سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 370
بازدید دیروز : 26
کل بازدید : 137692
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 اعتراف مهم صالحی درباره بدعهدی

غرب در اجرای برجام

رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در جدیدترین مصاحبه درباره برجام، اعلام کرد که غربی‌ها

هنوز برخی تعهدهای خود در برجام را انجام نداده‌اند و در این کار تأخیر دارند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در گفت‌وگو با وبگاه «العربی الجدید» بر ادامه فعالیت هسته‌ای ایران تاکید و اعلام کرد که غرب در اجرای تعهدات خود بر اساس برجام، تأخیر دارد و هنوز برخی تحریم‌ها برداشته نشده است.

صالحی در پاسخ به این سوال که «پس از اجرایی شدن توافق هسته‌ای در ماه ژانویه، ایران هسته‌ای امروز کجاست و چقدر از تعهدات خود را اجرا کردید و چقدر را غرب اجرا کرده» گفت: توافق، برنامه کاری نهایی است که دو طرف برای پایان دادن به بحران ساختگی هسته‌ای بر آن توافق کردند. اجرای طرح بخوبی ادامه دارد و من هنوز با ارنست مونیز جهت بررسی مکانیزم اجرا، در ارتباط هستم. تهران به آنچه باید، متعهد است، اما تأخیری در طرف مقابل هست که مسئولیتش هم با خودش است. هیچ مانع مشخصی وجود ندارد اما منظورم اینجا، تاخیرشان در اجرای برخی نقاط به شکل کامل است.


صالحی در ادامه، «رفع تحریم به موجب توافق»‌ را از مصادیق این تأخیر برشمرد و گفت: تا الان برخی بانک‌های بزرگ اروپایی تحریم‌هایش را به طور کامل پایان نداده است چرا که قبلا تعهد داده که با ایران مراوده تجاری نداشته باشد. ما هنوز منتظر هستیم که وزارت خارجه ایران با اتحادیه اروپا تماس بگیرد و این بحران را حل کند. هیئت انرژی اتمی مسئول این بخش نیست اما ارزیابی من این است که سیر امور به طور نسبی خوب است.


بازرسی از مراکز نظامی؛ اگر دلایل قانع‌کننده باشد مشکلی نیست


العربی الجدید سوال کرد: بازرسی از سایت‌های اتمی و نظامی ایران یکی از نقاط جنجالی بود که حصول توافق را قبلا با مانع روبه‌رو کرد. آیا عملا با غربی‌ها برای افزایش تعداد بازدیدها از مراکز هسته‌ای توافق کردید و آیا می‌پذیرید که وارد سایت‌های نظامی شما بشوند؟

صالحی گفت «بازرسی چارچوب مشخصی متشکل از چند نقطه دارد»، و افزود: از جمله این نقاط شروط معاهده‌های بین‌المللی بازرسی و جزئیات پروتوکول الحاقی و همچنین شروط دیگری است که در متن توافق آمده است. ایران هیچ بازرسی خارج از این نقاط را نمی‌پذیرد. بازرسی معمولا از مراکز اتمی می‌شود اما اگر مراکز غیر هسته‌ای دیگری هم [جزء درخواست طرف مقابل] باشد، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باید دلایل حقیقی و مستند به ادله را ارائه کند، و اگر قانع کننده باشد، هیچ مشکلی برای فتح باب مقابل بازرسان نیست.

پارچین؛ فکر نمیکنم موضوع بازرسی از مراکز نظامی دوباره مطرح شود

العربی الجدید در ادامه موضوع مرکز پارچین را وسط کشید و پرسید:‌ «آیا احتمال نمی‌دید که بحران سایت پارچین در آینده دوباره مطرح شود...؟» و صالحی پاسخ داد: در کنار توافق هسته‌ای، ایران و آژانس بر نقشه راه مشترک توافق کردند. مشکل سایت پارچین به شکل نهایی، حل شد. ایران درهای این سایت را داوطلبانه مقابل رئیس آژانس آقای «یوکیو آمانو» باز کرد. این، بار دوم بود که مسئولانی از آژانس وارد پارچین شدند. نمونه‌برداری هم کردند و نتایج آن ثابت کرد که تردیدهای مطرح شده نادرست است. در نتیجه فکر نمی‌کنم که پرونده بازرسی از مراکز نظامی بعدا مطرح شود. ایران ثابت کرد که حرفش درست است همانطور که مذاکره‌کنندگان ما بارها بر احترام استقلال کشور و محرمانه بودن مراکز نظامی‌ تأکید کرده‌اند.

تا 8 سال مجبور به ارائه پروتوکل الحاقی به مجلس نیستیم


العربی الجدید ادامه داد «بر اساس اعلام محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران، تهران اعلام کرده که پروتکلی الحاقی را اجرا خواهد کرد؛ پروتوکلی که بر اساس آن امکان بازرسی فوری و غافلگیرکننده از مراکز اتمی را فراهم می‌کند اما این بند نیاز به تصویب مجلس شورای اسلامی دارد. آیا این پرونده را بزودی به مجلس ایران ارائه می‌کنید؟» که صالحی گفت: ما تا هشت سال آینده وقت داریم؛ پروتکل الحاقی را داوطلبانه اجرا خواهیم کرد و مجبور نیستیم که آن را به مجلس ببریم و به نمایندگان عرضه کنیم.

العربی الجدید پرسید «آیا این مسئله، خشم منتقدان داخل را برنمی‌انگیزد، بخصوص تندروهای اصولگرایان؟»، که صالحی پاسخ داد: فکر نمی‌کنم. نوعی توافق داخلی در این باره وجود دارد.

این روزنامه به اراک و فردو و نطنز اشاره کرد و پرسید «ریاست مذاکرات فنی با غرب به عهده شما بود؛ تعهدهای مربوط به بندهای رآکتور اراک، و مراکز نطنز و فردو را شما اجرا کردید. بندهایی که انتقاد خیلی‌ها در داخل ایران را برانگیخت؛ کسانی که معتقدند امتیازهای سرنوشت‌سازی دادید. شما نظرتان چیست؟».

صالحی گفت: فعالیت‌های هسته‌ای ما در تمامی ابعاد از قبیل غنی‌سازی اورانیوم، تولید آب سنگین، کشف و استخراج اورانیوم، ادامه تحقیقات هسته‌ای و ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای و نیز تولید سوخت ادامه خواهد داشت. این بدان معناست که چرخه برنامه هسته‌ای ایران متصل و مستمر خواهد بود، [البته] برخی قیدوبندها هستند که ایران آن را در عمل پذیرفته اما اینها به معنای توقف کار یا کُند شدن آن نیست.

صالحی مثالی زد و گفت: ایران 9 هزار سانتریفیوژ [فعال] داشت و سالانه معادل 2300 کیلوگرم اورانیوم غنی‌ می‌کرد. بر اساس توافق هسته‌ای تعداد سانتریفیوژها به 6 هزار عدد کاهش یافت که اینها قادرند معادل 1500 کیلوگرم اورانیوم غنی کنند اما نیاز حقیقی ما برای اورانیوم غنی‌شده برای رآکتور بوشهر معادل 30 هزار کیلوگرم در سال است؛ این یعنی اینکه ما فاصله بسیار زیادی از مقدار مورد نیاز داریم، این سانتریفیوژها از نسل قدیمی است و ما می‌بایست آن را با سانتریفیوژهای جدید تعویض می‌کردیم تا سطح تولید بالا برود؛ برخی دستگاه‌های جدید را تولید و آزمایش کردیم اما بهبود تولید تعداد مورد نیاز به مدت زمان زیادی نیاز دارد. در نتیجه ما صرفا کاهش تعداد سانتریفیوژها برای 10 سال آینده را پذیرفتیم و این مدت توافق است. طی این مدت ما آنچه نیاز داریم توسعه خواهیم داد تا بعد از مدت زمان مشخص‌شده بر اساس توافق، آن را به کار گیریم. اگر فرض کنیم که ایران در حصول توافق موفق نبود -آنطور که حاصل شد- و در چنین وضعیتی ما به حال خویش باقی می‌ماندیم؛ برای برخی اینگونه به نظر می‌رسد که توافق، مجموعه‌ای از امتیازات و محدودیت‌هاست اما در حقیقت اینگونه نیست.

 

صالحی همچنین گفت: در مقابل برخی طر‌ف‌های خارجی مسئله را از دید خودشان می‌بینند و تبلیغ می‌کنند که توافق اتمی یعنی اینکه غرب موافق شده ایران را از ساخت سلاح اتمی منع کند همچنانکه توانست روند ساخت بمب اتم را به تأخیر بیندازد. باید تأکید کنم که ایران اساسا دنبال ساخت سلاح اتمی نیست و آنچه اراده کرده، در اختیار داشتن برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای است.

صالحی: ایران حق دارد برنامه موشکی خود را توسعه بدهد

العربی الجدید به تحریم‌های جدید آمریکا اشاره کرد و گفت: «در روز اجرایی شدن توافق، آمریکا تحریم‌های جدیدی را برای برنامه موشکی ایران وضع کرد؛ ایران اعلام کرد که توسعه برنامه موشکی‌اش جدای از برنامه هسته‌ای است. آیا این موضوع (تحریم موشکی) متناقض با توافق نیست؟» و صالحی پاسخ داد: مذاکرات و توافق فقط مربوط برنامه هسته‌ای ایران بوده است و بس؛ تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران که شورای امنیت در سال‌های قبل وضع کرده، قید و بندهایی دارد تا مانع از دستیابی تهران به موشک‌های با کلاهک اتمی شود. کشور ما نمی‌خواهد سلاح اتمی بسازد اما در مقابل این حق را دارد که  موشک‌های عادی و توان دفاعی خود را توسعه و بهبود بدهد. این همان چیزی است که به صراحت در میز گفت‌وگو با دیگران مطرح شد و هدف این تحریم‌های جدید صرفا تاثیر بر افکار عمومی غرب است.


