سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 131
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 136444
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

رهبر انقلاب، آماج قرار دادن مسئولان و مردم را دو هدف عمده نفوذ دشمن خواندند و افزودند: هدف دشمن از طراحی نفوذ در مسئولان، تغییر دادن محاسبات مسئولان کشور است که نتیجه آن، قرار گرفتن فکر و اراده مسئولین در مشت دشمن است و در این حالت، دیگر نیازی به دخالت مستقیم دشمن نیست و فرد مسئول بدون آنکه حتی خود بداند، همان تصمیمی را می‌گیرد که دشمن می‌خواهد.

 

 

ایشان، سطح دیگر نفوذ را آماج قرار دادن باورهای مردم نسبت به اسلام، انقلاب، اسلام سیاسی و وظایف عمومی آن یعنی جامعه‌سازی و تمدن‌سازی برشمردند و گفتند: نفی استقلال کشور هم یکی از نقاط هجمه و نفوذ دشمن است که برخی در داخل نیز با ناشیگری آن را مطرح می کنند و می گویند استقلال موضوعی کهنه ‌شده است و امروز دیگر معنا ندارد.

 

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای، تغییر باورهای مردم برای فراموش کردن خیانتهای غرب را یکی دیگر از طراحی های دشمن دانستند و خاطرنشان کردند: در تبلیغات جهانی مطرح می‌کنند که چرا جمهوری اسلامی و مسئولان آن تا این حد با غرب و امریکا مخالف هستند؟

 

 

ایشان گفتند: ما از غرب صدمه دیده‌ایم و نباید فراموش کنیم که غرب با ما چه کرده است. من طرفدار قطع رابطه با غرب نیستم اما باید بدانیم که با چه کسانی در حال تعامل هستیم؟

 

 

رهبر انقلاب اسلامی با برشمردن موارد آشکاری از دشمنی غرب با ملت ایران از اواسط دوره قاجار تا به امروز، گفتند: ضعف سلاطین قاجار موجب فشار و امتیازگیری غربیها و متوقف کردن پیشرفتهای ملت ما شد، سپس رضاخان و بعد از او پسرش را بر سر کار آوردند، بعد از آن نیز حرکت نهضت ملی را در 28 مرداد 32 سرکوب و دستگاه جهنمی ساواک را ایجاد کردند.

 

 

حضرت آیت الله خامنه ای، نابود کردن کشاورزی، توقف پیشرفت علمی، ربودن مغزهای فعال و کشاندن جوانان کشور به فساد و اعتیاد را از دیگر برنامه‌های تحت مدیریت غرب در دوره پهلوی خواندند و افزودند: غربیها از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شروع به معارضه کردند، به ضد انقلاب در بخشهای مرزی پول، سلاح و کمک سیاسی دادند، علیه امام، انقلاب و مسئولان انقلابی شایعه‌پراکنی و دشمنی کردند و در جنگ نیز تا هر آنجا که توانستند به صدّام کمک نظامی و اطلاعاتی و سیاسی کردند.

 

 

ایشان، اعمال تحریمها برضد کشورمان را نمونه دیگری از همین دشمنی‌ها دانستند و گفتند: نظام اسلامی قصد دشمنی با غرب را نداشت، بلکه در این کشور بنای مستقلی پایه‌گذاری شده بود که آنها شروع به دشمنی با آن کردند.

 

رهبر انقلاب با اشاره به تبعیت اروپا از سیاستهای امریکا در قضایای مختلف همچون تحریمها و تبلیغات خصمانه خاطرنشان کردند: ما مسئول کشور و ملّت و مسئول تاریخ هستیم و اگر در مقابل دشمنی دشمنان با شجاعت و اقتدار ایستادگی نکنیم، آنها کشور و ملت را خواهند بلعید که نباید چنین اجازه‌ای به آنها داده شود.

 

 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان برخی مسئولان مبنی بر اینکه باید با همه دنیا تعامل داشته باشیم، افزودند: باید با همه دنیا البته به‌جز امریکا و رژیم صهیونیستی ارتباط داشته باشیم اما باید بدانیم که دنیا منحصرِ در غرب و اروپا نیست.

 

 

ایشان با اشاره به حضور بیش از 130 کشور در اجلاس غیرمتعهدها در تهران گفتند: امروز قدرتها در دنیا پخش شده‌اند و شرق دنیا و منطقه آسیا نیز منطقه وسیعی است.

 

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه ابتدا، غربیها بنای دشمنی با ملت ایران را گذاشتند و اکنون هم به دنبال نفوذ هستند خاطرنشان کردند: دشمن حدود 10 راه را برای نفوذ علمی، فرهنگی و اقتصادی از جمله «ارتباط با دانشگاهها و دانشمندان»، «حضور در کنفرانسهای بظاهر علمی ولی با هدف نفوذ» و «فرستادن مأموران دستگاههای امنیتی در پوشش فعالیتهای فرهنگی» طراحی کرده است.

 

رهبر انقلاب اسلامی راه اساسی مقابله با نفوذ را تقویت درونی کشور خواندند و خاطرنشان کردند: اگر ایران اسلامی از درون قوی و غنی باشد، همان کسانی که اکنون شاخ و شانه می کشند، برای ارتباط با نظام اسلامی صف خواهند کشید.

 

 

ایشان تأکید کردند: اکنون رفت و آمدهایی از طرف غربی ها انجام می شود اما این رفت و آمدها تاکنون هیچ اثر مثبتی نداشته است و باید در عمل مشخص شود که این رفت و آمدها چه تأثیری دارند وگرنه صرفاً تفاهم برروی کاغذ فایده ای ندارد.

 

 

رهبر انقلاب اسلامی با قدردانی از زحمات مسئولان کشور خاطرنشان کردند: تجربه 37 ساله جمهوری اسلامی نشان داده است که باید از لحاظ فکری، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی قوی شویم و هنگامی که به این مرحله برسیم، عزت واقعی پیدا خواهیم کرد.

 

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای در ابتدای سخنانشان با گرامیداشت یاد و خاطره اعضای فقید دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری به‌ویژه آیت الله واعظ طبسی و آیت الله خزعلی گفتند: این دو برادر خوب، حقیقتاً جایگاه خبرگی را در مجلس خبرگان حفظ کردند و امتحانهای خوبی دادند.

 

 

رهبر انقلاب با اشاره به سوابق مبارزاتی آیت الله واعظ طبسی و خدمات ایشان در دوران انقلاب و آستان قدس رضوی، افزودند: آن انسان صریح، مؤمن و قاطع در حساس‌ترین مواقع، جایگاه انقلابی خود را به‌طور واضح، آشکار کرد و در فتنه 88 با کنار گذاشتن همه ملاحظات و رفاقتها و رودربایستی‌ها، به وسط میدان آمد.

 

 

ایشان حضور با عظمت و پر شور مردم در مراسم تشییع و بدرقه آیت الله واعظ طبسی را نشانه قدرشناسی مردم مشهد خواندند و گفتند: زندگی آن مرد بزرگوار در دوران مسئولیتش بدون تغییر و توسعه ماند و هیچگاه وضع اَشرافی به‌خود نگرفت و در همان خانه‌ای از دنیا رفت که قبل از انقلاب در آن زندگی می‌کرد.

 

 

رهبر انقلاب در خصوص آیت الله خزعلی نیز گفتند: آن مرحوم هم امتحان بسیار دشوار دیگری را داد و در جایی که بحث نزدیکان و منتسبان به او مطرح بود، با کمال شجاعت پای انقلاب ایستاد، که این خصوصیات به انسانها ارزش و به حرکت انقلابی آنها معنا می‌دهد.

 

 

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، افزودند: در ذکر مناقب آن بزرگوار باید دقت شود که مسائل اختلاف افکن مطرح نشود، زیرا امروز سیاست اهریمنی جبهه استکبار ایجاد اختلاف بین شیعه و سنّی است.

 

 

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: البته بیان تاریخ با رعایت موازین، ادب و در نظر گرفتن مصالح اشکالی ندارد اما نباید اختلاف و بغض ایجاد شود.

 

 

ایشان جنگهای کنونی در منطقه را نشأت گرفته از انگیزه‌های کاملاً سیاسی توصیف و خاطرنشان کردند: دشمنان اسلام سعی می‌کنند این اختلافها را به اختلافهای مذهبی تبدیل کنند تا به آسانی خاتمه نیابد و ما نباید به این هدف خطرناک کمک کنیم.

 

 

رهبر انقلاب به حضور و شهادت برادران اهل سنت در دفاع از حرمهای اهل‌بیت علیهم السلام و اظهارافتخار خانواده‌های آنان اشاره کردند و گفتند: روحانیت معظم نباید اجازه دهد که با رنجاندن اهل سنت، نقشه اختلاف‌افکنی امریکاییها و صهیونیستها اجرا شود.

 

 


  

هفته نامه 9دی نوشت: آمارهای بزک شده دولت یازدهم به آمار اشتغالزایی رسید. در حالی که مردم هنوز کاهش نرخ تورم را احساس نکرده و ادعای خروج از رکود در سال گذشته نیز به فراموشی سپرده شده، حسن روحانی در جریان سفر به یزد از ایجاد نزدیک به 1.2 میلیون شغل در 2 سال اخیر خبر داد.


وی تاکید کرد: با وجود کاهش قیمت نفت، روند کاهنده تورم و ارزش پول کشور حفظ شده است و این در حالی است که در گذشته با اینکه درآمد نفت 120 میلیارد دلار بود، هیچگونه اشتغالی برای جوانان کشور ایجاد نشد اما امروز مقایسه آمار ایجاد شغل در پاییز 94 با پاییز 92، عملکرد دولت یازدهم را مشخص می‌کند. یک میلیون و 179 هزار شغل در کشور اضافه شده و ما نیاز به رونق اقتصادی و اشتغال بیشتر داریم و من به شما قول می‌دهم که سال 95، سال رونق اقتصادی ایران خواهد بود.


آیا اظهارات روحانی درباره ایجاد 1.2 میلیون شغل در 2 سال اخیر، از سوی افکار عمومی مورد پذیرش قرار خواهد گرفت؟ آنهم بدلیل اینکه در 2 سال اخیر اوضاع اقتصاد کشور به شدت در رکود بوده و بازارها در کسادی به سر برده‌اند. از جنبه کارشناسی هم تحقق 1.2 میلیون شغل بایستی در سایر شاخص‌های اقتصادی نیز تجلی داشته باشد.

 


در منطق اقتصادی، اشتغالزایی رابطه مستقیمی با رشد اقتصادی دارد. یعنی در شرایط رونق اقتصادی است که اشتغالزایی صورت می‌گیرد اما در دوران رکود، طبیعتا اشتغالزایی متوقف یا منفی می‌شود.
از سوی دیگر، بر اساس محاسبات اقتصادی در کشورمان، هر یک درصد رشد اقتصادی موجب ایجاد 100 هزار شغل می‌شود.


این گزاره اقتصادی در دولت قبل که احمدی‌نژاد ادعای اشتغالزایی 2.5 میلیونی داشت، بارها مورد استناد منتقدان دولت دهم قرار گرفت که این سوال را مطرح می‌کردند که در شرایط رشد نزدیک به صفر در سال‌های 89 و 90 چطور اشتغالزایی میلیونی صورت گرفته است؟


علی ربیعی وزیر کار دولت یازدهم نیز بارها اشاره کرده که هر یک درصد رشد اقتصادی 100 هزار شغل ایجاد می‌کند.


ربیعی همچنین گفته است: برای ایجاد سالیانه 800 هزار شغل نیازمند رشد 8 درصدی هستیم چرا که به ازای هر یک درصد رشد اقتصادی بین 100 هزار تا 120 هزار شغل ایجاد می‌شود.


با توجه به این واقعیت اقتصادی، تحقق 1.2 میلیون شغل در فاصله پاییز 92 تا پاییز 94 نیازمند افزایش 12 درصدی رشد اقتصادی کشور در این دوره 2 ساله بوده است. به عبارت دیگر، رشد اقتصادی سالانه کشور در فاصله پاییز 92 تا پاییز 94، باید به طور میانگین سالانه 6 درصد باشد.


این در حالی است که بانک مرکزی نرخ رشد اقتصادی در 12 ماهه منتهی به پاییز 93  را 3.7 درصد اعلام کرد. محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت نیز نرخ رشد اقتصادی در 12 ماهه منتهی به پاییز امسال را 8/ 0 درصد عنوان کرده است.


بنابراین در دوره 2 ساله منتهی به پاییز امسال، مجموع رشد اقتصادی کشور 4.5 درصد بوده است که بر این اساس، حداکثر امکان ایجاد 450 هزار شغل وجود داشته است، نه 1.2 میلیون شغل.