العربی‌الجدید به موضوع ساخت نیروگاه‌های جدید پرداخت. این روزنامه لندنی قطری پرسید: «اولین گام‌های مربوط به ادامه برنامه هسته‌ای ایران که اخیرا اعلام شد مربوط به ساخت رآکتورهای هسته‌ای جدید که آن را ر‌اکتورهای کوچک توصیف کرده است، علاوه اینکه شما قصد دارید باشگاه هسته‌ای تجاری در جهان ملحق شوید، آیا ممکن است این گام‌ها را برای ما شرح دهید؟» و صالحی گفت: «کار خود را از فروش اورانیوم غنی‌شده در ایران، به کشورهای دیگر آغاز کردیم علیرغم اینکه میزان اورانیوم اولیه‌ای که به روسیه صادر شد کم بود و تقریبا 10 تن است. اما این برای ایران که از کشورهای دحال توسعه شمرده می‌شود، افتخاری و موفقیتی است؛ تعداد کشورهایی که اصطلاحاً «خدمات هسته‌ای» ارائه می‌‌دهند بسیار کم است. همین ورود ما به باشگاه هسته‌ای تجاری، اساسا اتفاق خوبی است و این فعالیت‌ها را در آینده ادامه می‌دهیم.

صالحی افزود: شایسته است که اضافه کنیم ایران کشوری خشک است و رآکتورهای هسته‌ای بزرگ نیاز به مقدار زیادی آب دارد و به همین دلیل باید در کنار آب‌های جنوبی (خلیج فارس) یا آب‌های دریایی شمال (خزر) ساخته شود. ما نیاز به ساخت رآکتورهای هسته‌ای با هدف تولید برق در مرکز کشور که شهرهای اصلی در آن قرار دارند، نیاز داریم شهرهایی که برق در مسافت‌های طولانی به سمت آنها منتقل می‌شود و هزینه‌های سنگینی دارد به همین دلیل تهران در حال حاضر پژوهش‌های اولیه برای ساخت رآکتورهای هسته‌ای کوچک را آغاز کرده؛ میزان انرژی این رآکتورها در وهله اول 25 مگاوات است و به تدریج به 100 مگاوات خواهد رسید علاوه بر این ساخت دو واحد جدید هسته‌ای در نزدیکی رآکتور بوشهر را تکمیل خواهیم کرد و درباره آن با مسکو توافق کرده‌ایم.

پاسخ هوشمندانه صالحی به سوال «نگرانی ساختگی عرب‌های خلیج فارس»


این روزنامه قطری چاپ لندن این موضوع و نگرانی ساختگی کشورهای عربی را مطرح کرد و پرسید: «پاسخ شما به اظهارات کشورهای خلیج [فارس] چیست که «ایران هسته‌ای» و رآکتورهای آن به ویژه آنهایی را که در نزدیکی کشورهای عضو شورای همکاری [در حاشیه جنوبی خلیج فارس] قرار دارند، به عنوان یک «خطر» برای خودشان توصیف کردند چیست؟».

صالحی هوشمندانه پاسخ داد: در امارات چهار رآکتور هسته‌ای غول‌پیکر ساخته شده و این در حالی است که در جنوب ایران فقط یک رآکتور هسته‌ای است، من یک سوال از شما می‌پرسم : چگونه رآکتورهای ما به این خطرناکی است اما همه به بی‌خطر بودن رآکتورهای امارات اذعان دارند؟ سوال مهم‌تر این است که چگونه برای ایران این امکان وجود دارد که رآکتورهایی بر خلاف ضوابط و قواعد آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای بسازد؛ آژانسی که اساسا بر روند ساخت و تاسیس این رآکتورها نظارت دارد اما با کمال تاسف اظهارات کشورهای همسایه در شورای همکاری درباره برنامه هسته‌ای ایران با دیگر اظهارات آنها درباره ایران و در ابعاد مختلف شباهت دارد و همه اینها اظهاراتی نادرست است.

گفت‌وگو با عربستان؛ کشورهای عربی از پیشرفت ایران می‌ترسند!


العربی‌ الجدید از سوالات هسته‌ای خارج به تحولات منطقه وارد شد و موضوع عربستان را پیش کشید. این روزنامه نظر صالحی را در خصوص روابط با عربستان جویا شد و گفت: روابط شما با عربستان چگونه است، روابطی که اخیرا در کشورهایی مانند سوریه، یمن و غیره در تقابل قرار گرفته است. قطر اخیرا پیشنهاد میزبانی گفت‌وگوی ایرانی-عربستانی را مطرح کرده است آیا شرایط برای گفت‌وگو پیش خواهد آمد یا اینکه شرایط وخیم‌تر خواهد شد؟.


صالحی اهداف سیاسی را مسئله اصلی دانست و گفت: من اطلاعات تفصیلی درباره این طرح (میزبانی قطر) ندارم اما در ابتدا باید اشاره کنم که اختلافات با عربستان ایدئولوژیک نیست، اینکه مساله اختلافات را به شیعه و سنی بودن ارتباط دهیم صحیح نیست آنچه در حال اتفاق است فقط با اهداف سیاسی انجام می‌شود.

صالحی توضیح داد: مسأله این است که همسایه‌های خلیج فارس ما از پیشرفت سیاسی، هسته‌ای و علمی ایران نگرانند؛ اینها ترسی غیرقابل توجیه از وجود نیت‌هایی دیگر در نزد ایران دارند. ما به دنبال نفوذ جغرافیایی یا ثروت‌های جدید نیستیم؛ در عمل خواستار تحقق ثبات در منطقه هستیم و در برهه کنونی عاقلانه آن است که با دوراندیشی، تفکر و عمل کنیم. به عنوان مثال روابط ایران و ترکیه علیرغم اختلافات میان طرفین و در مقدمه آنها مساله سوریه، به عنوان شاهد مثالی از روابط استراتژیک باقی خواهد ماند. روابط تجاری، اقتصادی و فرهنگی اکنون در بهترین حالات آن است و این به نفع همه است. ما خواهان بهبود روابطمان با کشورهای خلیج فارس هستیم اما اظهارات مسئولان آنها و دراز کردن انگشت اتهام به سمت ایران و اینکه ایران را مسئول تمام اتفاقات منطقه می‌دانند، امری مضحک است.

دفاع ما از سوریه بد است؛ جنگ عربستان در یمن توجیه‌شدنی است؟


موضوع به سوریه کشید. العربی الجدید اتهام کشورهای عربی به ایران را مطرح کرد و گفت: «برخی‌ها در همین منطقه عربی درباره دخالت آشکار ایران، چه در سوریه چه در یمن، سخن می‌گویند و اتهاماتی می‌زنند مبنی بر اینکه ایران به دنبال تغییر ترکیب جمعیتی فرقه‌گرایانه در سوریه است. چه پاسخی می‌دهید؟».

صالحی به کشورهای دیگر اشاره بجایی کرد و گفت: بنده این سؤال را مطرح می‌کنم که چرا مسئولیت انقلاب در تونس یا مصر و حتی در لیبی را بر عهده ما نمی‌گذارند؟ پس دخالت ترکیه و قطر در لیبی یا در مناطق دیگر چه می‌شود. برای اینگونه دخالت‌ها، توجیه‌های مختلفی درست می‌شود ولی ایستادگی ایران در کنار ملت سوریه در رویارویی با «داعش»، «جبهه النصره» و سایر گروه‌های مسلح به اتهام تبدیل می‌شود. این در حالی است که جنگ عربستان سعودی علیه یمن که میلیون‌ها غیر نظامی را آواره کرده و کودکان و افراد بیگناه زیادی را به کام مرگ کشانده، توجیه شده پنداشته می‌شود.

دخالت عربستان و ترکیه در سوریه و پاسخ کوتاه صالحی

العربی الجدید جویایی نظر صالحی در خصوص دخالت ریاض و آنکارا در جنگ سوریه شد و گفت: «حرف و حدیث‌‌ها درباره احتمال دخالت [زمینی] عربستان سعودی و ترکیه در سوریه با هدف مبارزه تروریسم رو به افزایش است. موضع شما چیست؟ و در صورتی که چنین موضوعی محقق شود، واکنش شما چگونه خواهد بود؟».

صالحی کوتاه و رسا پاسخ داد و گفت: عربستان در باتلاق عمیقی گرفتار شده و هر اقدامی از این قبیل، یعنی غرق‌شدنش و گرفتار شدنشان به شکلی بیشتر. باید از داستان‌های تاریخی درس بگیرند.

سوریه و یمن پیروز خواهند شد


العربی الجدید پرسید: ائتلاف شما با روسیه تا چه میزان در سوریه احتمال لرزش دارد؟ پیش از این، از جانب (مقامات) سپاه پاسداران سخنانی مبنی بر وجود منافع روسیه در آنجا بیان شده است و روس‌ها نیز بعد از سخنان «بشار اسد» مبنی بر اینکه «نظام (سوریه) در راستای بازپس گیری همه سرزمین‌های سوریه، تلاش می‌کند از وی انتقاد کردند.

صالحی گفت: طبق اطلاعاتی که بنده دارم، روابط سیاسی دوجانبه خوب است. اضافه بر این، هماهنگی بین ایران و روسیه درباره سوریه، حساب شده و عمیق بوده و گمان نمی‌کنم که دستخوش تغییرات تاثیرگذار در آینده بشود.

العربی الجدید یمن را فراموش نکرد و پرسید: در خصوص یمن، هیچ افقی برای دستیابی به راه حل سیاسی در آنجا به نظر نمی‌رسد، آیا به منظور جلوگیری از وقوع فاجعه‌های بیشتر، بر حوثی‌ها فشار خواهید آورد؟

حوثی‌ها به کمک‌ ایران نیازی ندارند. بنده معتقدم که ملت یمن خود قادر به تحقق پیروزی که می‌خواهد، هست. هیچ طرف دیگری نمی‌تواند بر اراده مردم پیروز شود. عربستان سعودی سرانجام از یمن خارج خواهد شد و پیروزی از آن یمنی‌ها خواهد بود. همانگونه که سوری‌ها نیز پیروز خواهند شد.


سیاست آمریکا درقبال ایران باید تغییر کند

روابط ایران و آمریکا نیز سوال دیگر العربی الجدید بود. این روزنامه پرسید: «درباره روابطتان با آمریکا چه؟ باراک اوباما توانست سالها دشمنی با کوبا را پایان دهد. آیا زمان عادی‌سازی روابط [آمریکا] با ایران در آینده نزدیک خواهد رسید؟». صالحی «نبود اعتماد» را مطرح کرد و گفت:‌روابط بین تهران و آمریکا، فاقد اعتماد است و نمی‌تواند بازگشت طبیعی و سریع روابط دوجانبه را متصور شد. سیاست‌های آمریکا در قبال ایران باید تغییر کند. همچنانکه آمریکا باید به وعده‌هایش پایبند باشد و همه اینها، زمان نیاز دارد. در ایران می‌گویند "درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد... نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد". خلاصه‌وار، این سیاست ماست.

احتمال جنگ اسرائیل و ایران؟


سوال آخر العربی الجدید، احتمال جنگ اسرائیل با ایران بود. این روزنامه پرسید «بعد از توافق هسته‌ای، آیا هنوز احتمال جنگ اسرائیل ایران وجود دارد؟»، که صالحی در پاسخی کوتاه اسرائیل را تحقیر کرد و گفت:‌تهدیدهای اسرائیلی خیلی‌وقت است که برای ایران توخالی و پوچ است. ما اساسا آن را کشور نمی‌دانیم پس [در اندازه‌ای نیست] که تهدیدی برای ایران باشد.


 


  

 

 

پشت صحنه تهیه «لیست سیاه» و «سازمان تخریب» در انتخابات خبرگان

کیست؟

 

 

 

خبرگزاری فارس: پشت صحنه تهیه «لیست سیاه» و «سازمان تخریب» در انتخابات خبرگان کیست؟

 

 

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، از مدت ها پیش از برگزاری انتخابات 7 اسفند، یکی از محورهای مورد تاکید رسانه های غربی و برخی محافل و رسانه های داخلی، مهمتر دانستن انتخابات مجلس خبرگان از انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. در همین راستا یکی از چهره های مشهور سیاسی در جمع گروهی از  عناصر وابسته به خود گفته بود: مجلس دهم تکلیف 4 سال آینده را روشن می کند اما مجلس خبرگان آینده، تکلیف 40 سال آینده را مشخص خواهد کرد!

بر این اساس، از ماه ها قبل، سناریوی پیچیده و چندلایه ای برای دوقطبی سازی و رادیکالیزه کردن فضا حول محور مجلس خبرگان در دستور کار قرار گرفت که طرح مباحثی چون رهبری شورایی و نظارت بر رهبری گام نخست و نهضت ثبت نام و جنجال بر سر احراز صلاحیت علمی کاندیداها گام های بعدی آن بود. اما یک لایه مهم و اساسی این سناریو که ابتدا از ناحیه رسانه های خارجی آغاز گردید و بلافاصله در شبکه های داخلی امتداد پیدا کرد،تخریب سنگین و بی سابقه و بی قاعده بزرگان مجلس خبرگان بود. نقطه کانونی این موج تخریب، سه فقیه برجسته انقلاب و از سابقون یاران امام(ره) بودند که از خارج و داخل در معرض سنگین ترین تهاجم تبلیغاتی قرار گرفتند که چنین تخریب سازماندهی شده ای جز با ماجرای ترور شخصیت آیت الله مظلوم بهشتی از سوی سازمان منافقین در سالهای نخستین پیروزی انقلاب قابل مقایسه نیست. 

اما شاید گمان بر این باشد که فقط در تهران و این 3 فقیه انقلابی در معرض تبلیغات مخرب قرار گرفته اند. گزارش های رسیده از استان های مختلف کشور حکایت از آن دارد که پروژه ترور شخصیت، فراتر از چند نفر معدود و پیچیده تر و کلان تر از یک رقابت ساده سیاسی بوده است. آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه در بیانیه و اظهارات خود پس از پایان انتخابات، اشاره مختصری به موج تخریبی که توسط برخی مدعیان اصلاحات در استان مازندران علیه وی به راه افتاده بود،کرد که این تنها یک گوشه از سناریوی تخریب سازمان یافته است.

آنچه روشن است، صحنه گردانان این سناریو، فراتر از رقابت های سیاسی و روندهای سالم انتخاباتی از مدت ها پیش برای تهی کردن مجلس خبرگان از چهره های تاثیرگذار انقلابی اقدام به تهیه یک «لیست سیاه» برای استان های مختلف کشور کرده اند که در انتخابات 7 اسفند هدف گذاری اصلی این پروژه، تشکیل شبکه تخریب در هر استان برای جلوگیری از راهیابی عناصر این لیست سیاه به مجلس خبرگان بود.

مطابق این سناریو، کمپین های متعددی در شبکه های مجازی به راه افتاد تا در استان های مختلف، کاندیداهای هدف گذاری شده در آستانه انتخابات ترور شخصیت شده و با پمپاژ شایعه و دروغ علیه آنان، افکار عمومی مجاب به رای ندادن به آنها شود. علاوه بر شبکه های مجازی، در فضای عمومی واقعی نیز موج تخریب امتداد یافت به گونه ای که به گفته یکی از کاندیداها در یکی از استان های قومی، افرادی با مبالغی به در منازل مردم رجوع کرده و پس از دادن پول،از آنها تعهد و پیمان می گرفتند که به این کاندیدا رای ندهند! 

خوشبختانه با فهم و بصیرت ملت در بسیاری از استان ها این تیر به سنگ خورده و بسیاری از چهره های انقلابی و تاثیرگذاری که سناریو تخریب سازمان یافته آنها را هدف قرار داده بود، با اعتماد مردم مواجه شده و با آرای بالا کرسی های مجلس خبرگان را کسب نمودند، اما این موضوع وظیفه نهادهای مسئول برای پیگیری «شبکه تخریب» در استان های مختلف و آمران و عاملان آن را رفع نمی کند.

/انتهای پیام/

 


  

"لیست انگلیسی" نه یک فحش سیاسیِ بی‌پشتوانه ؛ بلکه واقعیتی است که ریشه در "همسویی" چندین‌ساله هاشمی و اعتدالی‌ها با انگلیس وآمریکا دارد و هدفش نیز با انگلیس مشترک است: تضعیف خط مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب که نمادشان در انتخابات خبرگان آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند. تاریخ‌ معلم انسان‌هاست و درسِ تاریخ سی و هفت‌ساله انقلاب این است که همانطور که «اسلام‌آمریکایی» و «اخوند انگلیسی» واقعیت داشت؛ «لیست انگلیسی» نیز واقعیت دارد.

"لیست انگلیسی" نه یک فحش سیاسیِ بی‌پشتوانه ؛ بلکه واقعیتی است که ریشه در "همسویی" چندین‌ساله هاشمی و اعتدالی‌ها با انگلیس وآمریکا دارد و هدفش نیز با انگلیس مشترک است: تضعیف خط مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب که نمادشان در انتخابات خبرگان آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند. تاریخ‌ معلم انسان‌هاست و درسِ تاریخ سی و هفت‌ساله انقلاب این است که همانطور که «اسلام‌آمریکایی» و «اخوند انگلیسی» واقعیت داشت؛ «لیست انگلیسی» نیز واقعیت دارد.
گروه سیاسی - رجانیوز: روحانیت در تاریخ ایران همواره مهمترین پایگاه مبارزه با استعمار خارجی و استکبار داخلی بوده و به جرات می‌توان گفت هیچ نهضت یا جنبش موفقی درتاریخ ایران پا نگرفته مگر آنکه مستقیم یا غیرمستقیم به علما و روحانیون آگاه متصل بوده است. 
 
به گزارش رجانیوز همین نفوذ کلام و همراهی با توده های مردم باعث شده در طول تاریخ ایران معاصر؛ استعمار عالمان و روحانیان مبارز را به عنوان یکی از دشمنان اصلی خود قلمداد کند و بکوشد با تخریب و ترور شخصیتشان؛ خط اسلام ناب و اصیلی که توسط آنها ترویج و پیگیری می‌شود را ناکام بگذارد. به همین خاطر است که در هر عصر و دوره‌ای آن عالم و روحانی‌ای که در افشای نقشه‌های انگلستان و آگاهی بخشی به مردم برای مقابله با آنها نقش مهمی داشته، از طرف انگلستان و چهره‌ها و رسانه‌های همسو با آن مورد هجمه و تخریب شخصیتی قرار می‌گیرد.
 