اشتغال‌زایی میلیونی بدون رشد اقتصادی!
کارشناسان می گویند به برخی دلایل محکم نمی توان به عملکرد اشتغالی دولت تدبیر و امید نمره خوبی داد؛ اولا اینکه دولت در بیش از دو سال از فعالیت خود هیچگونه طرح و برنامه روشنی برای اشتغال زایی ارائه نکرده و مشخص نیست مشاغلی که از آنها یاد می ‌ند و در آمارها آمده، در چه بخش‌هایی و با چه کیفیتی ایجاد شده است؟ آیا اساسا می توان مشاغل فصلی، دوره ای، مقطعی و کوتاه مدت را اشتغال‌زایی با حاشیه امنیت مناسب دانست؟
همچنین این موضوع مورد توجه است که اگر قرار باشد در دو سال گذشته به صورت مرتب در هر سال 600 هزار شغل پایدار و قابل شمارش ایجاد شده باشد، یعنی اینکه هر ساله باید 6 درصد رشد اقتصادی اتفاق افتاده باشد ولی چنین رشدی حاصل نشده است؛ مگر اینکه بگوییم اشتغال بدون رشد اقتصادی ایجاد شده است! البته محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت، نرخ رشد اقتصادی در نه ماهه امسال را 0.7 درصد اعلام کرده است؛ نرخ رشدی که در سال 93 حدود 3 درصد گزارش شده بود.
از سویی این مسئله مطرح است که سایه رکود بر سر بازار کار و اقتصاد ایران در یکی دو سال گذشته نه تنها باعث تضعیف امکان جذب نیروی کار جدید در بنگاه ها شده بلکه بسیاری از واحدها را هم در معرض ورشکستگی و تعدیل نیرو قرار داده است. گواه این مسئله اینکه در فاصله پاییز سال 92 تا پاییز سال جاری تعداد افراد دارای اشتغال ناقص یعنی کسانی که بیشتر شمایل بیکار دارند تا شاغل، 395 هزار نفر بیشتر شده است.
بنابراین افزایش تعداد شاغلان ناقص از یک میلیون و 919 هزارنفر در پاییز 92 به 2 میلیون و 314 هزار نفر در پاییز 94، نشان دهنده ضعیف بودن پایه های بازار کار و احتمال ریزش هزاران نیروی کار شاغل در اقتصاد ایران است، همچنین این آمارها نشان می‌دهد بنگاه های بسیاری در شرایط سر به سر و حتی زیان مشغول به فعالیت بوده و از این رو حتی توان فعالیت روزانه به اندازه 8 ساعت را هم ندارند و مزدی هم که به نیروی کار پرداخت می شود، تامین کننده هزینه های معیشت نخواهد بود.
موضوع دیگری که مدنظر کارشناسان بازار کار بوده و آن را می توان مبنایی برای ایجاد اشتغال واقعی دانست، افزایش تعداد بیمه شدگان اجباری است. به بیان ساده تر، اگر در دو سال گذشته یک میلیون و 179 هزارنفر شاغل شده باشند باید به همین میزان نیز تعداد بیمه شدگان اجباری بالا رفته باشد.
علی ربیعی وزیر کار درباره وضعیت اشتغال زایی در سال گذشته گفته بود: 600 هزار شغل ایجاد شده که 200 هزار مورد نیز از مشاغل موجود نابود شد؛ بنابراین وی 400 هزار اشتغال ایجاد شده سال گذشته را متناسب با نرخ رشد اقتصادی 3 درصدی دانسته بود. پس حالا نمی توان ایجاد یک میلیون و 179 هزار شغل را بی ارتباط با رشد اقتصادی دانست.
مردم می گویند در کمتر خانواده ای می توان سراغ گرفت که دستکم یک جوان بیکار آن هم تحصیل کرده دانشگاهی نداشته باشد. جوانانی که دستکم 2 تا چند سال از بهترین سال های عمرشان را در کلاس های درس گذرانده به این امید که بتوانند ورود بهتری به بازار کار داشته باشند، اما حالا شرایط برعکس شده و آنها نه تنها در رشته های مرتبط با خود، بلکه در سایر رشته ها نیز جایی برای ار پیدا نمی کنند.
در حالی که نرخ بیکاری عمومی کشور در پاییز سال 92 به میزان 10.3 درصد بود، نرخ بیکاری جوانان 24.3 درصد بوده است، همچنین نرخ عمومی بیکاری در پاییز سال 94 به میزان 10.7 درصد و نرخ بیکاری جوانان نیز 25.4 درصد بوده، بنابراین بیکاری جوانان در دوره فعالیت دولت تدبیر و امید همچنان بیش از دو برابر نرخ عمومی کشور است و این موضوع نشان می دهد که تلاش‌ها برای حل بحران بیکاری مهمترین گروه جوینده شغل در کشور، ناکافی و تقریبا کم اثر بوده است.
هنوز هم مردم در مواجه شدن با مقامات دولتی و کشوری و همچنین نمایندگان مجلس اشتغال درخواست می کنند و بیکاری به عنوان بزرگترین و جدی ترین معضل خانواده ها شناخته می شود. رئیس جمهور در نشست خبری دو روز پیش خود با رسانه ها اعلام کرد قیمت فروش نفت از 120 میلیارد دلار به 20 میلیارد دلار کاهش یافته و حالا مشخص نیست با این وضعیت افت شدید درآمدی، چگونه می توان به صورت میلیونی اشتغال زایی کرد حتی اگر بتوان چنین برداشتی را از گزارشات مرکز آمار ایران استخراج کرد؟

کارخانجاتی که چرخ آنها می‌چرخد
از سوی دیگر حسن روحانی هفته گذشته  در نشست خبری بار دیگر از رونق اقتصادی کشور سخن گفت.
روحانی با اشاره به انتقادات نسبت به عدم تاثیر برجام بر اقتصاد کشور، گفت: مردم و رسانه‌های منصف برجام را احساس می‌کنند اما برخی از رسانه‌ها برایشان بسیار سخت است که مدتی چیز دیگری را به مردم گفتند و حال واقعیت دیگری مشهود شده و این برای آنها خیلی سخت است.
رئیس دولت یازدهم اظهار داشت: همه باید توبه کنند، توبه چیز بدی نیست خیلی‌ها می‌گفتند که مگر می‌شود هم سانتریفیوژها و چرخ اقتصادی کشور با هم بچرخد که این امر محقق شد و دیدند که هم سانتریفیوژ می‌چرخد هم بانک مرکزی.
روحانی افزود: وزارت صنعت در آخرین گزارش خود عنوان می‌کند که با 102 شرکت خارجی برای سرمایه‌گذاری مذاکرات را به اتمام رسانده است اینها چیزی نیست که برای کسی مخفی باشد. چیز مخفی وجود ندارد و همه چیز آشکار است. برجام یک مثل آفتاب تابان است وقتی که فردی چشمش را ببندد می‌گوید که شب است و او باید چشمش را باز کند و ببیند که آفتاب است.
در شرایطی که عامه مردم، رکود و کسادی بازار را با پوست و گوشت خود احساس می‌کنند، ناله فعالان اقتصادی، اصناف، واحدهای تولیدی و تجار و کسبه از رکود بلند است و مسئولان دولتی نیز گاهی همین واقعیت از زبانشان جاری می‌شود، سخن گفتن روحانی از رونق اقتصادی کشور و تحقق وعده چرخیدن کارخانجات، کاملا عجیب است.
درباره اظهارات روحانی باید گفت: البینة علی المدعی. جناب روحانی، حال که شما بر خلاف اجماع همه مردم و بازاریان و فعالان اقتصادی و کارشناسان، ادعای رونق و مثبت بودن رشد اقتصادی را دارید، جهت استحضار ملت و بستن دهان رسانه‌های منتقد، فهرست اسامی کارخانجات و واحدهای تولیدی که مدعی هستید از رونق برخوردارند و با اجرای برجام، چرخشان به خوبی می‌چرخد، منتشر کنید.
متعاقبا از این کارخانجات و واحدهای تولیدی نیز بخواهید بیلان کاری و صورتحساب مالی و فروش خود را در مدتی که از اجرای برجام می‌گذرد منتشر کنند و آنگاه حتما رسانه‌های منتقد، توبه خواهند کرد و مردم هم رونق اقتصادی را احساس خواهند کرد.



  

با بررسی اظهارات مقامات دولتی در روزهای اخیر که بعضا با عصبانیت آمیخته شده، مشخص می شود گویا این افراد به تدریج در حال پی بردن به این واقعیت هستند که هم چرخ هسته ای کند شده و تقریبا از کار افتاده است و هم چرخ اقتصاد مملکت در نتیجه اجرای برجام نمی چرخد. شاید برای دولتی که تمام تخم مرغ هایش را در سبد توافق با آمریکا و دیگر کشورهای 1+5 چیده، این دست از موضع گیری های توام با ناراحتی و عصبانیت طبیعی باشد.

با بررسی اظهارات مقامات دولتی در روزهای اخیر که بعضا با عصبانیت آمیخته شده، مشخص می شود گویا این افراد به تدریج در حال پی بردن به این واقعیت هستند که هم چرخ هسته ای کند شده و تقریبا از کار افتاده است و هم چرخ اقتصاد مملکت در نتیجه اجرای برجام نمی چرخد. شاید برای دولتی که تمام تخم مرغ هایش را در سبد توافق با آمریکا و دیگر کشورهای 1+5 چیده، این دست از موضع گیری های توام با ناراحتی و عصبانیت طبیعی باشد.

گروه بین الملل – رجانیوز : 235 روز از آغاز فرایند انجام تعهدات ایران و 50 روز از اجرای برجام توسط 1+5 می گذرد ، ایران تمامی تعهدات خود را انجام داده ولی مقامات دولتی نگران از عدم انجام تعهدات از سوی کشورهای غربی به ویژه آمریکا هستند.

هر چند مقامات دولتی در جریان مذاکرات ، توصیه منتقدان درباره عدم اطمینان به آمریکا و لزوم دریافت تضمین های قوی در ازای سمبلیک کردن برنامه هسته ای ایران بر نمی تابیده و با ادبیات های عجیب پاسخ این دست از انتقادها را می دادند اما نگرانی درباره عملی نشدن تعهدات آمریکا وارد ادبیات آنان شده و گاه خود را در لحن تند رئیس جمهور در پاسخ به اظهارات صالحی نشان میدهد و گاه در توجیهات عراقچی درباره چرایی عدم انجام تعهدات طرف مقابل.

رجانیوز در نظر دارد در سلسله گزارش هایی به منظور جلوگیری از انتشار نظرات غیرکارشناسی به صورت خلاصه به بررسی فنی اظهارات مقامات دولتی بپردازد. 

اولین بخش از این سلسله گزارش ها مربوط به اظهارات عباس عراقچی در نشست شورای هماهنگی امور حقوقی دستگاه‌های اجرایی کشور مربوط می شود.

1) تعهدات کشورهای غربی اجرایی نشود، اقدامات ایران قابلیت برگشت پذیری دارد؟

معاون وزیر امور خارجه که ریاست ستاد پیگیری برجام را بر عهده دارد، روز گذشته در این مراسم صراحتا و در زمانی که به نظر می رسد کار از کار گذشته است ، اعلام کرد: « بزرگ‌ترین چالش ما بی‌اعتمادی به طرف مقابل است.»

عراقچی همچنین گفته است: «غربی‌ها همانطور مجبور شدند که به پای میز مذاکره بیایند مجبور هستند به تعهدات خود نیز عمل کنند. اگر به تعهدات‌شان عمل نکنند ما هم به تعهدات‌مان عمل نمی‌کنیم.»

ادعای عراقچی درباره عدم پایبندی ایران به تعهداتش در صورت بی توجهی کشورهای غربی به اجرای تعهداتشان در حالی است که بسیاری از تعهداتی که از سوی ایران اجرایی شده است قابلیت «بازگشت پذیری» ندارد. در آوردن قلب راکتور اراک و پر کردن مجاری متصل به قلب این راکتور با سیمان، انتقال 10 تن اورانیوم غنی شده به روسیه، انتقال 32 تن آب سنگین به آمریکا، جمع آوری 13 هزار سانتریفیوژ که موجب از کارافتادن و بلااستفاده بودن آن می شود تنها بخشی از تعهدات ایران است که قابلیت برگشت پذیری ندارد. اما آیا طرف مقابل چه چیزی از دست داده است؟

2)تناقض گویی مقامات دولتی درباره نتیجه سیاست های مقاومتی در موضوع هسته ای 

عراقچی در بخش دیگری از اظهاراتش در این نشست گفت:  «برجام ثمره 12 سال مقاومت است، پافشاری ملت ایران بر روی شعار  انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست ما را به جایی رساند که طرف مقابل به این نتیجه برسد که راهی جز مذاکره ندارد و باید به پای میز مذاکره بیاید..... اگر توانمندی‌های هسته‌ای ما به موقعیتی نرسیده بود که از نظر آنها برگشت‌ناپذیر باشد دلیلی نداشت پای میز مذاکره بیایند. اگر تعداد سانتریفیوژهای ما به 20 هزار نمی‌رسید، اگر راکتور اراک تا مرز راه‌اندازی پیش نمی‌رفت و مواد غنی‌شده ما تا 10 تن نمی‌رسید طرف غربی پای میز مذاکره حاضر نمی‌شد.»

عراقچی صراحتا آنچه که از آن به عنوان موفقیت برجام یاد می کند را در نتیجه ایستادگی و مقاومت مردم و سیاست های هسته ای دولت قبل عنوان کرده است که پیش از این به ویژه در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 ریشه تمامی مشکلات کشور سیاست های هسته ای دولت وقت عنوان می شد.

3)کدام بخش برجام بر حق هسته ای ایران تاکید دارد؟

عراقچی در ادامه اظهاراتش به دستاوردهای برجام اشاره کرد و گفت:«حق ایران در داشتن انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و همچنین موضوع غنی‌سازی به رسمیت شناخته شد.»

آقای عراقچی که قبلا در پاسخ به اشکال یکی از منتقدان درباره اظهارنظر رئیس جمهور مبنی بر به رسیمت شناخته شدن حق هسته ای ایران در توافق ژنو گفته بود که رئیس جمهور اشتباه کرده ، خود نیز به کوزه افتاده و گویا متن برجام و قطعنامه شورای امنیت را به دقت نخوانده است چرا که هیچ بند این دو سند حق هسته ای ایران را به رسمیت نمی شناسد.

در هیچ کدام از بخش های قطعنامه شورای امنیت به حق غنی سازی ایران مبنای NPT اشاره نشده است. در هیچ کدام از بخش های قطعنامه حتی به واژه «حق غنی سازی» تصریح نشده است.

حــق غنی ســازی شــامل عنــاصر متعــدد دخیــل در ایــن امــر از جملــه تولیــد ســانتریفیوژ، تأسیســات هســته ای، تحقیقــات و بهره بــرداری نامحــدود از معــادن و مــوارد متعــدد دیگــری می شــود. مهم تریــن قســمت NPT بــه رســمیت شــناخن حــق غنی ســازی بــه طــور نامحــدود اســت .

البته در قطعنامه 2231 شورای امنیت با سکوت در قبال غنی سازی محدود شده ایران(غنی سازی با 5060 سانتریفیوژنسل اول )، غنی سازی ایران را تعلیق نکرده است. همین مساله موجب شده که اعضای تیم مذاکره کننده اعلام کنند در قطعنامه شورای امنیت حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده است اما در واقع این به معنای تایید حق غنی سازی ایران بر مبنای NPT از سوی شورای امنیت نیست ،بلکه در طول اجرای توافق (10 سال) در شورای امنیت در قبال «غنی سازی محدود شده از کشورهای 1+5 » سکوت کرده است و پس از پایان مدت توافق نهایی، با ایران مشابه سایر کشورهای عضو NPT برخورد می شود. همانگونه که ذکر شد از نگاه مقامات کشورهای غربی هیچ یک از کشورهای عضو NPT حق غنی سازی اورانیوم را ندارند. 