شیخ فضل‌الله نوری؛ شهیدی که می‌دید
منورالفکرهای غربزده حامی مشروطه که از سفارت انگلستان خط می‌گرفتند، شیخ فضل الله نوری مشروعه خواه را که خود از اولین علمای مشروطه‌خواه بود، به بهانه مخالفت با مشروطیت ودر اصل به خاطر مخالفت با بازشدن دست انگلستان در مشروطه؛ حامی استبداد معرفی کردند. آن روز آنهایی که نخِ مشروطه را از انگلستان گرفته بودند برای آنکه وابستگی‌شان به استعمار عیان نشود، شیخ فضل‌الله نوری را آنقدر تهمت‌باران کردند و برایش حاشیه‌سازی کردند تا حرفش شنیده نشود. جرم شیخ شهید این بود که معتقد بود «مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانی ها نمی خورد»
 
 
در نهایت هم پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، دست انگلستان از آستین همانها بیرون آمد و شیخ شهید را در وسط میدان شهر به فتوای شیخ ابراهیم زنجانی محبوب انگلیس به دار کشیدند و پای چوبه دارش سوت و کف زدند و بر سر مشروطه همان آمد که شد. مشروطه‌ی انگلیسی پیروز شد و جلال آل احمد سالها بعد به درستی نوشت: «من نعش آن بزرگوار را بر سرِ دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد»
 سرِ شیخ فضل‌الله نوری بصیر نه با حکم قاضی انگلیس، بلکه با حکم یک عمامه به سر بالای دار رفت. اسلام نابِ شیخ فضل‌الله را نه لیبرالیسم انگلیسی، بلکه اسلامِ انگلیسیِ مشروطه‌خواهان سرکوب کرد.
 
 
نماینده‌ای که زیربار انگلیس نرفت
 
بی تردید آیت‌الله سیدحسن مدرس را می‌توان از موثرترین چهره‌های مخالف و موثر علیه رضاشاه که با کودتای انگلیسی 1299 سر کار آمده بود دانست. آیت‌الله مدرس را می توان مشهورترین چهره ضدانگلیسی دوره رضاشاه دانست. 
پس از جنگ جهانی اول بود که قرارداد1919 که به موجب آن کلیه تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلستان قرار می‌گرفت. با ایفای نقش وثوق‌‌الدوله امضا شد. بر اساس این قرارداد اوامر مقامات تصمیم‌گیرنده‌ِ انگلیس از لندن به سفارت انگلیس ابلاغ و توسط مستشاران انگلیسی در ایران به معرض اجرا گذاشته شود. بر اساسا این قرارداد وزرای ایرانی در هر وزارتخانه‌ای که بودند مستشاری بالای سر خود داشتند که از اوامر او نمی‌توانستند سرپیچی کنند و در صورت بروز اختلاف شدید میان وزیر و مستشار، به نحوی که کنار رفتن یکی از آنها ضرورت پیدا می‌کرد، این وزیر بود که می‌بایست کنار برود نه مستشار!
 
 
 
سخنرانی‌های سیدحسن مدرس در ترغیب مردم به ابراز مخالفت با قرارداد هم‌زمان با ورود دو هیأت‌ انگلیسی به ایران آغاز شد و وی در حقیقت به‌عنوان نماینده اول مردم تهران و عالم دینی در پیشاپیش اعتراضات ملی و مذهبی نسبت به قراردادی قرار گرفت که نفوذ انگلیس را در ایران رسمیت می‌بخشید.
وقتی این قرارداد برای تصویب به صحن مجلس شورای ملی آمد، شهیدمدرس در پاسخ وثوق الدوله که به ایشان گفت چرا با این قرارداد مخالفت می کنید گفت:« انگلیس کیست که استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟‌ آقای وثوق! چرا شما اینقدر ضعیف هستید؟ وثوق الدوله پاسخ می‌دهد که آنها به ما پول هم دادند و مدرس تاکید می کند: «آقای وثوق! اشتباه کردید. ایران را ارزان فروختید.»
 
انگلیسی‌ها همچنین سعی کردند شهیدمدرس را با رشوه بخرند. فرزند ایشان خاطره رشوه ناکام انگلیسی‌ها به پدرش را اینگونه نقل می‌کند: « در کنار آقا بودم که دو نفر آمدند که یکی فرنگی بود. پس از لحظه ای مردی که مترجم بود گفت: ایشان سفیر انگلیسند. چکی تقدیم می دارند برای این که به هر نوع صلاح بدانید مصرف نمایید. آقا گفتند: چک، چیست؟ مترجم گفت: چک براتی است که بانک می گیرد و مبلغی که در آن قید شده می پردازد. مدرّس خندید و گفت: به ایشان بگویید من پول و چک قبول ندارم. اگر کسی خواست به من پول دهد، باید آن را تبدیل به طلا کند و بارِ شتر نموده ظهر روز جمعه هنگام نماز به مدرسه سپهسالار بیاورد و آن جا اعلام کند این محموله را مثلاً انگلستان یا هر جای دیگر برای مدرّس فرستاده تا من قبول کنم. بعد از ترجمه این سخنان، مرد فرنگی چیزی گفت. مترجم رو به آقا کرد و گفت: ایشان می گویند: شما می خواهید در دنیا حیثیت سیاسی ما را نابود کنید، مدرّس با خنده گفت از نابودی چیزی که ندارید نترسید.»
 
مدتی بعد با برگزاری انتخابات دوره هفتم مجلس شورای ملی؛ مدرس از تهران حتی یک رأی هم در صندوق به نامش خوانده نشد. مدرس در سخنرانی‌اش گفت: «اگر باور کنیم که هیچ‌یک از مردم تهران به من رأی ندادند ولی من خودم شخصاً به پای صندوق انتخابات رفته یک رأی به خودم دادم. پس این یک رأی که به نام مدرس بود در صندوق چه شد؟»
با بالاگرفتن اعترضات توسط مدرس، دستور تبعید اجباری‌اش توسط رضاشاه صادر شد؛ مدرس دستگیر و به خواف تبعید شد. او پس از 9سال زندگی سخت در خواف نهایتا به کاشمر منتقل و توسط عوامل رژیم رضاشاه با عمامه‌اش خفه شد و به شهادت رسید.
 
 
تهمت انگلیسی به آیت‌الله کاشانیِ ضدانگلیسی
در زمان پهلوی دوم آیت الله کاشانی مجتهد بزرگ تهران که در کارنامه‌اش سابقه مبارزه با استعمار انگلستان را داشت، بنابرتکلیفش وارد میدان سیاست شد. حسنین هیکل محقق معروف مصری درباره او می‌نویسد: «صدای آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی در تمام گوشه و کنار دنیا هم‌چنان می‌پیچید: سگ‌های انگلیسی! از کشور ما خارج شوید و نفت ما را رها کنید.» وقتی در ماجرای ملی‌شدن صنعت نفت مردم به خاطر حمایت آیت‌الله کاشانی با نهضت‌ملی شدن صنعت نفت همراه شدند سفیر وقت‌ انگلیس‌ در تهران ‌در نامه‌ای به مسئول مافوقش نوشت: «من‌ تنها امیدی‌ که‌ درمورد کاشانی‌ دارم‌ آنست‌ که‌ بتوانیم‌ او را در افکار عمومی‌ بی‌ آبرو و متهم‌ سازیم‌، تا نفوذ خود را از دست‌ بدهد»!
 
 
توطئه آغاز می‌شود و به‌ تدریج‌ آیت ‌الله کاشانی‌، رهبر ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ و دشمن‌دیرین‌ و سرسخت‌ و آشتی‌ناپذیر انگلیس‌، بوسیله‌ «ملی‌ گراها»! و «حزب‌ توده‌»! متهم‌ به‌ همکاری‌ با «انگلیس‌»می‌گردد. و تنها آرزوی‌ جناب‌ سفیر و مقام‌ امریکایی‌ تحقق‌ می‌پذیرد!
 
 

 


  
 
یک قرن بعد؛ باز هم انگلیس و دشمنی با علمای ضدانگلیسی
این روزها که انقلاب اسلامی وارد سی و هشتمین سال عمر خود شده، خیلی‌ها امتحان خود را پس داده‌اند. بحرانهای مختلف سیاسی و نظامی و امنیتی در این سه دهه عیار شخصیتها را نشان داده و معلوم شده کدام چهره‌ها در آزمونهای مختلف مردود و کدام چهره‌ها سربلند شده‌اند. مشخص شده کدام جریانها و چهره‌ها دشمن را دشمن می‌دانند و از اصول اسلام ناب و انقلاب کوتاه نمی‌آیند؛ و کدامشان  پشیمان از اصول انقلاب، دل به لبخند آمریکا و انگلستان بسته‌اند.
 
طی هفته گذشته رسانه‌های ضدانقلاب به خصوص بی‌بی‌سی با تجزیه و تحلیل فضای سیاسی انتخابات خبرگان، صریحا خواستار آن شدند که مردم تهران در انتخابات خبرگان به آیات جنتی، یزدی و مصباح رای ندهند. این رسانه‌ها در مقابل با تبلیغ لیست موسوم به خبرگان مردم که متعلق به هاشمی‌رفسنجانی بود خواستار رای به آن به عنوان «رای سلبی» برای عدم ورود این سه عالم انقلابی به مجلس خبرگان شدند. مساله‌ای که با واکنش قاطعانه رهبرمعظم انقلاب روبرو شد و ایشان نیز صراحتا خواستار مخالفت عملی مردم با این خواسته دشمنان انقلاب شدند. چند روز بعد شبکه های ماهواره‌ای وهابی که از داعش حمایت می‌کردند نیز خواستار رای به لیست هاشمی و اصلاح‌طلبان شدند. مفتی اعظم آل سعود نیز با اشاره به نام آیات جنتی، مصباح و یزدی گفت خواستار عدم ورود تندروها به مجلس خبرگان شد.
 