4)آیا آمریکایی ها با نیت خیر جلوگیری از دستیابی یک کشور به بمب هسته ای وارد مذاکرات شدند؟

اما یکی از اظهارنظرهای جالب عراقچی ،  اظهارات وی درباره ناکام گذاشتن طرف مقابل در دستیابی به امتیاز مذاکراتی بوده است.

عراقچی گفته است: «خواسته طرف مقابل بعد از چند مرحله جرح و تعدیل این بود که جلوی بمب هسته‌ای ایران را بگیرد و ادعا کنند که بدون جنگ به این هدف دست یافته‌اند، ما اعتمادسازی کردیم ضمن اینکه این از نظر ما امتیازی محسوب نمی‌شود چرا که سلاح هسته‌ای در دکترین ما جایی ندارد و ما در این زمینه فتوا داریم و استفاده از سلاح هسته‌ای را حرام می‌دانیم.»

این اظهارنظر عراقچی بیانگر آن است که تیم مذاکره کننده ایران کاملا پذیرفته که طرف غربی با «نیت خیر» عدم اجازه دسترسی به بمب هسته ای در مذاکرات حضور یافته است. عضو ارشد تیم مذاکره کننده چطور پس از حضور چندین ساله در مذاکرات نفهمیده که موضوع تلاش ایران برای دستیابی به بمب هسته ای صرفا بهانه ای برای متوقف کردن و به عقب راندن برنامه هسته ای صلح آمیز ایران بوده است.حربه ای که کارگر افتاد و صنعت هسته ای ایران برای سالهای طولانی غیرکاربردی شد. تاسف برانگیز آنکه در سایه بی تدبیری مقامات وزارت خارجه، آمریکایی ها علاوه بر  «سمبلیک کردن» صنعت هسته ای کشورمان ادعای خود درباره نظامی بودن برخی از ابعاد برنامه هسته ای ایران را در سایه گزارش آژانس تایید کردند و اینگونه یک بازی دو سر برد صرفا برای خود رقم زدند.

5)آیا نیازهای ضروری ایران در صنعت هسته ای تعطیل نشده است؟

معاون وزیر امور خارجه در ادامه اظهاراتش در این مراسم گفت :«ما اعتماد ایجاد کرده‌ایم که سراغ سلاح هسته‌ای نمی‌رویم و محدودیت‌هایی را پذیرفتیم که هیچ‌کدام از نیازهای ضروری ایران را تعطیل نمی‌کند.»

تاکید عجیب عراقچی بر تعطیل نشدن نیازهای ضروری ایران در حالی است که بنا بر گفته رهبر معظم انقلاب نیاز قطعی ایران در موضوع هسته ای  190 هزار سو است.

حضرت آیت الله خامنه ای 16 تیرماه 1393 در این باره فرمودند: هدف آنها (غربی ها) این است که در موضوع ظرفیت غنی‌سازی، جمهوری اسلامی ایران را به 10 هزار سو راضی کنند. البته ابتدا از 500 سو و 1000 سو شروع کردند که 10 هزار سو محصول حدود 10 هزار سانتریفیوژ از نوع قدیمی است که داشتیم و داریم. در حالی که به گفته‌ی مسئولان مربوط، نیاز قطعی کشور 190 هزار سو است. با احتساب این مساله که هر سانترفیوژ نسل اول قدرت تولید حدود یک سو دارد بنابراین، ظرفیت اسمی ایران پس از برجام سالانه حدود 6 هزار سو است در نتیجه 40 سال زمان می برد تا 190 هزار سو مورد نیاز به منظور راه اندازی سوخت یک سال نیروگاه بوشهر تامین شود.

6) تور نظامی نظر مقامات وزارت خارجه را عوض کرد

 عراقچی در این مراسم همچنین به موضوع موشکی نیز اشاره کرد.

وی  با اشاره به توانمندی‌های نظامی ایران به عنوان دومین توانمندی موثر در مذاکرات گفت:« دستاوردهای را مدیون دانشمندان موشکی و تمام نیروهای نظامی اعم از سپاه، بسیج، ارتش و توانمندی موشکی هستیم، اگر طرف مقابل می‌توانست از طریق نظامی دستاوردهای هسته‌ای ما را از بین ببرد، حتما این کار را انجام می‌داد.»

این اظهارنظر عراقچی اما دو موضوع را اثبات می کند:

یک) بیانگر آن است که موضع گیری های گذشته تیم مذاکره کننده هسته ای به ویژه ادعای ظریف در آذرماه سال 1392 درباره توانمندی نظامی آمریکا و نابودی ایران در چند دقیقه تغییر پیدا کرده است  و در این زمینه شاید تورهای نظامی به اجرا درآمده برای وزیر خارجه فایده بخش بوده است.

دو) اگر توان نظامی ایران به ویژه توان موشکی ایران تضعیف شود راه برای حمله نظامی آمریکا هموار می شود. آقای عراقچی که خود به این موضوع تاکید دارد باید پاسخ دهد چرا تیم مذاکره کننده برجام را به قطعنامه ای گره زده  که در آن مسیر تحریم ایران در صورت انجام هرگونه آزمایش موشکی هموار شده است.

عراقچی تاکید دارد  تا وقتی که ما توانمندی‌های حقوقی، دیپلماسی، نظامی و اقتصادی کشور را حفظ کنیم برجام تضمین شده است، بر مبنای همین استدلال تیم مذاکره کننده هسته ای می تواند این سئوال را پاسخ بدهد چه کسانی در داخل به منظور آنچه رفع تحریم های بیشتر می خوانند حاضر هستند سنگ لق مذاکره با آمریکا درباره توان موشکی ایران را بنا کنند؟

7) وقتی عراقچی خودش مچ خودش را می گیرد

معاون وزیر امور خارجه اما بدون آنکه اشاره ای به اجرای تمامی تعهدات از سوی ایران بکند که مهم‌ترین اقدام صورت گرفته در زمینه اجرای برجام را برچیده شدن زیرساخت‌های حقوقی تحریم‌ها عنوان کرد. عراقچی با اعلام این مطلب گفت: مهم‌ترین پایه تحریم‌های ایران قطعنامه‌های شورای امنیت است چرا که قطعنامه‌های یکجانبه آمریکا و اروپا هم به واسطه مشروعیت قطعنامه شورا بنا شده بود. وی حتی پای را فراتر از این نهاد و اظهار کرد که « تنها تحریم‌های کنگره آمریکا لغو نشده است».

البته عراقچی چند دقیقه بعد خود ادعاهای مطرح شده ز سوی خودش درباره رفع تحریم ها را نقض کند: بر اساس تحریم‌های اولیه اتباع آمریکایی حق تعامل اقتصادی با ایران را ندارند، عنوان کرد: این موضوع از یک جهت مهم نیست ولی از جهت دیگر نیز مهم است چرا که در عمل در اکثر شرکت‌ها و کمپانی‌های معتبر بین‌المللی یک تبعه آمریکایی جزو سهامداران و هیأت مدیره هستند و این خود در بحث تجارت با ایران مشکلاتی را ایجاد می‌کند و موجب عدم اعتماد شده است.

هرچند معاون وزیر خارجه در نشست شورای هماهنگی امور حقوقی دستگاه‌های اجرایی کشور بدون آنکه مورد سوال قرار بگیرد ملغمه ای از اظهارات سیاسی و به اصطلاح فنی را به مخاطبان ارائه داد ولی بررسی دقیق و موشکافانه آنچه در متن برجام و قطعنامه شورای امنیت آمده آن است که برخلاف این دست از اظهارات مقامات دولتی، بخش قابل توجهی از ساختار تحریم ها باقی مانده است و به همین دلیل است که با گذشت 235 روز از امضای توافق و 50 روز از آغاز فرایند اجرای تعهدات طرف مقابل هیچ اتفاق قابل توجهی دراین باره رخ نداده است.

برای آگاهی درباره سرنوشت تحریم ها در نتیجه برجام و قطعنامه 2231 به اینجا مراجعه کنید.http://www.rajanews.com/news/231854

با بررسی اظهارات مقامات دولتی در روزهای اخیر که بعضا با عصبانیت آمیخته شده، مشخص می شود گویا این افراد به تدریج در حال پی بردن به این واقعیت هستند که هم چرخ هسته ای کند شده و تقریبا از کار افتاده است و هم چرخ اقتصاد مملکت در نتیجه اجرای برجام نمی چرخد. شاید برای دولتی که تمام تخم مرغ هایش را در سبد توافق با آمریکا و دیگر کشورهای 1+5 چیده، این دست از موضع گیری های توام با ناراحتی و عصبانیت طبیعی باشد. 

 


  

ما امروز در این تحولات سیاسی جامعه ی خود بحران های گوناگونی میبینیم. در یک فراز مردم ما با تمام وجود هستی خود را پای ولایت میریزند و در یک نشیب همین مردم بر اثر عوامل پیش آمده اطراف رهبری را قیچی میکنند. یک انتخاباتی در کشور راه افتاد بنده ی طلبه ی بی ارزش به عنوان خبره انتخاب شدم استاد من کسی که رهبری در باره اش می فرماید خلاء وجود علامه طباطبایی و مطهری را پر میکند مردم حذف میکند که رازش را زهرا(س) در خطبه فدکیه بیان میکنند.

ما امروز در این تحولات سیاسی جامعه ی خود بحران های گوناگونی میبینیم. در یک فراز مردم ما با تمام وجود هستی خود را پای ولایت میریزند و در یک نشیب همین مردم بر اثر عوامل پیش آمده اطراف رهبری را قیچی میکنند. یک انتخاباتی در کشور راه افتاد بنده ی طلبه ی بی ارزش به عنوان خبره انتخاب شدم استاد من کسی که رهبری در باره اش می فرماید خلاء وجود علامه طباطبایی و مطهری را پر میکند مردم حذف میکند که رازش را زهرا(س) در خطبه فدکیه بیان میکنند.

گروه سیاسی- رجانیوز:  آیت الله علم الهدی در جمع عزاداران ایام شهادت حضرت زهرا(س) در لویزان تهران بیان داشت: رهبری مقام ولایت و امامت اهل بیت رهبری جامع برای همه ی امت در همه ی نسل ها و شرایط اجتماعی است. ما 12 امام داریم در حالیکه 11 امام در زمان ما نبودند و در عین حال امام صادق(ع) را امام ششم میدانیم و امام رضا(ع) را امام هشتم و امام علی(ع) را امام اول.

 

وی گفت: با فاصله ی 11 قرن ازدوران زندگانی 11 امام با ما آنها را مقتدا و امام خود می دانیم. علتش این است که معصومین نقش هدایتشان به همان میزان که برای هم عصرانشان ثابت بوده برای ما هم ثابت است و به بعدی خاص از زندگی ما اختصاص ندارد و نمیشود گفت مذهب امام صادق(ع) برای ما مذهب است فقط در عملیات عبادی بلکه ایشان در تمام احولات ما از تمام جهات اجتماعی و سیاسی امام و رییس مذهب ما هستند.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله علم الهدی ، امام جمعه ی مشهد مقدس بیان داشت: مسئله قابل تامل برای ما در امروز این است که عده ای امامت امام را برای زندگی فردی تفسیر میکنند و امامت در حوزه ی زندگانی اجتماعی و سیاسی را مخصوص امام زمان (عج)آنهم در دوران ظهور و حاکمیت می دانند  نه در غیبت. در عصر ما امامت امام زمان (عج) وجود عینی و تحقق دارد. اگر حوزه ی زندگانی اجتماعی را از تحت امامت امام زمان(عج) خارج و حوزه ی فردی را در حوزه ی امامت ایشان و آنهم در توسل و عشق ابراز کنیم این امام امام ما نخواهد بود.

 

 نماینده ی ولی فقیه در استان خراسان رضوی افوزد: نمی توانیم بگوییم امامت امام معصوم مربوط بخشی از زندگانی ما است و آن هم حوزه ی فردی. آنها که در رحلت پیامبر(ص) مسیر رهبری را از خط وحی منحرف کردند در این شک نداشتند که در شناخت و تفسیر قرآن و بیان احکام خدا مقتدای قطعی علی (ع) است. حتی حاکم غاصب مشکل گشای تمام مسائل دینی و فقهی اسلام را امیرالمومنین میدانستند اما علی(ع) را شایسته ی حکومت اجتماعی و سیاسی نمیدانستند.

 

آیت الله علم الهدی تصریح کرد: اگر امروز ما هم بین زندگانی فردی و جمعی خود در پیروی از امامت معصومین جدایی بیندازیم ما هم مانند آنها هستیم. اینکه عمر میگفت اگر علی(ع) نبود عمر هلاک میشد در مقام تواضع نبود، در مقام تثبیت اصلی قطعی در سیاست بود که حکومت جدای از فقاهت و شناخت احکام الهی است و لذا خلیفه باید خلافت و حکومت کند و اداره ی زندگی اجتماعی و سیاسی مردم به فقاهت و شناخت احکام الهی ربطی نداردو اصل سکولاریسم امروز را آنروز میخواستند تثبیت کنند.

 

وی گفت: این به جایی رسید که مدیریت سیاست و اجتماعی نه تنها علم به دین بلکه عمل به آن را لازم ندارد. در راس امت اسلام فردی مسئول شئون اجتماعی و سیاسی مردم باشد عرق بخورد مست کند و چوب خیزران برلب و دندان حجت خدا بزند. خلیفه ای برگرده ی مردم حاکم میشود که در کارنامه اش هزار و یک بی بندوباری و عیاشی کند مانند هارون که خلیفه امت اسلام باشد.

 

امام جمعه ی مشهد افزود: "این لولا علی لهلک عمر" یک تز سیاسی سکولاریسم بود برای اینکه حکومت اینگونه باشد. امروز عده ای که زیارت عاشورا بخوانند سفر کربلا و مکه بروند اما در مسائل سیاسی و اجتماعی معتقد باشند دین دخالت نکند و کشور را باید متخصص اقتصاد و سیاست اداره کند و لازم نیست متدین فقیه باشد ولو این فرد شیعه باشد در واقع جز همون تبار است که دور خانه زهرا(س) جمع شدند و آتش به در خانه زدند.