بی‌شک آیت‌الله جنتی، آیت‌الله مصباح و آیت‌الله یزدی را می‌توان سه تن از علمایی دانست که در حوزه‌های مختلف سیاسی و عقیدتی مرزبان و دیده‌بان انقلاب و اسلام ناب بوده‌اند و در مواقع حساس به کمک انقلاب و رهبری آن آمده‌اند. مهمترین ویژگی «آیات سه گانه» را می‌توان «دشمن‌شناس بودن» و «خارچشم دشمن» بودن دانست؛ همان ویژگی‌هایی که شهید شیخ فضل‌الله نوری، شهید مدرس و آیت‌الله کاشانی داشتند. بنابراین طبیعی است که رسانه های ضد انقلاب بغض و کینه آنها را به دل داشته باشند.
 
پس از واکنش‌های وسیع چهره‌ها و شخصیتهای مختلف که دامنه‌اش حتی به برخی نامزدهای لیست خبرگان هاشمی نیز رسید؛ هاشمی و اصلاح‌طلبان با فرافکنی کوشیدند بدون مرزبندی با انگلیس و رسانه‌های ضدانقلاب؛ یا حمایت‌های انگلیس و ضدانقلاب از خود را "مانور رسانه‌ای رقیب" و "انگ زنی برای تضعیف " خود و یا آن را تاکتیک همیشگی دشمن که نباید توسط داخلی‌ها مورد توجه قرار بگیرد معرفی کنند.
 
غافل از آنکه این حمایت‌ها نه حمایتهای کاذبِ یک شبه و دوشبه و مقطعی؛ بلکه حمایتهایی مداوم است که ریشه در "همسویی طیف هاشمی، دولت  و اصلاح‌طلبان با انگلستان" دارد. حقیقت آن است که پس از سال 88 خط سیاسی هاشمی رفسنجانی به نوعی همگرایی و همسویی با دشمنانی چون آمریکا و انگلیس و ضدانقلاب می‌رسد. هاشمی که خود را پدرخوانده اپوزیسیون کرده؛ به ساختارشکن‌ترین و تندترین چهره‌ حمله‌کننده به اصول انقلاب تبدیل شد. جاده‌صاف‌کن شکستن تابوی مذاکره با آمریکا، بلندگوی قوی بزک آمریکا و عربستان و در یک کلمه پیش‌برنده خط موازی با خط نظام و رهبری؛ هاشمی است. چهره‌ای که ار قضا پسرش مهدی نیز با ضدانقلاب خارج‌نشین تعاملات و بده بستان دارد و سفرهای متعدد فرزندانش هم به انگلیس و امریکا کم نیست.
حسن روحانی نیز چهره‌ای است که تحصیل‌کرده انگلستان است؛ مقالات و سخنرانیهای ده سال گذشته‌اش نیز از استحاله عمیق افکار و باورهایش و تردید نسبت به به اصول انقلاب و خوش‌بینی به غرب حکایت دارد. در طول دوسال گذشته نیز اولویت دولتش تنش‌زدای با غرب و نزدیکی جمهوری اسلامی با آمریکا و انگلستان و عربستان بوده است.
 
 
در سیاست داخلی نیز دولت روحانی و هاشمی سردمدار جریان موسوم به اعتدال هستند که دشمن خود را "نیروهای مومن و حزب‌اللهی" تعریف کرده‌اند. "افراطی و تندرو" خواندن جریان حزب‌اللهی جامعه و حذف آنها از سطوح مختلف مدیریتی و جایگزینی آنها با نیروهای حامی فتنه و بدسابقه و پشیمان از اصول انقلاب باعث شد این جریان تبدیل به جریان موازی با جریان انقلاب شود.
تحریف‌امام؛ تندرو خواندن‌ نیروهای ارزشی و حزب‌اللهی، تفاسیر عجیب و غریب از تاریخ اسلام، خوشبینی ساده‌لوحانه وغیرواقعی به غرب و استکبار؛ عدم مرزبندی با دشمن، عدم دفاع صریح از اصول انقلاب، تعریف نادرست از اعتدال و تندروی و امثال آن؛ تنها بخشی از هشدارهایی است که رهبرانقلاب ناظر به "گفتمان فکری اعتدال" مطرح کرده‌اند.
همه این‌ها باعث شده در دوسال گذشته شده جریان اعتدال، عملا به جریانی انحرافی و مطلوب انگلیس و آمریکا تبدیل شود که می‌تواند به نام جمهوری‌اسلامی و مثل موریانه از درون آن را پوک کند.
 
حالا پس از دوسال همین جریان با همه ظرفیت سیاسی و رسانه‌ای به میدان آمده و قصد تسخیر مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را دارد.  طبیعی است جریان سیاسی رسانه‌ای انگلیس و آمریکا نیز از این اقدام خوشحال و خواستار رای سلبی به لیست آنها برای عدم ورود چهره‌هایی مثل آیات یزدی، جنتی و مصباح به خبرگان شوند. چرا که دشمن مشترک جریان موسوم به اعتدال و جریان انگلیس و آمریکا؛ همان "نیروهای مومن و حزب‌اللهی" هستند که در ادبیات سیاسی هردو جریان "تندرو و افراطی" خوانده می‌شوند.
 
 
بنابراین "لیست انگلیسی" نه یک فحش سیاسیِ بی‌پشتوانه ؛ بلکه واقعیتی است که ریشه در "همسویی" چندین‌ساله هاشمی و اعتدالی‌ها با انگلیس وآمریکا دارد و هدفش نیز با انگلیس مشترک است: تضعیف خط مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب که نمادشان در انتخابات خبرگان آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند.
تاریخ‌ معلم انسان‌هاست و درسِ تاریخ سی و هفت‌ساله انقلاب این است که همانطور که «اسلام‌آمریکایی» و «اخوند انگلیسی» واقعیت داشت؛ «لیست انگلیسی» نیز واقعیت دارد.
 




  

 شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند  ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.

شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.
وحید یامین‌پور - رجانیوز: اصولگرایان در تهران شکست خوردند؛ به طور مطلق. ولی این شکست بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی و تمدنی است. تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه. چه بر مبنای مفهوم «طبقه و قشر» تحلیل کنیم و چه مبتنی بر مفهوم «سبک زندگی»، آنچه روشن است اینکه رای بخشی از مردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است.
 
به خصوص جوانان رای اولی و زنان به عنوان پیش قراولان تحول در ادراک هویتی و فرهنگی، ترجیح می دهند همواره اصلاح طلب باشند تا اصولگرا. اصلاح طلبی برای آنها نه یک گرایش سیاسی که مجموعه ای از نشانه ها و معانی فرهنگ نوگرایانه و مدرن است. شرکت در انتخابات برای این گروه از مردم نه یک کنش سیاسی که یک «فضا-رسانه» است؛ یک حرکت نمادین برای ادای پاره ای از دلبستگی ها و علاقه مندی هایشان وگرنه عموم کسانی که به لیست مشهور به امید رای داده اند نه منتخبان خود را می شناسند و نه حتی تفاوت آنها را با رقبا می توانند بیان کنند  ولی این انتخاب برای آنها ابراز یک تمایز در سلیقه ها و خواست ها و نوعی تشفی خاطر به حساب می آید.
 
برخی ممکن است برای این رخداد زمینه و اسناد امنیتی پیدا کنند. مثلا به نقش شبکه های اجتماعی، تلگرام یا ماهواره ها بپردازند. ولی این مساله اصل ماجرا را تغییر نمی دهد. بر فرض اینکه پیام های ساخته و پرداخته شده ای از خارج از کشور به داخل ارسال شده باشد، چرا گوش این جماعت شنوای این حرف هست ولی شنوای انبوهی از پیامهای رسمی درون نظام که از رسانه ها منتشر می شود، نیست؟! من نتایج انتخابات در تهران را از جنس واکنش جوانان به فوت مرحوم پاشایی درک می کنم. آنها نیاز داشته اند بواسطه ی یک رای متفاوت، تفاوت های خود را ابراز کنند و از اینکه «دیگری» منسجم به حساب می آیند، لذت ببرند. در عصری که هویت ها زایل می شود، این پشت گرمی ناشی از با هم بودن و در عین حال متفاوت بودن، ایجاد هویت می کند. هرچند که این هویت هیجانی، زودگذر و قابل جهت دهی است. 
 
بنابراین هشدار اصلی این است که اصولگرایان از یک رقیب سیاسی شکست نخورده اند بلکه این کنش سیاسی تجلی یک سبک زندگی است. تفاوت معنادار رفتار سیاسی مردم قم با مردم تهران در این انتخابات به فهم این اتفاق کمک می کند.
 

 


  

وقتی در تهران بنا بر آمارهای رسمی بیشترین میزان جرایم اجتماعی، روزه خواری، طلاق، اعتیاد و ... ثبت شده، بدین معناست که این شهر بیشترین فاصله از فرهنگ اصیل دینی و انقلابی را برای خود ثبت کرده و به همین میزان طبیعی است که در چنین شهری به جای افرادی که نخستین وجهه آنها در افکار عمومی شهرت آنها به دیانت و گفتمان انقلاب اسلامی است، چهره هایی وارد مجلس شوند که در افکار عمومی بیشترین فاصله را با این معیارها و مفاهیم دارند.

وقتی در تهران بنا بر آمارهای رسمی بیشترین میزان جرایم اجتماعی، روزه خواری، طلاق، اعتیاد و ... ثبت شده، بدین معناست که این شهر بیشترین فاصله از فرهنگ اصیل دینی و انقلابی را برای خود ثبت کرده و به همین میزان طبیعی است که در چنین شهری به جای افرادی که نخستین وجهه آنها در افکار عمومی شهرت آنها به دیانت و گفتمان انقلاب اسلامی است، چهره هایی وارد مجلس شوند که در افکار عمومی بیشترین فاصله را با این معیارها و مفاهیم دارند.