 

ما که پیرو امام هستیم در همه ی شئون زندگی پیرو امام هستیم. امروز امام زمان(عج) ما امام ما هستند تا کشور ما را اداره کنند. حال که در غیبت هستند مانند یک رییس جمهور معاونت ارتباطات مردی درست کردند که حجت ایشان مجتهد جامع شرایط است و بدون این جهت ایشان امام ما نیستند. تمام مشکلات سیاسی به آن نقطه ی دشواری می رسد که از تحت قدرت هر کسی خارج است خود ایشان با دست خود مشکل را حل می کنند.

 

امام زمان صاحب(عج) ولایت الهی است و اگر در راستای امامت ایشان باشیم این حاکمیت حاکمیت الله است. در سیره ی سیاسی معصومین آنقدر مسئله راهبردی هست که در هر حادثه ای برویم سراغ سیره ی معصومین میتوانیم راهبرد قطعی را در زمان خود بگیریم.

 

ما امروز در این تحولات سیاسی جامعه ی خود بحران های گوناگونی میبینیم. در یک فراز مردم ما با تمام وجود هستی خود را پای ولایت میریزند و در یک نشیب همین مردم بر اثر عوامل پیش آمده اطراف رهبری را قیچی میکنند. یک انتخاباتی در کشور راه افتاد بنده ی طلبه ی بی ارزش به عنوان خبره انتخاب شدم استاد من کسی که رهبری در باره اش می فرماید خلاء وجود علامه طباطبایی و مطهری را پر میکند مردم حذف میکند که رازش را زهرا(س) در خطبه فدکیه بیان میکنند.

 

مگر از علی(ع) باتقواتر شجاع تر سیاست مدار تر و سابقه دار تر در اسلام بود؟ چرا او حذف شد؟ علتش غضب از علی(ع) نبود دشمنی با شمشیر بران علی(ع) بود.

 

 


  

همه گروه ها باید بدانند یزد پایتخت هیچ حزبی نیست. جولانگاه هیچی نباید باشد و هیچ کس حق ندارد نام و نشانی برای یزد انتخاب کند. این مساله دغدغه خاطر ما است، ولی باید همه آرامش را حفظ کنند تا بهانه به دست کسی نیافتد.

همه گروه ها باید بدانند یزد پایتخت هیچ حزبی نیست. جولانگاه هیچی نباید باشد و هیچ کس حق ندارد نام و نشانی برای یزد انتخاب کند. این مساله دغدغه خاطر ما است، ولی باید همه آرامش را حفظ کنند تا بهانه به دست کسی نیافتد.
گروه سیاسی - رجانیوز: سخنان تمجیدآمیز روحانی از یکی از سران فتنه در سفر چندروز گذشته‌اش به یزد؛ واکنشهای زیادی را برانگیخت
 
به گزارش رجانیوز، پس از آنکه حسن روحانی در سخنرانی چند روز قبلش در یزد بخش مهمی از سخنانش را به تقدیر از خاتمی اختصاص داد، جریانات مومن و انقلابی این استان نسبت به این اقدام سیاسی‌کارانه رئیس‌جمهور واکنش نشان دادند. 
 
آیت‌الله ناصری نماینده ولی‌فقیه در استان یزد و امام‌جمعه این شهر امروز در خطبه‌های نمازجمعه با انتقاد از تلاش یک جریان سیاسی  برای مصادره یزد به نفع خود گفت: زد جایگاه کار و کوشش است و نباید جولانگاه و پایتخت گروه خاصی باشد و به این شکل مصادره شود.یزد پایگاه این و آن نیست. یزد پایگاه اسلام است. یزد پایگاه دین است. یزد پایگاه علماست. حالا چون ما درانتخابات پیروز شدیم نباید آنچه هویت مردم است عوض کرد. نه یزد پایتخت هیچ جا نیست، پایتخت اسلام و ولایت است. این دغدغه های ما و دوستانی است که در روزهای گذشته آمدند در مدرسه مصلی. از این به بعد همه گروه ها باید بدانند یزد پایتخت هیچ حزبی نیست. جولانگاه هیچی نباید باشد و هیچ کس حق ندارد نام و نشانی برای یزد انتخاب کند. این مساله دغدغه خاطر ما است، ولی باید همه آرامش را حفظ کنند تا بهانه به دست کسی نیافتد.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین برهان امام جمعه مهریز نیز در خطبه‌های نمازجمعه با انتقاد از آنام بردن از یکی از سران فتنه توسط رئیس جمهور بر خلاف مصوبه شورای عالی امنیت ملی گفت: آقای روحانی! شما در امیرچقماق از فردی که در انتخابات به شما کمک کرد نام بردید ولی از علمای نامی یزد نامی برده نشد. آقای روحانی! شما در سخنرانی خود از رییس جمهوری  سابق در دوران اصلاحات نام بردید در حالی که طبق مقررات و مصوبه شورای امنیت ملی این فرد ممنوع التصویرو نام بردن از او خلاف است. حرفهای شما در دفاع و حمایت از خاتمی بخاطر مصوبه شورای امنیت ملی یک اشتباه و گناه بزرگ محسوب می شود .
 
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم حسینی امام جمعه ابرکوه نیز با انتقاد از سخنان حاشیه ساز روحانی و اشاره به اینکه همه نسبت به اصل سفر دولت به استان راضی بودند؛ اما متاسفانه حواشی ایجاد شد  معلول کم تدبیری رئیس دولت تدبیر بود، خطاب به رئیس‌جمهور گفت: چرا درسخنان خود حساسیت زائی می کنید و درواپسین روزهای سال همدلی وهمزبانی ملت ودولت ایجاد فضای دوقطبی بین مردم و نظام در استان می کنید؟ خدا  می داند این جناح بازی ها، گروه گرائی ها دسیسه اردوگاه استکبار و نظام سلطه است.
 
 
همچنین نمازگزاران یزد و برخی شهرستانهای استان مثل بهاباد پس از پایان نمازجمعه با برگزاری تجمع و سردادن شعارهای انقلابی، به سخنان حاشیه‌ساز رئیس‌جمهور واکنش نشان دادند. 


 


  

رف حاضر می‌شود ارزش هفتاد- هشتاد میلیون اهل کشور خودش را تسلیم یک دشمن کند، برای اینکه چند روز بیشتر روی این صندلی بنشیند. پست تر از این چه چیزی هست؟ مردم بی‌گناه، مردم ذی‌حق، بچه‌های معصوم، کسانی که خون های پاکشان را در راه انقلاب فدا کردند تا این انقلاب شکل گرفته، تا چیزی به نام جمهوری اسلامی به معنای واقعی اش در عالم شکل بگیرد، همه را فدا می‌کند، تا اینکه چند روز بیشتر رییس باشد. دیگر از این پست تر چه چیزی هست؟ چقدر آدم باید دور از شرف باشد؟

رف حاضر می‌شود ارزش هفتاد- هشتاد میلیون اهل کشور خودش را تسلیم یک دشمن کند، برای اینکه چند روز بیشتر روی این صندلی بنشیند. پست تر از این چه چیزی هست؟ مردم بی‌گناه، مردم ذی‌حق، بچه‌های معصوم، کسانی که خون های پاکشان را در راه انقلاب فدا کردند تا این انقلاب شکل گرفته، تا چیزی به نام جمهوری اسلامی به معنای واقعی اش در عالم شکل بگیرد، همه را فدا می‌کند، تا اینکه چند روز بیشتر رییس باشد. دیگر از این پست تر چه چیزی هست؟ چقدر آدم باید دور از شرف باشد؟
گروه سیاسی - رجانیوز: عصر سه شنبه 18 اسفندماه 94 علامه مصباح یزدی پس از حضور در جلسه صبح مجلس خبرگان رهبری به دفتر دکتر سعید جلیلی آمد تا در جمع تعدادی از دانشجویان و طلاب که برای دیدن ایشان آمده بودند، سخنرانی کند.
به گزارش رجانیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دکتر جلیلی، در این دیدار صمیمانه، پس از قرائت حدیث کسا و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها، علامه مصباح یزدی برای دقایقی در جمع حضار به ایراد سخنرانی پرداخت و نکاتی اخلاقی و شنیدنی را بیان کرد. متن کامل سخنان ایشان به شرح زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
الحمدالله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین. حبیب اله العالمین ابالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین.
اللهم کن لولیک الحجت بن الحسن. صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه أرضکَ طوعاً و تمتعه فیها طویلاً.
 
تقدیم به روح ملکوتی امام راحل و همه شهدای والامقام اسلام صلواتی اهدا میکنیم.
خدای متعال را شکر می کنم که حیات و توفیقی افاضه فرمود که امروز در جمع بهشتی شما عزیزان ما را راه بدهند و تشرف پیدا کنیم و چهره های نورانی شما را از نزدیک زیارت کنیم و خد را بر این نعمت های عظیمش شکر کنیم.
 
 
نوسانات همیشه بوده و تمام هم نمی شود
برای اینکه خیلی وقت شما را زیاد نگرفته باشم و به حاشیه نروم، زودتر به آنچه که فکر میکنم متن هست می پردازم؛
در جریان مبارزاتی که به دست مبارک امام شروع شد و به دست مبارک ایشان به پیروزی رسید و میراثی برای آیندگان به ما سپرده شد، تحولات بسیار گوناگونی واقع شده که بعضی هایش را دیدید و بیشترش را شنیدید. در هر مقطعی – گاهی چند روز و گاهی چند ماه و گاهی چند سال- حوادثی اتفاق می افتاد که دل‌ها مضطرب و زیر و رو می‌شد، کسانی نا امید می‌شدند، کسانی ریزش و سقوط می‌کردند، از آن طرف هم جوانه می‌زد، از نو بهار می‌شد، امیدها پیدا می‌شد، حرکت ها شروع می‌شد. در طول بیش از پنجاه سالی که از شروع نهضت امام تا به حال می گذرد، همیشه این نوسانات بوده و به این زودی‌ ها هم تمام نمی‌شود، شاید هم تا پایان این عالم با ویژگی های خاص خودش باقی بماند. این کاری است که  طرحش و اجرایش از خدای متعال است. این نقشه آفرینش، آمدن پیغمبران یکی پس از دیگری، ائمه اطهار صلوات الله علیهم، این چهارده قرن – ظهور پیغمبر(ص) تا به حال- کسی نقشه ها را جز خود خدا نکشیده، اختیار اصلی اش هم جز به دست خدا نیست. سلسله جنبان اوست. الحمدالله همه اهل فضل و بصیرت هستید و اینها را می دانید، من اگر چیزی بگویم درس پس می دهم.
 
 
 
حکایت پر رمز و راز جانشین خدا
هدف از این کار چیست؟ خدا خیلی چیزهای عظیمی آفریده که ما عقلمان هم نمی رسد. اما در میان همه این مخلوقات عظیم – که با حسابات و ارقام نجومی هم شمارشش را هم نمی توانیم تعیین کنیم، چه برسد به اینکه به همه اش احاطه پیدا کنیم- جای جانشین خود خدا خالی می ماند. هیچ جا نفرمود که جبرئیل را خلق کردم و او خلیفه من است. میکائیل را خلق کردم، بهشت را آفریدم، عوالم مختلف را [آفریدم و او] جانشین من است؛ هیچ جا نفرموده است. همه جا فرشتگان فراوان است؛ ما فکر میکنیم فقط چند فرشته هستند که در یکی از کهکشان ها زندگی می کنند. خیر. در فرمایشات امیرالمومنین(ع) هست که در این فضای لایتنهی [که البته بنده می گویم لایتنهی] جای پوست گاوی نیست که خالی باشد از فرشته‌ای که مشغول عبادت نباشد. هرجا را شما فرض کنید، فرشتگان هم حضور دارند. این عالم پر است از مظاهر حق و فرمان برداران دستگاه الهی. با همه اینها، وقتی آسمان از اینها پر شد،خدا به فرشتگان وحی کرد که من می خواهم یک موجودی خلق کنم که جانشین من است. به تعبیر امروزی قائم مقام من است. إنی جاعِلٌ فیِ الأرضِ خَلیفَة.
 
 
این داستان را همه می دانید. این داستان در بزرگترین سوره قرآن در همان اوایلش ذکر شده است، از آیات سی ام سوره بقره شروع می شود تا آخر. آنچه هزاران سال گذشته و آنچه دیدیم و در زمان خودمان هم هست، یک بخشی از این ماجراست. و آن ماجرای خلافت الهی روی زمین است. تجسم این خلافت هم در بین این مخلوقات دوپاست که ملاحظه می کنید. بعضی هایشان خلیفه کامل هستند، بعضی هایشان مراتب نازل تر دارند، بعضی ها هم فقط استعدادش را دارند، استعدادی که به فعلیت نمی‌رسد. حالا این خلیفه هنرش چیست؟ چه ویژگی ای دارد که در میان همه مخلوفات اینقدر ممتاز است؟ با وجود این همه فرشتگان عظیم که زنده شدن همه مردگان دست یکی از آن فرشته هاست. نفخ صور که می کند، یک فوت می کند، همه مرده ها زنده می شوند. این موجود خیلی عظیم است. صور اسرافیل، شیپورش را می دمد، یک فوت می کند، همه مردگان زنده می شوند، اما این هم خلیفه خدا نیست! خلیفه خدا موجودی است که از یک اسپرم آفریده می شود، در یک قطره آب نجس، به جایی می رسد که همه آن فرشتگان باید در مقابلش به زمین بیفتند. عجیب این است! و این با آن اوجی که می‌گیرد می‌تواند یک دفعه سقوط کند و از هر حیوانی پست تر شود. ویژگی این موجود این است.
 
 
 
انسان هم می تواند خلیفه الله باشد، هم می تواند پست ترین موجودات باشد
آنچنان اوجی بگیرد که حتی مثل اسرافیل و میکائیل هم در مقابلش خاضع باشند، و از آن اوج عظمت می تواند دفعتا سقوط کند که از هر جنبده ای پست تر شود. این تعبیر قرآن است. إن شر الدواب – دواب جمع دابة است، دبیب یعنی جنبیدن، کرمی را که در گل و لای‌ها می‌جنبد دبیب می‌گویند، یک موجودی که چنین حرکتی دارد می‌شود دابة. یعنی می‌جنبد، جنبده. یک موجودی که به آن عزت می‌رسد می‌تواند آنچنان سقوط کند که از هر جنبده‌ای – یعنی حتی از کرم توالت- پست‌تر بشود. این آیه قرآن است، از خود نمی‌گویم. إن شرالدواب، بدترین جنبده‌ها این آدمی است که صم بکم فهم لایعقلون، و در آیه ای دیگر الذین کفروا فهم لایؤمنون. ویژگی‌اش عقل است و ایمان. اگر این دو را داشته باشد، از همه بالاتر می‌رود، و اگر اینها را از دست بدهد از هر جنبده ای پست‌تر است. این بینش قرآنی است.
 
این بساطی را که خدا راه انداخته، که پیغمبرها بیایند و بروند، با مخالفت ها مواجه بشوند، بعضی هایشان را مجروح کنند، بعضی را از شهر بیرون کنند، زندانی کنند، بکشند، سر ببرند، سرشان را با اره ببرند، همه اینها در تاریخ بوده؛ تا فجیع ترین حادثه‌ای که ما در عالم سراغ داریم، حادثه کربلا اتفاق بیفتد، همه اینها در مسیر این است که آنچه که این انسان لیاقت آن را دارد، یعنی جزو دستگاه خلافت الهی شدن، این انسان‌ها خودشان را پیدا کنند و به این ولی الله الأعظم برسند.
 
هدف زندگی تسلیم شدن مقابل خداست
به یک معنا اگر بپرسند خدا عالم را برای چه آفریده است، در یک کلمه می شود جواب داد، برای اینکه زمینه پیدا شود برای پیدایش یک موجودی که بتواند مظهر همه کمالات الهی باشد و آن ولی الله الاعظم (ارواحنا فداه) است. دیگران هم باید هراندازه که میتوانند به او شباهت پیدا کنند . هدف زندگی شان همین است. تا آنجایی که ممکن است به او شبیه شوند. راهش چیست؟ یک راه هم بیشتر ندارد. همه این حرفها و این مقامات و این ترقیات و این تکاملات یک راه بیشتر ندارد و آن این است که این موجود آگاهانه خدا را بشناسد و خود را تسلیم خدا کند. اطاعت و بندگی خدا، و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون. راه فقط همین است. منتهی برای اینکه این عبادت و اطاعت تحقق پیدا کند، معرفت باید حاصل بشود، کسی را که نمی‌شناسد، چطور می‌تواند عبادت کند؟ اول باید خدا را بشناسی تا بتوانی او را بپرستی. بعد آنچنان ساخته شده باشی، که بفهمی این هدف ارزشمندترین هدف است و همه چیز را باید پای این هدف فدا کرد. خدا از آن بنده‌های خالصش که به آن مقام خلافت می‌رسند، یک توقعاتی دارد که ما درست نمی‌توانیم تصورش کنیم.  اما از گوشه و کنار آیات می‌توان فهمید خدا از اولیاء خودش چه توقعاتی دارد. همه ما می دانیم و الحمدالله این مراحل را طی کردیم  -خدا این معرفت ها و ایمان ها را مفتی به ما داده است، زحمتی نکشیدیم- می دانیم بالاترین انسان هایی که به این مقام رسیدند وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.
 
 
 
کمال انسان این است که بفهمد مقابل خدا «هیچ» است
خدا به این بنده اش که عزیزترین بندگانی است که آفرید، و هر موجود کاملی که آفریده بشود به این جهت است که شمه ای از کمالات او را دارد. به این بنده اش که عزیزترین، شریف ترین و کامل ترین است می‌گوید پیغمبر من! مبادا بگویی فردا فلان کار را می‌کنم، خودم می‌کنم، مبادا بگویی. پس چه کنم؟ بگو هرچه خدا می‌خواهد. ولا تقولن لشئ إنی فاعل ذلک غدا. مبادا بگویی من فردا فلان کار را می‌کنم. تو کی هستی؟ إلا أن یشاء الله. کار آن است که خدا می خواهد. تو کمالت این است که بفهمی در مقابله اراده خدا صفری. این را بفهمی و به این افتخار کنی که هیچ چیز برای خودم نمی‌خواهم. حکم آنچه تو فرمایی. به کسی که به عالی ترین کمالات رسیده، بی واسطه خدا با او حرف می زند، همه چیز را از صدقه سر او آفریده، تازه به او می گوید مبادا بگویی یک چیزی را من انجام می دهم. ولا تقولن لشیء إنی فاعل. مبادا بگویی یک کاری را من انجام دهنده هستم. پس چی؟ الان أن یشاءالله. همیشه باید در ذهنت باشد کار آن است که خدا می کند. من افتخارم این باشد که مجرای اراده الهی باشم. کار خدا به دست من انجام بشود. اگر اراده او نبود من کجا بودم؟ من را از چه چیز پستی به اینجا رسانده. کی رسانده؟ و هر لحظه اگر لطف او نباشد، من هیچ هستم. این تازه سفارشی است که به کسی که به آن «مرحله آخر» رسیده می گوید.
 
راه، راه بندگی است، ما باید بفهمیم بنده ایم، هرچه او می‌خواهد از مجرای اراده ما و به دست ما تحقق پیدا کند، این افتخاری است برای ما، وگرنه اگر اراده او نباشد، خواست او نباشد، توفیق او نباشد، قدرتی که او به ما بدهد، حیاتی که او داده، اگر یک لحظه حیات ما را بگیرد، چه کسی می تواند اعتراض کند؟ پس ما آفریده شدیم برای اینکه هرچه بیشتر به او نزدیک بشویم. و نزدیک شدنش به این است که کار او به دست ما انجام بشود.
 
 
چه زمانی این مسأله محقق میشود؟ آن وقتی که خودمان را تسلیم او کنیم. إن الدین عند الله الإسلام، یک معنایش همین است. اسلام یعنی تسلیم شدن. و من یسلم وجه الی الله. آدم خودش را تسلیم خدا کند. من در اختیار تو هستم، هرچه تو امر کنی. بگوید اینجا را نگاه کن، چشم، چشمت را ببند، چشم، به پیش، چشم، بدو، چشم، ایست، چشم، حرف بزن، چشم، سکوت کن، چشم. اگر اینطوری شدی، تو کار خدایی می‌کنی. اما قدرت همین کار را هم خدا می‌دهد. او فکرش را می‌دهد. ارزشش را می‌دهد. توانش را می‌دهد. اما خلیفة الله هم هست. این را شما بگذارید پای اینکه کسانی هستند در گوشه و کنار، برخی مرتاضان را شنیده اید، با برخی موجودات ارتباط پیدا می‌کنند و یک ریاضت هایی می‌کشند و یک کارهایی انجام می‌دهند تا بتوانند یک کار جدیدی که دیگران قادر به انجامش نیستند، انجام بدهند. یعنی می‌شود برده یک شیطان. کم هم نیستند. آنقدر استاد می‌بینند. از یک کشور به کشور دیگر، هزاران کیلومتر راه طی می‌کنند، یک کسی را پیدا می‌کنند، نوکری اش را می‌کنند، برای اینکه کاری یادشان بدهد و انجام دهند، تا بتوانند یک کار جدیدی انجام بدهند که دیگران بلد نیستند. یعنی با کمال ذلت، اسارت و بندگی و نوکری یک مخلوق پست دیگری را می‌پذیرند. حالا راه دوری نرویم. مگر در آدمی زادها سراغ نداریم کسانی را که همه چیز خودشان را در اختیار کسی قرار می‌دهند که قدرتی دارد، پولی دارد، مقامی دارد، ریاستی دارد، تا به بعضی خواسته هایشان برسند؟ و کسانی از همین موجود دوپا، که پست تر از جنبده می‌شود، اینها نمونه هایش هستند.
 
 
پست تر از کسی که ارزش 70 میلیون را تسلیم دشمن می کند، چه کسی است؟
طرف حاضر می‌شود ارزش هفتاد- هشتاد میلیون اهل کشور خودش را تسلیم یک دشمن کند، برای اینکه چند روز بیشتر روی این صندلی بنشیند. پست تر از این چه چیزی هست؟ مردم بی‌گناه، مردم ذی‌حق، بچه‌های معصوم، کسانی که خون های پاکشان را در راه انقلاب فدا کردند تا این انقلاب شکل گرفته، تا چیزی به نام جمهوری اسلامی به معنای واقعی اش در عالم شکل بگیرد، همه را فدا می‌کند، تا اینکه چند روز بیشتر رییس باشد. دیگر از این پست تر چه چیزی هست؟ چقدر آدم باید دور از شرف باشد؟ که هستی و خون‌های یک عده‌ای را نادیده بگیرد، فدا کند، تا چهارروز بیشتر روی یک صندلی بشیند. در آدمی زاد چنین استعدادی هست. اینقدر می‌تواند پست باشد.
 
این کار معجزه خداست. غیر از خدا چه کسی می‌تواند چنین چیزی خلق بکند. یک چیزی بسازد که یک دفعه می‌تواند از آن اوج به این سطح از پستی و ذلت و درماندگی و نجاست و گند سقوط کند. انبیاء و اولیا آمدند تا به ما بگویند چه کنیم که اینگونه نشویم. طوری بشویم که دوستان خدا هستند. دوستانی که خدا دستشان را به آن مقام عالی رسانده. شما می‌توانید برسید.
 
 
 
انبیا برای این نیامدند که چهار نفر سیر بشوند یا چهارتا آخوند به حکومت برسند!
مراتب دارد، اما می‌توانی در آن مسیر سیر کنی. هر اندازه همت داشته باشی، می‌توانی برسی. از اینجا می‌توانیم استفاده کنیم که ما برای چه آفریده شدیم، انبیا برای چه آمدند، تا برسیم به اینکه نهضت حضرت امام برای چه بود، صرف اینکه چند گرسنه سیر بشوند؟ یا چهارتا آخوند به حکومت برسند؟ خیر. ایشان آمده که دست یک ملت را بگیرد از آن پستی و ذلت به آن اوج برساند. تا جایی که مظهر قدرت و رحمت خدا بشوی. در این مجال خیلی می‌توان حرف زد، اما هم از من گذشته و هم وقت شما عزیز است و نباید خیلی معطل تان کنم.
 
ما از همین ملت خودمان، از نژاد آریایی، کسی را داشتیم در زمان پیغمبر(ص) رسید به جایی که فرمود این ایرانی منا اهل البیت است. پیرمرد بود. برخی نوشته‌اند عمرش تا سیصد سال هم رسیده. دقیقش را اطلاعی ندارم، اما پیرمردی بود. برای پیدا کردن پیغمبر(ص) هم خیلی زحمت کشیده بود. گویا از اهالی اصفهان بوده. آنقدر گشته تا پیغمبر(ص) را پیدا کرده است. اما با آن همتی که داشت، در آن پیری رسید به مقامی که فرمودند سلمان منا اهل البیت. از خانواده ماست. پس می‌شود رسید. اختصاص به کسی ندارد. ایرانی و ترک و غیره فرقی ندارد. همت می‌خواهد. إن اکرمکم عندالله اتقاکم. همه این بساط ها برای این است که این راه را یاد بگیریم، به اندازه همت مان حرکت کنیم.
 
 

 


  
نوکری آنها افتخار ندارد
خدا هیچ احتیاجی به خون و کار و پول ما ندارد. اما به ما افتخار می‌دهد و می‎‌گوید از پولتان به من قرض بدهید. آیا خدا فقیر است که می‌گوید به من پول قرض بدهید؟ بعضی از یهودی ها چنین فکر کردند. گفتند ان الله فقیر و نحن اغنیا. خدا تهی دست و ما پولدار هستیم، کسی که پول ندارد قرض می‌کند. اما به ما افتخار می‌دهد و می‌گوید به من قرض بده تا ما همت کنیم و به سمت او حرکت کنیم. لطف و محبت از این بالاتر نمی شود، اما کسانی از ما از روی نادانی خیال می‌کنیم، که منت سر خدا گذاشته ایم که انقلاب کردیم. اینطور آدمها در زمان خود پیغمبر(ص) هم بودند. یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُم بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ. منت سر خدا نگذارید که مسلمان شدید و دستور خدا را اطاعت می‌کنید. اگر پای منت گذاشتن باشد خدا باید منت بگذارد که شما را هدایت کرد. شاید بین ما و بین هم لباس های بنده کسانی پیدا بشوند منت سر خدا بگذارند که چند سال زندان رفته ام، شکنجه تحمل کرده ام. خب این از حماقت بنده است. خدا می‌فرماید من باید منت سرت بگذارم که یادت دادم چطور ترقی پیدا کنی، توفیقت دادم که چطور به من نزدیک بشوی. اگر پولی در راه خدا خرج می‌کنیم، زندان می‌رویم، یا به شهادت می‌رسیم، همه از هدایت اوست. اینها همه مال اوست. اینها چه کسی به دست ما داده است؟ ثانیا چه کسی توفیق داد این امانت را در این راه مصرف کنیم؟ مگر هرکسی چنین توفیقی نصیبش می‌شود؟ افراد زیادی بودند که این نعمت‌های الهی را در راه شیطان صرف کردند و بنده شیطان شدند. نمونه هایش را هم در جامعه می‌بینیم، حالا اسم نمی‌خواهم ببرم. خدا بر تو منت گذاشت که پست تر از گاو و خر نشوی. ای کسانی که سعی میکنید به دشمنان نزدیک بشوید تا آنها یک لبخندی به شما بزنند، اینها پست ترین جنبندگانند. نوکری اینها افتخار ندارد، خجالت بکشید. من به شما این امکان را دادم که نزدیک من بیایید.
 