امیرحسین ثابتی- رجانیوز: سرانجام نتیجه نهایی انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان در سراسر کشور اعلام شد و بر این مبنا می توان به نکات زیر اشاره داشت:


معمای بی پاسخ 4 یا 8 ساله شدن دولت روحانی

بسیاری منتظر نتیجه انتخابات مجلس دهم بودند تا از طریق آن 4 یا 8 ساله بودن روحانی را پیش بینی کنند اما با نتیجه انتخابات مجلس دهم، این معما همچنان پاسخ روشنی ندارد زیرا به همان میزانی که گفتمان دولت در تهران مورد اقبال واقع شده ، در برخی شهرهای بزرگ و کوچک شکست خورده و با "نه" مردم روبرو شده است.

این موضوعی است که نتایج انتخابات در شهرهای بزرگی مانند مشهد با پیروزی  امیرحسین قاضی زاده، جواد کریمی قدوسی، نصرالله پژمانفر و ... در  سیستان و بلوچستان با پیروزی حسینعلی شهریاری، در  اصفهان با پیروزی احمد سالک، در  قم  با پیروزی امیر آبادی و مجتبی ذوالنور، در کرمانشاه با پیروزی عبدالرضا مصری، در کرمان با پیروزی محمد مهدی زاهدی، در همدان با پیروزی حمیدرضا حاجی بابایی و ... قابل فهم است و از سوی دیگر ادامه پیروزی اصولگرایان در بسیاری از شهرهای کوچک و جتی جایگزینی آنها نسبت به نمایندگان حامی دولت نسبت به دور قبل از جمله در ممسنی، قائنات و ... نشان می دهد علیرغم تهران، در بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک نتیجه انتخابات به گونه ای دیگر بوده و این یعنی مجلس دهم نه تنها شباهتی با مجلس ششم نخواهد داشت، بلکه بیشترین شباهت را به مجلس پنجم دارد که جمع «متکثرین» خواهد بود.

از این رو اگر هم قرار باشد اکثریتی برای مجلس آینده قائل باشیم باید منتظر نتیجه نهایی انتخابات در دور دوم  برای تعیین تکلیف کرسی های باقی مانده باشیم تا در نهایت به طور دقیق اکثریت و اقلیت مجلس دهم را وزن کشی کنیم، هرچند برآورد اولیه آماری نیز نشان می دهد اصولگرایانا توانسته اند اکثریت مجلس را از آن خود کنند.

لذا نکته قابل تامل اینجاست که همانطور که دولت روحانی در سال 92 با رای ناپلئونی و تنها با کمتر از 300 هزار رای توانست در دور اول پیروز انتخابات شود، در مجلس دهم نیز نتوانسته گفتمان خود را به عنوان گفتمان غالب تثبیت کند و این برای اولین بار طی 30 سال گذشته است که یک دولت نمی تواند اولین مجلس شکل گرفته بعد از خود را با خود همسو ببیند.

بر همین مبنا  پیش بینی انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز بسیار دشوار است زیرا گفتمان دولت فعلی همانقدر که در این انتخابات در شهری مثل تهران پیروز شده ، در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ شکست خورده و این عدم توازن نشان می دهد  دولت کنونی یا نخستین دولت 4 ساله بعد از انقلاب خواهد بود، یا مجددا با یک رای حداقلی و ناپلئونی 8 ساله خواهد بود.


چرا اصولگرایان در تهران هم در مجلس خبرگان و هم مجلس شورای اسلامی شکست خوردند؟

واقعیت این است که شکست اصولگرایان در برابر جریان اصلاحات در تهران، بیش از آنکه «سیاسی» باشد، «اجتماعی- فرهنگی» است.

این بدین معناست که اصولگرایان در تهران انتخابات را نه به خاطر لیست سیاسی یا شعارهای انتخاباتی، بلکه به خاطر غلبه پیدا کردن فرهنگ و سبک زندگی غربگرایانه، شبه مدرنیستی باختند. واقعیت این است که تهران به دلیل مرکزیت و پایتخت بودن، بیش از دیگر استانها هدف انواع برنامه های توسعه غربگرایانه فرهنگی، اقتصادی و ... در طول سالهای مختلف بوده و روند سکولاریزاسیون در تهران بیش از هر استان دیگری به بار نشسته، لذا علاوه بر طبقه مرفه و سرمایه دار در شمال تهران، طبقه متوسط شهری نیز که تمایلات آشکار غربگرایانه ای دارد در تهران به قشری تاثیرگذار تبدیل شده و به همین علت است که لیست اصلاحات و حامیان دولت در تهران با اقبال روبرو می شود و این مساله دقیقا ادامه  برتری میرحسین موسوی بر محمود احمدی نژاد در انتخابات 88 در تهران است! زمانی که احمدی نژاد در کل کشور بیش از 11 میلیون از موسوی بیشتر رای آورد اما در تهران نتوانست حریف طبقه مرفه و متوسط جدید شود.

لذا شکست اصولگرایان از اصلاحات در تهران،  یک شکست کاملا اجتماعی- فرهنگی است. وقتی در تهران بنا بر آمارهای رسمی بیشترین میزان جرایم اجتماعی، روزه خواری، طلاق، اعتیاد و ... ثبت شده، بدین معناست که این شهر بیشترین فاصله از فرهنگ اصیل دینی و انقلابی را برای خود ثبت کرده و به همین میزان طبیعی است که در چنین شهری به جای افرادی که نخستین وجهه آنها در افکار عمومی شهرت آنها به دیانت و گفتمان انقلاب اسلامی است، چهره هایی وارد مجلس شوند که در افکار عمومی بیشترین فاصله را با این معیارها و مفاهیم دارند.

این البته بدین معنا نیست که تمام افراد حاضر در لیست های دیگر دور از فرهنگ اسلام و انقلاب بوده اند، بلکه بدین معناست که گفتمان حاکم بر این دو لیست در افکار عمومی بازخوردهای متفاوتی از هم داشته و در نهایت اقبال عمومی به هر یک از این دو لیست نشانه ای از فرهنگ غالب مردم در آن برهه است.


معمای افزایش آرای اصولگرایان به نسبت انتخابات قبل و شکست آنها در انتخابات تهران!

درس دیگر انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی در تهران برای اصولگرایان این است که  تقریبا همه آنها نسبت به انتخابات دور قبل در تهران رای بیشتری آورده اند اما باز هم شکست خورده اند! به عنوان مثال حجه الاسلام مرتضی آقاتهرانی دور قبل با 690 هزار رای به عنوان نفر چهارم وارد مجلس شد اما در این دوره وی علیرغم کسب بیش از 800 هزار  رای نفر 32 تهران شد!

یا علیرضا زاکانی که دور قبل با بیش از 400 هزار رای وارد مجلس شد این دوره با اینکه  بیش از 700 هزار رای کسب کرد، مجوز ورود به مجلس را دریافت نکرد! علت این مساله این است که رقیب با حضور گسترده خود حد نصاب آرای نمایندگان برای ورود به مجلس را تا مرز یک میلیون بالا برد و این در حالی است که حتی در مجلس ششم نیز چنین اتفاقی نیفتاد و بسیاری از نمایندگان مجلس ششم با 600 الی 700 هزار رای وارد مجلس شدند.

لذا این مساله که حداقل کف رای  لیست اصولگرایان علیرغم همه مشکلات ذکر شده در تهران به عدد قابل توجه 700 هزار رای می رسد، حاکی از یک پشتوانه قابل توجه سیاسی- اجتماعی است که باید تقویت و گسترش پیدا کند نه آنکه با نا امیدی دچار ریزش شود.

 

مشکل اصولگرایان در تهران وحدت و لیست و ... نبود!


توجه به میزان رای حداد عادل به عنوان بیشترین رای اصولگرایان در تهران نشان می دهد مشکل اصولگرایان لیست واحد، وحدت یا لیست فرعی و ... نبوده است! چرا که نفر اول اصولگرایان نزدیک به یک میلیون رای در تهران آورده است و بعد از او نیز به ترتیب دیگر اعضای لیست انتخاباتی اصولگرایان حضور دارند اما کف رای آنها در این دوره نسبت به رقیب کمتر بوده است.

اصولگرایان باید متوجه شوند که با چهره های خسته و تکراری برای مردم که در کارنامه شان جز شعار دادن چیز دیگری وجود ندارد، نمی توانند برای بخش زیادی از مردم تهران که بیشترین حجم فشارهای اقتصادی و اجتماعی را تحمل می کنند جذاب باشند.

چرا اصولگرایان در این دوره هیچ شعار اقتصادی ملموس و باورپذیری برای مردم نداشتند؟ چرا  برای پیگیری مشکل مسکن مهر، برای معضل الودگی هوا، برای کاهش بیکاری،  برای رونق کارخانه های از کار افتاده و ... هیچ چهره خاصی را معرفی نکرده وهیچ برنامه مدونی هم ارائه نکردند؟ پس طبیعی است که مردم به لیستی که از دل احزاب دور از مردم، یک شبه خارج شده اعتماد نکنند چون این چهره ها سالهاست در مجلس دیده می شوند و عملکرد خاصی از آنها دیده نشده است.