 
کمتر از همسر فرعون نباشید. در یک دستگاهی که میگفت انا ربکم الاعلی. می‌گفت من برترین خدای شما هستم. در یک چنین جامعه ای، یک خانمی پیدا شد و گفت تو این چنین نیستی و من به حرف تو گوش نمی‌دهم. جواب داد: می‌زنم و می‌کشم. همسر فرعون گفت هرکاری می‌خواهی بکن. دستور دادند، میخ کوبش کردند و دانه دانه میخ کوبیدند تا شاید دست بردارد. اما تسلیم نشد. گفت رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا. من یک خانه ای نزد خودت می‌خواهم. این معرفت است. اینکه فرعون با من چه می‌کند، مهم نیست. یعنی یک آدم حتی اگر همسر فرعون باشد، خدا استعدادی در او قرار داده که می‌خواهد پهلوی خود خدا برود. و در همه ما هم چنین استعدادی وجود دارد. باید بشناسیم و همت حرکت را داشته باشیم. هرچه هم بدهد از او کم نمی‌شود. اگر میلیون‌ها نفر هم باشند که به دنبال چنین جایگاهی باشند، جا برای کسی تنگ نمی‌شود. نفر بعدی هم بیاید همین مقام به او داده می‌شود. آنجا جایی نیست که کم بیاید و مزاحم همدیگر بشوند. اگر همه انسان‌ها هم بیایند، جا کم نمی‌شود و از قدرت او کم نمی‌شود. دوست دارد هرچه بیشتر بیایند و این از رحمت اوست، نه نیازش. هرچقدر بببخشید، باز هم دوست دارد زمینه ای باشد تا به آنها ببخشید. همه این حرفهایی که ما می‌زنیم، حرفهایی است که بزرگان به ما زده اند و ما پس می‌دهیم. برای این است که راهی پیدا کنیم و به خدا نزدیک بشویم.
 
 
 
فاصله بین انسان و خدا یک قدم بیشتر نیست!
این راه مقداری پیچ و خم دارد. البته پیچ و خمش هم تقصیر خودمان است، وگرنه آن راه صاف است؛ اطاعت محض. ما به آن پیچ و خم می‌دهیم. از عارفی پرسیدند بین انسان و خدا چقدر راه است؟ گفت خیلی نزدیک است، یک قدم راه است. پایت را بلند کن و روی نفست بگذار، به خدا می‌رسی. فاصله ای با خدا نداریم. همه اینها برای این است که ما راه بندگی را بشناسیم و تمرین کنیم. یک روز اطاعت از پدر و مادر است، یک روز احسان به همسر است، یک روز مهربانی با فرزند است. یک روز رسیدگی به همسایه است، یک روز آموزش صحیح دادن به نادان هاست، یک روز راهنمایی کردن کسانی که راه را گم کرده اند، آدم چگونه با آنها حرف بزند، چطور دستش را بگیرد که قبول کند، دلش را نرم کند تا بپذیرد. همه این حرفها برای یک چیز است، به خدا نزدیک شویم. هرچه فکر کنیم آنجا هست. من که خیلی کوچیکتر از این حرفها هستم، اما چیزهایی هست برای اینکه برسی.
 
الیوم عمل و لاحساب و غداً حساب ولاعمل. اینجا کشت است و فردا برداشت است. اما خدا از لطفش برای بندگانی که در راهش قدم بر می‌دارند در همین دنیا یک چیزهایی می‌دهد که لا عین رأت ولا أذن سمعت ولا خطر على قلب بشر، خدا در همین دنیا به بندگانش چیزهایی می‌دهد که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر دل هیچ بنده ای خطور کرده است. برای اینکه مقداری باور کنید اینها عملی و قابل اجراست و برای من و شما هم اگر بخواهیم همت کنیم وجود دارد عرض میکنم.
 
 
 
روایت جالب آیت الله بهجت از لذت نهفته در نماز و مقایسه آن با سلطنت پادشاهان
با یکی از دوستان که همدرس بودیم، به درس مرحوم آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه می‌رفتیم. آن زمان شهر قم، انتهایش خیابانی بود که به پل صفائیه می‌خورد. اینجایی که الان دفتر مقام معظم رهبری است، آخر شهر بود. بعد از آن باغات بود. شاید قریب به پنجاه سال قبل، مرحوم آقای بهجت آن زمان وقتی از درس خارج می‌شدند، نزدیک غروب به سمت این باغات و زمین‌های کشاورزی راه می‌افتادند. نماز مغرب و عشای شان را در همین زمین‌ها می‌خواندند. یعنی در محل فعلی پل صفائیه. آن رفیق ما که الان هم در قید حیات است و در همین تهران هم زندگی می‌کند، می‌گفت یک شب آقای بهجت بعد از نماز فرمودند اگر سلاطین عالم می‌دانستند در نماز چه لذتی هست، همه سلطنت های خود را رها می‌کردند و نماز را یاد می‌گرفتند. حیف که نمی‌دانند چه لذتی دارد. آقای بهجت آدمی نبود که همینطوری حرفی را بی حساب و به مبالغه بگوید. خیلی حساب شده حرف می‌زد. سلاطین عالم که این همه وسائل عیش و نوش برای شان فراهم است، اگر می‌دانستند این دو رکعت نماز چه لذتی دارد، از همه آنها چشم می‌پوشیدند و دنبال نماز می‌رفتند. چون بالاخره آنها دنبال لذت بودند. آنقدر نماز لذت دارد که آن لذت‌ها در مقابلش رنگ می‌بازد.
 
همین جا در همین دنیا، با اینکه اینجا محل جزا نیست و بنا نبوده اینجا جبران کند، اما از روی لطف انعامی میدهد. گاهی به کارگرانی که کار می‌کنند یک انعامی می‌دهند. وقتی کارگرها بار میوه را خالی می‌کردند، یک چیزی روی آن می‌گذاشتند و به آنها می‌دادند که به آن سرباری می‌گفتند. مزدهایی که خدا در دنیا می‌دهد سرباری است. مزد اصلی نیست. سرباری چیزی است که اگر سلاطین می‌دانستند همه لذت ها را رها می‌کردند و دنبال همین سرباری می‌آمدند.  اتیناه اجره فی الدنیا و انه فی الاخرة لمن الصالحین. جای اصلی اش آنجاست، اما در همینجا هم چیزی به او دادیم تا دلش خوش باشد. ما را برای این چیزها آفریدند. راهش بندگی است. چرا ندارد. بندگی می‌خواهد.
 
 
 
ماجرای عبرت آموز ابراهیم و اسماعیل در بندگی خدا
خدا به حضرت ابراهیم در سن قریب به صد سالگی، یک جوانی داده بود که در آن زمان نمونه بود. از زیبایی، از کمال و خیلی دوست داشتنی بود. خدا به ابراهیم فرمود باید سر این پسرت را ببری. پیرمرد صدساله ای که تا به حال بچه دار نشده و خدا همچنین جوان رعنایی به او داده است. یک کلمه در دل و ذهنش نگذشت که مخالفت کند. به پسرش گفت در خواب دیدم که سر تو را می‌برم. یعنی من وظیفه ای دارم که سر تو را ببرم. خواب انبیا یک نوع وحی است. خب این جوان پانزده شانزده ساله طبیعتا باید وحشت بکند. تو که پدر من هستی سر من را ببری؟ وقتی حضرت ابراهیم گفت چنین خوابی دیدم، پسر گفت دستور خداست و عمل کن. نگران نباش که من دست و پا بزنم و در حین جان دادن ناراحت بشوی، من تسلیم هستم و هرکاری دستور خداست انجام بده. یا ابتا افعل ما تأمر ستجدنی ان شاءالله من الصابرین. این ان شاءالله همان است که فرمود ولا تقولن لشئ إنی فاعل ذلک غدا. این جوان گفت ان شاءالله هیچ عکس العملی انجام نمی‌دهم. خواهی دید که من کاملا صبورم. دستور خداست. فوری عمل کن.
 
این گوهری است که فرشتگان باید در مقابلش به خاک بیفتند. به ذهنش هم خطور نمی‌کند که چرا باید این کار را بکند. او خداست و همه چیز مال اوست. به من چه مربوط است چرا؟ اینها آمده اند که ما را تربیت کنند و به او نزدیک بشویم. راهش چیست؟ آزمایش است. باید تمرین کنیم. یک بندباز است و یا کشتی گیر یک شبه به مهارت نمی‌رسند. باید مدتی تمرین بکنند. ما را آورده اند تمرین بدهند. ده سال بیست سال کمتر یا بیشتر، دوران های تمرین عبودیت است. هر روز که بیدار می‌شویم، هنوز چشممان باز نشده، باید بگوییم خدایا به امید تو. چه می‌خواهم؟ حکم آنکه تو فرمایی. چه دوست دارم؟ آنچه تو بگویی.  اگر این شدی، آنوقت تو را کنار ابراهیم می‌نشانند. کنار پیغمبر اسلام(ص)، کنار سیدالشهدا(ع). اینکه ما می‌گوییم یا سیدالشهدا! ما تورا دوست داریم و می‌خواهیم کنار تو باشیم، می‌دانیم مقامش چطور است؟ بعد از آن همه حرفها که همه شهید شدند و تنها شد و خودش آخرین نفر بود گفت الهی رضا بقضائک. آیا من وظیفه بندگی را عمل کردم؟ لامعبود سواک. تو و تو و بس. چیز دیگری را نمی‌شناسیم. اگر به ما گفته اند عزاداری بکنیم، برای اینکه شمه ای از سیدالشهدا(ع) یاد بگیریم. بدانیم راه صحیح بندگی خداست. در امور تشریعی یاد بگیریم حکم خدا چیست و عمل کنیم. در امور تکوینی تقدیر خدا چیست، راضی باشیم. آخر عرایضم قصه ای نقل می‌کنم.
 
در روایت آمده که حضرت داوود(ع) از خدا خواست که خدایا در این عالم همنشین من را در بهشت معرفی کن. آن کسی که در بهشت بناست الی الابد زندگی کنیم، به من معرفی کن. خدا به جناب داوود وحی فرمود و آدرس آن خانم را داد. اسمش را هم گفت خلادة بود. الان اسم دقیقش را به یاد ندارم. این خانمی که در این خانه زندگی می‌کند، همسر شما الی الابد در بهشت است. الی الابد با شما زندگی خواهد کرد. حضرت داوود با شوق آمد ببیند چه کسی است. آدرس را پیدا کرد. در زد. خانم پرسید که هستی؟ گفت من داوود پیغمبر هستم. پرسید آیا آیه ای در مذمت من نازل شده؟ جواب نه آیه ای در مذمت شما نازل نشده، اما پیامی است اگر در را باز کنید و اجازه بدید، من آن پیام را بگویم. در را باز کرد. داوود پرسید شما اسمت فلان است. جواب داد بله، اسم من این است، اما ممکن است کس دیگری هم این اسم را داشته باشد. داوود گفت حقیقت این است که من از خدا خواستم همسرم را در بهشت به من معرفی کند، خدا شما را به من معرفی کرد. با تعجب جواب داد: اشتباه می‌کنید، من کجا و این حرفها کجا؟ داوود گفت بالاخره وحی خداست، آمده ام ببینم چه کار کرده ای که به این مقام رسیده ای. خانم جواب داد من یک آدم عادی هستم و هیچ کار فوق العاده ای ندارم. مثل مردم دیگر هستم. بعد از اصرار فراوان حضرت داوود، آن خانم گفت اگر چیزی بتوانم بگویم این است که هیچ حادثه ای برای من اتفاق نیفتاد که در دلم بگویم ای کاش جور دیگری بود. هرچه اتفاق افتاده گفتم این را خدا مقدر فرموده و او مصلحت من را از همه بهتر می‌داند. در دلم هم خطور نکرد که ای کاش جور دیگری می‌شد.
 
در امور تشریعی گفتند این کار را بکن، چشم. چرا ندارد. نماز صبح را باید پیش از آفتاب بخوانی. چرا ندارد. بندگی این است که آنچه تو می‌گویی عمل کنم. این در دستوراتی است که من با اراده خودم انجام می‌دهم. اما آنچه که اتفاق می‌افتد. آنچه که مربوط به خداست و تقدیر خداست، مطمئن باشم و راضی باشم به آنچه او انتخاب کرده است. اگر خودم کوتاهی کردم، حساب دیگری است، جبران و استغفار کنم. اما آنچه خدا تقدیر کرده، راضی باشم. این می‌شود بندگی در دو بعد تشریعی و تکوینی. تشریعی یعنی اینکه ببینیم وظیفه ما چیست و عمل کنیم، تکوینی یعنی اینکه آنچه خدا مقدر کرده، نگوییم ای کاش جور دیگری بود. او از تو بهتر بلد است. آنچه را که او مقدر کرده، در نظامی است که -–به قول اهل معقول- نظام احسن است. یعنی از این بهتر نمی‌شود. ما اشتباه می‌کنیم. ممکن است در تابلویی که شما می‌بینید یک نقطه سیاهی باشد، شما بگویید ای کاش این نقطه سیاه نبود، اما در صورتی که اگر این نقطه سیاه نبود، این گل زیبا نمی‌شد، این تابلو زیبا نمی‌شد. زیبایی تابلو به این است که این نقطه سیاه باشد. ما فقط آن نقطه را می‌بینیم. اما او این پازل بی‌نهایت را می‌بینید، که همه چیزش بهم مربوط است. هرچیزی در جای خودش قرار دارد. ما هیچ وقت نمی‌گوییم فلان جایش بد بود. همه جایش زیبا بود. بی‌خود نبود که حضرت زینب(س) فرمود ما رأیت إلا جمیلا. هرکه می‌توانست بفهمد این نقطه سیاه چه ارتباطی با نقطه سفید کنارش دارد. اگر آن نقطه سیاه نبود، آن سفیدی جلوه نمی‌کرد.
 
 
 
سید الشهدا، تجلی بندگی خدا
اگر یزید نبود، مقام سیدالشهدا(ع) در عالم معلوم می‌شد؟ فداکاری حضرت سیدالشهدا(ع) چطور می‌شد مشخص بشود که حضرت سیدالشهدا(ع) تا کجا حاضر است بندگی خدا را بکند؟ تا آنجا که طفل شیرخوارش را روی دست بگیرد. خون گلویش را بگیرد، برای اینکه عذاب به اهل زمین نازل نشود، به آسمان بریزد. اگر شمر و یزید نبودند این زیبایی چطور می‌توانست جلوه کند. این تابلو را باید در جامعیت دید. همه اش زیباست. آنچه که مهم است، این است که من و شما در هر حال و لحظه ای ببینیم از من چه خواستند؟ آن را درست انجام بدهیم. امام اگر فرمود ما مرد وظیفه ایم، مرد نتیجه نیستیم. برای اینکه بنده بود. آقا چه فرموده، نتیجه به خودش مربوط است. من باید فکر بندگی خودم باشم. می‌گویند شاد باش، چشم. غمگین باش، چشم. اشک بریز، چشم. امروز روز عید است، شاد باش به شادی اهل بیت(ع)، بخند، شیرینی بده، مهمانی برگزار کن، هدیه ببر، از خطاهای دیگران چشم پوشی کن، ببخش دیگران را، به گل روی امیرالمؤمنین(ع) به گل روی حضرت زهرا(س). فردا روز عزاست از صبح تا شب گریه کن، بر سرت بزن، هر دو برای این است که بنده ایم. هر دو باید سر جای خودش باشد. من و شما باید مواظب باشیم که این لحظه وظیفه ام چیست. نسبت به شخص خودم، نسبت به همسرم، نسبت به بچه هام، بالاتر از همه نسبت به کسی که جانشین امام معصوم(ع) است. ببینم اشاره او به کدام طرف است، به همان طرف بروم. به اشاره او دقت کنم.
 
 
 
در بین دوستان کسی مثل سید حسن نصرالله مطیع رهبر انقلاب ندیده ام
من کسی را ندیدم در بین دوستانی که دیدم، مثل جناب سید حسن نصرالله باشد نسبت به مقام معظم رهبری. میفرمود شما خیال نکنید ما منتظریم آقا امر کنند تا ما یک کاری را انجام دهیم. احتمال بدهیم که کاری را دوست دارند انجام می‌دهیم. چون برای ما ثابت شده که خدا به ایشان فهمی و بصیرتی داده که چیزهایی می‌فهمند و ما نمی‌فهمیم. او جز رضای خدا چیزی نمی‌خواهد. یعنی اگر احتمال بدهیم ایشان چیزی را دوست دارند، دنبال آن احتمال می‌رویم. چه برسد به اینکه دستور بدهد.
 
اما خاک بر سر منی که دستور بدهد این کار را بکن و من تمرد کنم. بفرمایند این کار را نکن، با کمال پررویی عکسش را عمل کنم. چقدر آدم می‌تواند پست بشود؟ من و شما باید سعی کنیم این وظایف را در هرحالی خوب بشناسیم. آنچه می‌توانیم و قادریم عمل کنیم. برای من چه ربطی داشته باشد، اصلا تو چه داری؟ تو کی هستی؟ اگر می‌خواهی چیزی باشی، او باید تو را بالا ببرد. پس باید کاری کنی که او دوست دارد.
 
 
 
در طول تاریخ رهبران مسلمان کسی به جامعیت آیت الله خامنه ای نمی شناسم
الحمدالله خدا رهبری به ما داده – از عمق دلم عرض می‌کنم- من در طول تاریخ در بین رهبران مسلمان اعم از شیعه و سنی نمی‌شناسم کسی را که به این جامعیت باشد، از علم، از تقوا، از سیاست، از تدبیر، از سعه صدر، از صبر، از حلم، از دلسوزی، از خیر خواهی برای دوست و دشمن. برای دشمن خود هم بدی نمی‌خواهد، مگر اینکه امر الهی باشد. این را مقایسه کنید برا رهبران دیگری که چند سالی حکومت می‌کنند و بعد از دوران رهبری شان باید به زندان بروند. نخست وزیر اسرائیل را به زندان بردند. رئیس جمهور اسبق فرانسه را به دادگاه می‌برند. حتی در دادگاه و قانون خودشان محکوم هستند. آن زمانی هم که سرکار هستند، مردم می‌دانند اینها چه گندهایی زده اند، اما خب چاره ای ندارند. خدا به ما کسی داده  که دشمنانش هم نتوانستند نقطه سیاهی در زندگی اش پیدا کنند. منصفانشان اعتراف کرده اند که هیچکس در سیاست مثل او ندیدیم. در زندگی به صفا و پاکی مثل او ندیدیم. آیا این برای ما نعمت و افتخار نیست؟ چطور می‌توانیم این نعمت را شکر کنیم؟ اگر خدای نکرده تار مویی از ایشان کم بشود چه کسی می‌تواند جای ایشان را بگیرد؟ البته خزانه خدا خالی نیست. امام از دنیا رفت ما تو سرمان می‌زدیم چه کسی می‌تواند جای ایشان را بگیرد. الحمدالله خدا از خزانه اش نعمتش را ارزانی داد. ما نمی‌شناختیم. خزانه خدا خالی نیست. اما آنچه که ما می‌شناسیم، جانشین مناسبی نمی‌شناسیم. لذا دعا می‌کنیم خدایا به طول عمر و عزت او تا ظهور حضرت ولی عصر بیفزا. ما را قدر دان همه نعمت هات مخصوصا نعمت وجود او قرار بده. توفیق اطاعت از او به همه ما مرحمت بفرما. از صدقه سر او عیب های ما را بپوشان. اگر در مسئولین او کوتاهی هست از صدقه سر او ببخش، باعث این نشود که ملت ما دچار تبعات نقص های بعضی مسئولین بشوند. خدایا به حق محمد و آل محمد در ظهور ولی عصر تعجیل بفرما. قلب مقدسش را از همه ما راضی بفرما. آخرین جمله: یک سعی کنیم معرفت مان را نسبت به اسلام عمق ببخشیم. بنده نگویم هشتاد سال سر و کارم با قرآن بوده دیگر بس است، هر روز احساس کنم باید بیشتر یاد بگیرم.
 
دوم سعی کنم آنچه از اسلام می‌دانم در زندگی شخصی خودم عمل کنم.
 
سوم در زندگی اجتماعی گوش به فرمان رهبری باشم.



  
مهدی محمدی تصریح کرد: تحریم سوئیفت ناظر به یک فهرست مندرج در قوانین اتحادیه اروپاست و برای افراد حقیقی و حقوقی که در نام آنها در فهرست قرار داشته باشند نه لغو می شود و نه تعلیق.
گروه فضای مجازی مشرق - مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت:

آقای ظریف امشب در برنامه نگاه یک با لحنی تمسخرآمیز فرمودند منتقدان می گفتند تحریم سوئیفت رفع نخواهد شد ولی دیدیم که شد. ظاهرا یک بار دیگر باید توضیح واضحات بدهیم. من البته این بحث را یک بار در جلسه ای حضوری که کسان دیگری هم در آن حاضر بودند با معاون ایشان طرح کردم و ایشان در آنجا به ناچار موضوع را تایید کرد. تحریم سوئیفت ناظر به یک فهرست مندرج در قوانین اتحادیه اروپاست و برای افراد حقیقی و حقوقی که در نام آنها در فهرست قرار داشته باشند نه لغو می شود و نه تعلیق. اکنون هم خدمات سوئیفت فقط برای بانکهایی برقرار شده که از این فهرست خارج شده اند و برای آنها که نامشان در این فهرست باقی مانده از جمله بانک صادرات این تحریم همچنان برقرار است. بنابراین تحریم سوئیفت باقی مانده و فقط از مصادیق آن کاسته شده است. این چیزی است که آقای ظریف هم امشب چاره ای جز تایید آن نداشت. 
از این موارد در برجام فراوان است که از این پس دیگر به دلیل اجرایی شدن برجام قابل لاپوشانی نخواهد بود.


 


  

نماینده ورامین در مجلس نهم و منتخب مردم این شهر در مجلس دهم با بیان اینکه سران فتنه با دست خودشان مُهر تأیید بر انتخابات جمهوری اسلامی زدند، گفت: اصحاب فتنه باید از ملت و ساحت مقدس مردم عذرخواهی کنند.

نماینده ورامین در مجلس نهم و منتخب مردم این شهر در مجلس دهم با بیان اینکه سران فتنه با دست خودشان مُهر تأیید بر انتخابات جمهوری اسلامی زدند، گفت: اصحاب فتنه باید از ملت و ساحت مقدس مردم عذرخواهی کنند.

فارس:سیدحسین نقوی نماینده مردم ورامین و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به مشارکت گسترده مردم در انتخابات، اظهار داشت: یکی از دقیق‌ترین، سالم‌ترین و مردمی‌ترین انتخابات در بین نظام‌های سیاسی دنیا در جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌شود.

وی افزود: در کشور ما این مردم هستند که مسئولانشان را انتخاب می‌کنند و رأی می‌دهند، در کشور ما هر شخصی خودش می‌آید و به نامزد مورد نظرش رأی می‌دهد.

این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه تصریح کرد: سیستم نظارتی و اجرایی در کشور ما به شکلی تنظیم شده که هیچ حقی از آرای مردم تضییع نمی‌شود و همیشه انتخابات در ایران سالم بوده و مشارکت مردم هم بر خلاف همه ادعاهای نظام‌های مدعی دموکراسی و مردم‌سالاری، حداکثری برگزار شده است.

وی با بیان اینکه در هیچ نظام سیاسی دنیا مشارکت 62 درصدی مردم در انتخابات وجود ندارد، تصریح کرد: انتخابات در کشور ما هم مردمی است، هم واقعی و هم دقیق و سالم برگزار می‌شود، اما متأسفانه اصحاب فتنه هر موقع خودشان از صندوق‌های رأی بیرون می‌آیند می‌گویند انتخابات خیلی خوب و دقیق برگزار شد ولی هر موقع انتخاب نمی‌شوند، همه نوع اتهامی به نظام جمهوری اسلامی وارد می‌کنند.

نماینده ورامین در مجلس خاطرنشان کرد: این اصحاب فتنه هستند که باید خودشان را اصلاح کنند، رفتارشان را تغییر دهند چرا که انتخابات در هر دوره‌ای به همین شکل برگزار می‌شود، ولی متأسفانه آنان نگاهشان را عوض نکردند، امروز که در این دوره از انتخابات بسیاری از خود آنان انتخاب شدند، باید از ملت ایران عذرخواهی کنند و بگویند که ما اشتباه کردیم و اتهام ناروایی به جمهوری اسلامی وارد کردیم، حداقل از ملت و ساحت مقدس مردم عذرخواهی کنند، ولی متأسفانه آنان از بیان یک عذرخواهی کوچک هم دریغ می‌کنند و حاضر به عذرخواهی و اعتراف به اشتباهشان نیستند.

وی ادامه داد: انتخابات با مشارکت گسترده مردم در سراسر کشور برگزار و مشخص شد افرادی که مردم ایران را ناامید می‌دانستند، هنوز این مردم را نشناخته‌اند، این مشارکت بالا نشان داد مدعیان عدم احراز صلاحیت‌ و اعمال قانون در انتخابات، دروغ می‌گویند و مردم ایران در چارچوب قانون بیشترین مشارکت را دارند.

نقوی در پایان گفت: این انتخابات آخرین میخ بر تابوت ادعای تقلب بود، حتی سران فتنه با دست خودشان مُهر تأیید بر انتخابات جمهوری اسلامی زدند، البته تا زمانی که به صورت صریح توبه نکنند، عذرشان پذیرفته نیست.

 


  

روحانی، در جبران حمایت انتخاباتی خاتمی، اسحاق جهانگیری وزیر معادن و صنایع دولت اصلاحات و از نزدیک ترین افراد به خاتمی را بعنوان معاون اول خود برگزید و حلقه اول تیم اقتصادی خود را به اصلاح طلبان سپرد همانطورکه وزارت اقتصاد و دارایی، معاون اجرایی رئیس جمهور، ستاد هماهنگی اقتصادی، مشاور رئیس جمهور در امور اقتصادی به اصلاح طلبان واگذار شد.

روحانی، در جبران حمایت انتخاباتی خاتمی، اسحاق جهانگیری وزیر معادن و صنایع دولت اصلاحات و از نزدیک ترین افراد به خاتمی را بعنوان معاون اول خود برگزید و حلقه اول تیم اقتصادی خود را به اصلاح طلبان سپرد همانطورکه وزارت اقتصاد و دارایی، معاون اجرایی رئیس جمهور، ستاد هماهنگی اقتصادی، مشاور رئیس جمهور در امور اقتصادی به اصلاح طلبان واگذار شد.

گروه سیاسی - رجانیوز: سید محمد خاتمی دهم اسفند پس از مشخص شدن نتایج انتخابات مجلس و خبرگان 94، در پیامی با فرار از پذیرش مسئولیت حمایت از روحانی و دولت تدبیر و امید، در پیامی مطالبه گرانه خواهان رونق اقتصادی و گشایش در امر معیشت مردم شد و از دولت یازدهم خواست که به وعده های داده شده عمل کند.

به گزارش رجانیوز؛ خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در پیامی پس از پیروزی لیست اصلاح طلبان و حامیان دولت در حوزه تهران انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی در پیامی به مردم و دولت که در سایت وی آمده است، نوشت:

مردم خواستار عملی شدن همه شعارها و برنامه هایی هستند که رئیس جمهوری محترم عرضه داشته و مردم به آن رأی داده اند.
و اینک نوبت دولت و دیگر ارکان حکومت و بخصوص منتخبان محترم ملت است که در خدمت به این مردم و تأمین خواست‌ها و مطالبات آنان، بخصوص ایجاد رونق اقتصادی و گشایش در امر معیشت مردم و ایجاد فضای باز و سالم سیاسی بکوشند.

این در حالیست که روحانی با حمایت جدی جبهه اصلاحات در سال 92، بعنوان کاندیدای منتخب اصلاح طلبان رئیس‌جمهور شد؛ بطوریکه محمدرضا عارف با توصیه  خاتمی از کاندیداتوری ریاست جمهوری یازدهم انصراف داد و در نامه ای اعلام کرد:

ایشان طی این نامه در مقام رهبری اصلاحات، ادامه حضورم را در صحنه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری مصلحت ندانسته اند.

بعد از این نامه بود که خاتمی نیز در پیامی ویدئویی که در صفحه فیس بوک روحانی منتشر گردید از کاندیداتوری روحانی حمایت کرد و روحانی را کاندیدای اصلاح طلبان نامید و گفت:

[محمدرضا عارف] با ترجیح مصالح کلی بر منافع شخصی و تلاش برای جلوگیری از تشتت آراء و تفرقه و پراکندگی نیروها ظرفیت ممتاز خود را نشان داد.
اینک در حالی که دیگر فرزند توانمند ملت جناب آقای دکتر حسن روحانی که اهل خیر و خدمت و اندیشه و تدبیر در صحنه است و مواضع استوار خود را که در مسیر خیر و نیاز و مطالبه مردم شریف است به خوبی اعلام کرده است، علاقمندان به کشور و سرنوشت آن و خواستاران تحول مثبت در عرصه حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بین المللی می توانند به انتخابی دست بزنند که به یاری خداوند جامعه را به سوی آینده بهتر رهنمون شود.
اینجانب به حکم وظیفه سنگینی که نسبت به کشور و سرنوشت ملت شریف دارم رأی خود را به برادر گرامی جناب آقای دکتر روحانی خواهم داد و از همگان به ویژه اصلاح طلبان و تحول خواهان و خواستاران عزت و سربلندی میهن و وفاداران به آرمانهای بلند و مطالبات روشن ملت می خواهم که با هوشیاری وظیفه مهم خود را در این انتخابات به جا آورند.