همچنین وحدت سیاسی و قبیله ای به جای وحدت گفتمانی آسیب جدی دیگر اصولگرایان در این دوره از انتخابات در تهران بود. وقتی همه  به یاد دارند که در جلسات کمیسیون ویژه برجام، سید محمود نبویان منتقدانه عملکرد دولت در این باره را به چالش می کشید و در مقابل فردی مانند ابوترابی در دفاع از عملکرد دولت از اصلاح طلبان هم سبقت می گرفت، مردم حق نداشتند به لیستی که جمع نقیضین بود، بی اعتماد باشند؟ مردم حق نداشتند تصور کنند اصولگرایی فاقد گفتمان واحد شده و علیرغم همه تناقضات در مواضع و عملکردها، در هر انتخابات همه چهره هایش دور یک میز برای ورود به مجلس جمع می شوند؟

این نکته ای است که در انتخابات 92 هم خود را نشان داد و زمانی که ولایتی به جلیلی و قالیباف حمله کرد، نتیجه آن روی آوردن حداکثری مردم به نماینده گفتمان رقیب شد. چرا که از دل اصولگرایی تناقض، کثرت و فقدان گفتمان واحد مشاهده می کردند لذا یکی دیگر از درس های این دوره انتخابات این است که در آینده نه بر مبنای شرکت سهامی و تقسیم لیست بین افراد و گروه ها، بلکه باید بر مبنای عملکرد و مواضع افراد لیست نهایی تنظیم شود و هر فردی با هر میزان اسم و رسم در صورتی که رفتارش موید ادعایش نیست، از دل این جریان حذف شود قبل از آنکه کل جریان توسط مردم حذف شود!

کرخت شدن راس و بدنه اصولگرایی

همه ما خوب می دانیم لیست جریان اصلاحات در تهران در شرایطی رای آورده که اکثریت قریب به اتفاق رای دهندگان به آن لیست حداقل اطلاعات از افراد حاضر در آن را هم نداشتند اما بدنه اجتماعی این جریان نه تنها منفعل نبود بلکه با امیدواری برای این لیست تبلیغ کرد تا این اتفاق رقم بخورد اما در مقابل در بدنه  جریان اصولگرایی، رخوت و رکود قابل توجعهی به چشم می آمد زیرا در بین لیست نهایی چهره هایی را میدید که نه تنها علقه گفتمانی به آنها نداشت بلکه بعضی از آنها را در اردوگاه رقیب می دید.

از سوی دیگر روزمرگی بدنه اجتماعی نیروهای انقلابی و سطحی شدن آنها نتیجه مستقیم منفی بر کنش سیاسی جامعه دارد. زیرا وقتی بسیاری از نیروهای انقلابی و متدین و دلسوز تا همین چندماه قبل نمی توانستند چند خط استدلال در رد برجام بیاورند و مانند بسیاری دیگر از موافقان چشم بسته برجام، حتی یک بار متن آن را نخوانده بودند، نباید از توده های مردم انتظار دیگری داشت و تصور کرد آنها به مسایل اصلی کشور فکر کرده و لزوما با علم و آگاهی انتخاب می کنند!

مدل رای آوری حسن روحانی در انتخابات 92 و اصلاح طلبان در تهران در انتخابات 94 نشان میدهد کنش عموم رای دهندگان بر مبنای یک موج آفرینی گسترده در روزهای آخر منتهی به انتخابات بوده است و این در موج های انتخاباتی تنها چیزی که وجود ندارد منطق و آگاهی است و تنها چیزی که وجود دارد پوپولیسم است!  لذا جامعه ای که حتی حزب اللهی های آن نسبت به فاجعه ای مانند برجام یا قراردادهای نفتی و صدها مساله مهم و اصلی دیگر حداقل اطلاعات و تحلیل درست را ندارند، طبیعی است که بخشهای قابل توجهی از مردم در شبهای منتهی به انتخابات ممکن است با یک موج رسانه ای یا اجتماعی آرای شان سمت و سویی خاص بگیرد و بدون هیچ تحلیل یا جمع بندی مشخصی، به کسانی رای بدهند که حداقل شناخت را از آنها ندارند.

 

چه باید کرد؟/ لزوم پوست اندازی  اجتماعی- سیاسی اصولگرایی

با همه این تفاسیر، بدترین آفت در شرایط فعلی نا امیدی و رها کردن کار است، اگر بواسطه نتیجه انتخابات تهران سرخورده شویم و عقب نشینی کنیم هیچ امیدی برای انتخابات های آینده نیز نباید داشت اما اگر دقیقا از همین امروز، فراتر از مسایل روزمره و انتخاباتی، ظرفیت های اجتماعی- فرهنگی و سیاسی تهران را به طور حداکثری فعال کنیم، می توان امیدوار بود که در آینده اتفاقات دیگری بیفتد نه آنکه تا خرداد 96 به خواب زمستانی فرو برویم و در چند هفته مانده به انتخابات دنبال وحدت یا پیدا کردن اصلح باشیم!

و در نهایت اینکه همانطور که اصولگرایان پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری 76، مجلس ششم و شورای شهر اول  هوشمندانه پوست اندازی کردند و تحت عنوان آبادگران، چهره های جدید، جوان و متفاوتی نسبت به قبل را به عرصه آوردند و بواسطه آن توانستند شورای شهر دوم را  فتح کرده و  پس از آن در مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم نیز مورد اقبال واقع شوند، امروز هم باید به فکر بوده  و یک پوست اندازی جدی را شروع کنند و از چهره های تکراری و خسته کننده و شعارزده عبور کرده و به سمت معرفی چهره های غیر شعاری، جذاب و پر محتوا برای مردم حرکت کنند. این پوست اندازی برای اصولگرایان ضروری است و البته مدتهاست این اتفاق در بدنه حزب اللهی ها اتفاق افتاده اما متاسفانه در راس اصولگرایی، برای این پوست اندازی همچنان ممانعت می شود و بعضا چهره هایی که ده ها سال است در قامت اصولگرایی علاوه بر توده های مردم موجب دلزدگی جوانان و بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی نیز شده اند، همچنان خود را قیم این گفتمان تصور می کنند که با این اوصاف باید در این باره تجدید نظر شود. یکی از شروط لازم و ضروری غلبه گفتمان انقلاب اسلامی طی سالهای آینده بدون تردید همین مساله و لزوم کاهش ارتباط راس و بدنه جریان اصولگرایی است.

یکی از شروط لازم و ضروری غلبه گفتمان انقلاب اسلامی طی سالهای آینده بدون تردید همین مساله و لزوم کاهش ارتباط راس و بدنه جریان اصولگرایی است و این کاهش جز با یک پوست اندازی اجتماعی و سیاسی قابل توجه میسر نخواهد شد.


 

 


  
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه علیرغم میل بدخواهان مجلس خبرگان پنجم ولایی‌تر و ارزشی‌تر است، گفت: نیامدن آیت‌الله یزدی و آیت‌الله مصباح دو فقیه وارسته ولایی مایه تأسف است اما خبرگانی که تقویت رهبری است، شکل گرفت.
به گزارش مشرق، آیت‌الله سیداحمد خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، با اشاره به نتایج انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی، اظهار داشت: در رابطه با انتخابات چند مطلب را لازم می‌دانم که برای همه ملت ایران عرض کنم؛ اول آنکه حضور گسترده مردم پای صندوق‌های رأی هدف مهم جریان انقلاب بود که الحمدالله تحقق یافت و این جای شکر و سپاس از خداوند را دارد.

آیت‌الله خاتمی با تأکید بر اینکه هر رأی مردم که به صندوق انداخته شد آری مجدد به نظام اسلامی بود، افزود: از این بابت از تمام شرکت‌کنندگان در انتخابات تشکر می‌کنم.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به ترکیب مجلس خبرگان آینده، تصریح کرد: بنده در رابطه با ترکیب خبرگان قاطعانه می‌گویم که خبرگان دوره پنجم ارزشی‌تر از چهار دوره قبلی خبرگان است و معنای تفصیل این موضوع این است که تمام این ادوار مجلس خبرگان ارزشی بوده اما این دوره علیرغم میل بدخواهان مجلس خبرگان ولایی‌تر شکل خواهد گرفت.

وی ادامه داد: بنده قبل از انتخابات می‌گفتم و الان نیز به ضرس قاطع می‌گویم که ملت عزیز ما بدانند مجلس خبرگان ارزشی‌ است؛ کسانی ممکن است جنجال به پا کنند که خبرگان حزبی نیست من هم می‌گویم خبرگان حزبی نیست اما جریان ارزش‌گرایی یک حزب و جناح نبوده بلکه یک جریان خالص و وفادار به انقلاب است.

آیت‌الله خاتمی با بیان اینکه با ترکیبی که تاکنون اعلام شده این وفاداری به انقلاب در ترکیب خبرگان دیده می‌شود در عین حال یادآور شد: نیامدن آیت‌الله یزدی و آیت‌الله مصباح دو فقیه وارسته ولایی مایه تأسف است ولی آنچه که مایه سپاس از خداوند است اینکه خبرگانی که تقویت رهبری است، شکل گرفت.

عضو مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: با این ترکیب می‌گویم که بدخواهان از اینکه کمترین ضربه به عمود خیمه انقلاب یعنی ولایت فقیه وارد کنند،‌ ناکام هستند.

وی ادامه داد: اینجانب مورد هجمه شدیدترین تخریب‌ها در طول مدت تبلیغات بودم و بنده از سوی آمریکا و انگلیس که بی‌پروا تخریب می‌کردند مورد هجمه قرار گرفتم و از اینکه مغضوب این استکباریان بودم افتخار می‌کنم.

آیت‌الله خاتمی با بیان اینکه انتظار نداشتم برخی افراد جریان اصلاحات کمپانی بداخلاقی شوند، تصریح کرد: با این بداخلاقی‌های این جریان آنها باید خجالت بکشند که از اخلاق صحبت کنند؛ متدینین از جریان اصلاحات در استان کرمان نزد برخی امامان جمعه آمدند و گفتند که آمریکا و انگلیس خاتمی را تخریب می‌کنند و نمی‌خواهند به مجلس برود اما ما حامی او هستیم و بنده نیز از آنها تشکر می‌کنم.