 

حمایت خاتمی از روحانی در انتخابات 92 صرفا به یک بیانیه سیاسی و انصراف عارف، خاتمه نمی یابد؛ بلکه اصلاح طلبان از تمامی ظرفیت خود در کشور برای تبلیغات روحانی استفاده کرده و نیروهای اصلی تشکیل دهنده ستادهای انتخاباتی و اتاق های فکر و حامیان مالی ستاد روحانی را تشکیل می دادند؛ بطوریکه ناممحمد ستاری فر (رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی دولت خاتمی)، حسین عبده تبریزی (دبیرکل بورس اوراق بهادار تهران و مشاور خصوصی‌سازی وزارت امور اقتصادی و دارایی دولت خاتمی) و محمدحسین شریف‌زادگان( وزیر رفاه و تامین اجتماعی و رئیس سازمان تامین اجتماعی دولت خاتمی) در میان حامیان مالی روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1392 دیده می شود.

این یکپارچگی با پایان انتخابات 92 پایان نپذیرفت، چرا که روحانی، در جبران حمایت انتخاباتی خاتمی، اسحاق جهانگیری وزیر معادن و صنایع دولت اصلاحات و از نزدیک ترین افراد به خاتمی را بعنوان معاون اول خود برگزید و حلقه اول تیم اقتصادی خود را به اصلاح طلبان سپرد همانطورکه وزارت اقتصاد و دارایی، معاون اجرایی رئیس جمهور، ستاد هماهنگی اقتصادی، مشاور رئیس جمهور در امور اقتصادی به اصلاح طلبان واگذار شد.

علی طیب نیا وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت فعلی در دولت اصلاحات معاون طرح و بررسی نهاد ریاست جمهوری و عضویت در شورای پژوهشی سازمان بررسی و نظارت را عهده دار بود.

مسعود نیلی مشاور روحانی در امور اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی؛ در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی به عنوان معاون سازمان برنامه و بودجه و سرپرست کمیته? خصوصی‌سازی برگزیده شد. وی سند استراتژی توسعه صنعتی کشور را در آن مقطع زمانی تدوین و نگارش نمود.

محمدعلی نجفی مشاور امور اقتصادی روحانی نیز در دولت اول خاتمی رییس سازمان برنامه و بودجه بود.

حضور چهره های شاخص دولت اصلاحات در دولت روحانی آنقدر گسترده است که صرفا به تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید خلاصه نگردیده و وزارت های زیر را نیز شامل می گردد:

(سیاسی) محمد جواد ظریف؛ وزیر امور خارجه روحانی که در دولت خاتمی 5 سال معاون وزیر امور خارجه و نماینده دولت در تیم مذاکره کننده هسته ای و 3 سال سفیر و نماینده? دائم ایران در سازمان ملل متحد بود.

(آموزشی) علی‌اصغر فانی؛ وزیر آموزش و پرورش روحانی که در دولت خاتمی معاون آموزش و پرورش بود. وی یک فعال اصلاح طلب بشمار آمده و رئیس ستاد فرهنگیان میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری ایران (1388) بوده است.

(آموزشی) رضا فرجی‌دانا؛ یک سال وزیر علوم، تحقیقات و فناوری روحانی بود. وی یک سیاستمدار اصلاح طلب است که توسّط سید محمد خاتمی، برای تصدّی سمت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به مجلس ششم معرفی شد و ریاست دانشگاه تهران را عهده دار بود.

(آموزشی) محمد فرهادی؛ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری روحانیست که وزیر بهداشت دولت اول خاتمی بوده است.

(آموزشی) جعفر توفیقی؛ سرپرستی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را درابتدای دولت روحانی عهده دار بود و پس از آنکه نتوانست برای در اختیار گیری این وزارت رای اعتماد از مجلس بگیرد بعنوان مشاور عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گارده شد. وی به مدت دو سال وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت خاتمی بوده است.

(اجتماعی) علی ربیعی؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت تدبیر و امید است که در دولت اصلاحات، مشاور اجتماعی سید محمد خاتمی بود.

(اقتصادی) محمود واعظی؛ وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت یازدهم است که 2 سال  معاون اقتصادی وزارت امور خارجه دولت خاتمی بوده است.

(اقتصادی) حمید چیت‌چیان؛ وزیر نیرو دولت کنونی است که معاون وزیر نیرو در دولت خاتمی بوده است.

(اقتصادی) محمدرضا نعمت زاده؛ وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت تدبیر و امید است که معاون وزیر نفت و مدیرعامل پتروشیمی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بود.

(اقتصادی) بیژن نامدار زنگنه؛ وزیر نفت مشترک دولت روحانی و دولت خاتمی به شمار می رود.

(اقتصادی- اجرایی) محمد نهاوندیان؛ رئیس دفتر رئیس جمهور و نهاد ریاست جمهوری دولت روحانیست که 4 سال اول دولت اصلاحات معاون وزیر بازرگانی و 4 سال دوم نیز مشاور اقتصادی سیدمحمد خاتمی، رئیس مرکز ملی جهانی شدن را عهده دار بوده است.

16 استاندار دولت روحانی دارای سوابق اصلاح طلبی گسترده ای بوده بطوریکه افرادی چون جمشید انصاری، محمود زمانی قمی، ابراهیم رضایی بابادی، قربانعلی سعادت، مجید خدابخش، عبدالحسن مقتدایی، عبدالمحمد زاهدی، اسدالله رازانی استانداران فعلی در دولت یازدهم، سابقه استانداری در دولت خاتمی را نیز داشته اند؛ سید طاهر طاهری، سید حسین هاشمی و محمدرضا خباز نماینده اصلاح طلبان در مجلس پنجم بوده اند. علی اوسط هاشمی فرماندار تهران در دو دولت اصلاحات بوده و رسول زرگرپور، سید محمدعلی افشانی و محمدناصر نیکبخت نیز از چهره‌های اصلاح طلب هستند
البته باید به حضور بی سابقه معاونان وزیر و مدیران میانی دو دولت سید محمد خاتمی در دولت روحانی نیز اشاره شود که تعداد بسیار زیاد آنها مانع از آوردن اسامی و سمتشان در این مطلب می شود.
بعبارت دیگر حضور گسترده اصلاح طلبان در دولت یازدهم بگونه ایست که می توان نام دیگر دولت اعتدال رادولت رده دومی اصلاحات نامید.

 

گام سوم؛ عبور از روحانی؟
حضور اصلاح طلبان در دولت یازدهم از سوی شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان به عنوان گام اول تلقی شده و با حمایت از تمامی اقداماتی که در دو سال گذشته در دولت روحانی (دولتی که عناصر اصلی تشکیل دهنده آن را اصلاح طلبان تشکیل می دهند)، گام دوم را تشکیل ائتلاف فراگیر اصلاح طلبان و حامیان دولت در نظر گرفته و فهرستی 30 نفره از نامزدهای انتخاباتی در تهران به سر لیستی عارف معاون اول خاتمی شکل گرفت که حضور گسترده حامیان دولت یازدهم همچون علی مطهری، کاظم جلالی، بهروز نعمتی را با خود همراه داشت. همچنین لیست هایی با همین رویه در شهرستان ها برای مجلس دهم شورای اسلامی از سوی شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان منتشر گردید. همچنین این شورا فهرست کاندیداهای خبرگان رهبری تدوین شده از سوی هاشمی رفسنجانی را مورد حمایت قرار داد و آن را فهرست خود اعلام کرد و برای این دو لیست مجلس و خبرگان ستادها و برنامه های تبلیغاتی گسترده ای در تهران و سراسر کشور راه اندازی و  اجرا کرد.

در بیانیه شماره هشت شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در این خصوص آمده است:

شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان و ائتلاف آن با حامیان دولت، در پی تحقق انسجام و یکپارچگی کامل، فهرست واحد نامزدهای این ائتلاف را منتشر کرد. ائتلاف هشیارانه «اصلاح طلبان و اعتدال گرایان» در خرداد 1392، زمینه ساز حضور مشتاقانه مردم در پای صندوق های رای شد که نتیجه آن تشکیل دولت «امید و تدبیر» بود. این انتخاب توانست راه را برای «تعامل سازنده» با جهان بگشاید. به دنبال این رخداد مهم، بسیاری از معادلات قدرت، نه تنها در داخل، بلکه در منطقه دگرگون شد. توافق هسته ای با قدرت های جهانی و گشایش های ناشی از آن، بهبود فضای کسب و کار و خروج کشور از رکود را به همه مردم ایران نوید داد.
اینک در آغاز فعالیت های تبلیغاتی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برای برداشتن گام دوم، اصلاح طلبان با اندوخته ای ارزشمند از ائتلاف حیات بخش 1392، برای برداشتن گام دوم تلاش می کنند. بی تردید حضور آگاهانه و هشیارانه همگان برای برگزیدن نمایندگانی دانا، متعهد و مسئول، ضامن تحقق «امید، آرامش و رونق اقتصادی» در سراسر این سرزمین پرافتخار خواهد بود.

در روزهای پایانی تبلیغات انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم بود که خاتمی نیز در پیامی ویدئویی به میدان تبلیغاتی وارد شده و در این پیام اعلام نمود:

بعد از گام اول که با موفقیت در سال 92 برداشته شد این ائتلاف گام دوم را برای مجلسبرمی‌دارد. با ائتلاف قابل تقدیری که از سوی اصلاح‌طلبان و دیگر نیروهای علاقمند به دولت و ملت پدید آمد اینک دو فهرست در اختیار مردم است. یکی برای مجلس شورای اسلامی و دیگری برای مجلس خبرگان. پیشنهاد من این است که همه‌ی جریانات توافق کنند که لیست‌ها به نام «لیست امید» در اختیار مردم قرار گیرد. ضمن احترام به همه‌ی نامزدهای حاضر در صحنه‌ی انتخابات و هم جریانات فعال در انتخابات عرض می‌کنم ‌آنان‌که به صلاح کشور، اصلاح‌ امور، پیشرفت کشور و رفع تهدیدها و تنگناها می‌اندیشند بکوشند تا با رای دادن به هر دو فهرست، به تمامی افراد هر دو فهرست، تکرار می‌کنم، به تمای افراد هر دو فهرست، گامی در جهت سربلندی کشور، تقویت امنیت و ثبات کشور و بهبود و اصلاح امور بردارند.

نتیجه این ائتلاف در انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم، رای آوری هر 30 کاندیدای ائتلاف گام دوم در تهران و 30 درصد آرای کل کشور از سوی لیست اصلاح طلبان و حامیان دولت شد.

آنچه در پیام خاتمی قبل از انتخابات ریاست جمهوری 92 شاهدیم حمایت از شخص حسن روحانی است که حضور وی را در مسند ریاست جمهوری ضامن ایجاد یک تحول مثبت در کشور درعرصه حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بین المللی خواهد گردید. رئیس دولت اصلاحات در این پیام این امید را با رای آوردن روحانی می دهد و از مردم و تمامی بدنه اصلاح طلبی می خواهد که از روحانی حمایت کنند و به وی رای دهند.

در گام دوم، خاتمی به واسطه شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در بیانیه شماره 8 و همچنین در پیام ویدئویی 2 اسفند خود، بر طبل حمایت از دولت یازدهم کوبیده و با آوردن جملاتی چون بهبود فضای کسب و کار و خروج کشور از رکود، بر اقدامات دولت یازدهم صحه گذاشت و تکمیل مسیری که در سال 92 برداشته شد را رای دادن به لیستی با نام امید دانست که حضور اعضای آن در مجلس شورای اسلامی می تواند ضامن تحقق "امید، آرامش و رونق اقتصادی" باشد.

به عبارتی دیگر تا قبل از پایان انتخابات مجلس دهم، خاتمی راه حل مشکلات اقتصادی کشور را در رای دادن به روحانی در گام اول و رای دادن به لیست امید در گام دوم دیده است و تمامی قوای اصلاحات را برای رای آوری روحانی و لیست امید بسیج و از تمامی افراد شاخص و توان خود برای تحقق یافتن اهداف این گام که همان رونق اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار و حل مشکلات اقتصادی مردم است استفاده نمود؛ ولی به یکباره پس از رأی آوری لیست امید در انتخابات مجلس تهران در حالیکه تاکنون خود به رهبری این جریان را بر عهده گرفته بود، در مقام مطالبهگری  بر آمده و دولت خود ساخته را در پیامی دعوت به عمل نمودن وعده ها کرد.

صحبت های خاتمی در پیام اخیر خود نشان می دهد که اصلاح طلبان به دنبال سهیم شدن در پیروزی ها و همچنین قدرت دولت یازدهم و فرار از پاسخگویی در برابر اشتباهات و عملکرد نامطلوب دولتی با نام اعتدال ( که خود شاکله اصلی آن را تشکیل می دهند) می باشند تا پس از پایان دوره 4 ساله این دولت، پس از آنکه روحانی نتوانست به وعده های خود عینیت ببخشد؛ خود را به عنوان یک بدیل و جایگزین معرفی نمایند.

مطمئنا اینگونه مطالبه گری از دولت تدبیر و امید از سوی اصلاح طلبان در این 2 سال بیشتر خواهد شد تا در گام سوم، اصلاح طلبانی که 30 درصد از کرسی های مجلس را بدست آورده، خود در جایگاه قاضی به عملکرد دولت نگریسته و با مطالبه گری بر خود ساخته ای که نه توان پاسخگویی داشته و نه خواهان پاسخگویست، با عبور از مهره هاشمی، آرای مردمی را برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری دوازدهم با خود همراه سازند.



  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