عضو جامعه مدرسین با بیان اینکه متأسفانه جریان غالب اصلاحات بدترین اقدامات را برای تخریب اینجانب صورت دادند، اظهار داشت: تهمتی نبود که این جریان علیه بنده نگفته باشد ولی رأی نزدیک به 702 هزار از مجموع یک میلیون و 300 هزار رأی جواب دندان‌شکنی به تخریب‌کنندگان بود و امید است که عبرت گرفته باشند و فهمیده باشند دروغ و تهمت عاقبت خوبی ندارد.

وی تأکید کرد: بنده به جریان اصلاحات می‌گویم که به فکر جریان خود باشید چرا که با این بداخلاقی‌ها و رفتارهای نادرست، این ره که می‌روید به هیچستان است.
منبع: فارس


  

کاندیدای راه‌یافته به مجلس: اختیاری‌شدن حجاب بخشی ازپیشرفت و توسعه است

یکی از نمایندگان منتخب اصلاح‌طلب در مجلس دهم در مصاحبه با یک رسانه اروپایی، درباره نمایندگان زن مجلس نهم صحبت کرد و از اختیاری‌شدن حجاب، با هدف پیشرفت و توسعه کشور سخن گفت.
کاندیدای راه‌یافته به مجلس: اختیاری‌شدن حجاب، بخشی از پیشرفت و توسعه است +فیلمگروه سیاسی مشرق - نماینده منتخب زن اصلاح‌طلب در حوزه تهران در مصاحبه‌ای که با یک خبرنگار خارجی انجام می‌دهد به مسائل داخلی ایران  اشاره کرده و برخی از مسائل را با خبرنگار زن یک رسانه خارجی در میان می‌گذارد.

وی در مصاحبه با یک خبرنگار ایتالیایی که سایت‌های ضدانقلاب آن را پوشش داده است با الفاظی توهین‌آمیز نسبت به بانوان نماینده صحبت می‌کند و جنسیت آنها را زیر سئوال می‌برد.

سلحشوری در پاسخ به این خبرنگار زن که می‌پرسد بانوان نماینده فعلی چطور فکر می‌کنند می‌گوید:‌ «آنها مثل ما فکر نمی‌کنند و نمایندگان زن مجلس تا الان عملاً ضد زنان بوده‌اند و تنها جنسیت زنانه داشتند. می‌دانید بعضی زنها علیه زنها صحبت می‌کنند و اینها زن نیستند و فقط جنسیت زنانه دارند.»

سلحشوری در این مصاحبه، اظهاراتی درباره کنار رفتن حجاب از سر زنان ایرانی نیز به زبان می‌آورد.



 


  

از لبیک عمومی به فراخوان نظام سپاسگزاری می‌کنم/ مسئولان سپاسگزاری شایسته را در خدمت به مردم محقق سازند/ مجلس آینده وظایف سنگینی بر عهده دارد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی از ملت آگاه و مصمم ایران که با لبیک به فراخوان نظام اسلامی و با عزم راسخ و شور و نشاطی به یاد ماندنی مردمسالاری دینی را در چهره درخشان خود به جهانیان نشان دادند، سپاس‌گزاری کردند.
به گزارش مشرق، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با سپاس از ملت آگاه و مصمم ایران که با لبیک به فراخوان نظام اسلامی و با عزم راسخ و شور و نشاطی به یاد ماندنی مردمسالاری دینی را در چهره درخشان خود به جهانیان نشان دادند، خطاب به مسئولان کشور، سپاسگزاری شایسته از مردم را در انجام خدمت صادقانه خواندند و با تأکید بر پیشرفت همه‌جانبه و درون‌زا به عنوان هدف اساسی خاطرنشان کردند: مجلس آینده وظائف سنگینی برعهده خواهد داشت و امید است که نصاب پاسخگوئی در برابر خدا و مردم را همگان در آن مشاهده کنند.

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند دانا و توانا را سپاس که در آزمون بزرگی دیگر، ملت آگاه و مصمّم ایران را به پیروزی رسانید؛ آنان توانستند برای سی و ششمین بار از آغاز انقلاب اسلامی، در انتخاباتی سراسری، با عزم راسخ و شور و نشاط به‌یادماندنی، حضور یابند و سرنوشت کشور را در مقطع قانونی، رقم زنند؛ نمایندگان خود را برای تشکیل دو مجلس پر قدرت و پر اهمیت برگزینند و بار دیگر مردمسالاری دینی را در چهره‌ی درخشان و پر اقتدار خود به جهانیان نشان دهند.
ایران اسلامی به ملت خود می‌بالد و به استحکام مقرّراتی که این فرصتهای مغتنم را برای قد برافراشتن و تجدید قوای ملی فراهم آورده است، سر می‌افرازد.
اینجانب وظیفه‌ی خود می‌دانم که از این لبیک عمومی به فراخوان نظام اسلامی سپاسگزاری کنم و پاداش و هدایت الهی برای مردمی که این جمعه‌ی پر کار و پر شکوه را آفریدند مسألت نمایم.
به مسئولان کشور چه انتخاب‌شوندگان برای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و چه دارندگان مناصب اجرایی در قوای دیگر و چه دیگر مسئولان در سازمانها و نهادها، یادآور میشوم که سپاسگزاری شایسته را در خدمت صادقانه به مردم و کشور و نظام اسلامی محقق سازند؛ ساده‌زیستی، پاکدستی، حضور پیوسته در جایگاه مسئولیت، ترجیح منافع ملی بر خواسته‌های شخصی و جناحی، ایستادگی شجاعانه در برابر مداخلات بیگانه، واکنش انقلابی به نقشه‌های بدخواهان و خائنان، منش جهادی در اندیشه و عمل، و در یک جمله: کار برای خدا و در راه خدمت به خلق خدا را، برنامه دائمی خویش در دوران این مسئولیت بدانند و به هیچ قیمت از آن تخطی نکنند.
روزگار بسیار حساس کنونی، حساسیت و هوشیاری و عزم راسخ همگان بویژه شما مسئولان را می‌طلبد.
پیشرفت کشور هدف اساسی است. پیشرفت صوری و منهای استقلال و عزّت ملی، پذیرفته نیست. پیشرفت، بمعنی حل شدن در هاضمه‌ی استکبار جهانی نیست. و حفظ عزّت و هویت ملی جز با پیشرفت همه‌جانبه و درونزا دست‌یافتنی نیست. مجلس آینده درباره‌ی این سرفصلهای مهم، وظائف سنگینی برعهده خواهد داشت و امید است که نصاب پاسخگوئی در برابر خدا و مردم را همگان در آن مشاهده کنند.
لازم میدانم از دست‌اندرکاران برگزاری این انتخابات با شکوه؛ مسئولان اجرائی و نظارتی؛ تأمین‌کنندگان امنیت؛ سازمان رسانه‎‌ی ملی و دیگر دستگاهها و اشخاص مؤثر صمیمانه سپاسگزاری کنم.
توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.

سیّد علی خامنه‌ای
9/ اسفند ماه/ 1394

 


  
حسین مرعشی پس از مشخص شدن نتایج انتخابات در سراسر کشور، مردم شهرستان‌ها را عقب‌مانده سیاسی دانست!
به گزارش مشرق، روزنامه وطن امروز نوشت: شمارش آرای مردم در انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم روز یکشنبه در کلانشهرها ادامه یافت. 

نتایج اولیه در روز شنبه حاکی از پیروزی قاطع اصولگرایان بود به گونه‌ای که در روز شنبه و پس از شمارش آرا، 60 درصد راه‌یافتگان به مجلس شورای اسلامی را نمایندگان اصولگرا و لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان تشکیل می‌داد. این روند موفقیت، دیروز نیز ادامه یافت و نتایج تکمیلی حاکی از پیروزی قطعی لیست ائتلاف اصولگرایان در انتخابات مجلس و نیز لیست جامعتین در انتخابات خبرگان بوده است. براساس نتایج به‌دست آمده، ائتلاف اصولگرایان نزدیک به 100 کرسی مجلس دهم را از آن خود کرده است. 

از سوی دیگر ائتلاف هاشمی، دولت، اصلاحات و لاریجانی نیز تاکنون توانسته است 80 کرسی را از آن خود کند. حدود 43 حوزه نیز برای انتخاب نمایندگان خود در پارلمان دهم، باید یک بار دیگر در اردیبهشت‌ماه سال آینده انتخابات برگزار کنند. براساس بررسی‌ها، نزدیک به 50 نماینده راه یافته به مجلس شورای اسلامی نیز به صورت مستقل کاندیدا شده بودند و توانستند اعتماد مردم را به خود جلب کنند.

بر این اساس بیشتر از 50 درصد ترکیب مجلس آینده نسبت به مجلس دهم تغییر کرده است. در مجلس خبرگان رهبری اما شرایط همانند مجلس شورای اسلامی نیست.نزدیک به 90 درصد ترکیب مجلس خبرگان رهبری ثابت مانده است و تقریبا بیش از 80 درصد ترکیب این مجلس را کاندیداهای جامعتین تشکیل می‌دهند.در مجموع بررسی‌ها حاکی از تداوم قدرت اصولگرایان در مجلس دهم است. فراکسیون اصولگرایان در مجلس نهم اکثریتی با تعداد قریب به 100 نماینده را تشکیل داده بود؛ موضوعی که در مجلس دهم نیز تکرار شده است و همچنان این فراکسیون را به عنوان قدرتمندترین فراکسیون‌ مجلس تثبیت کرده است. 

در مجلس خبرگان رهبری نیز ترکیب اعضا ثابت مانده است و رویکرد‌ها و جهت‌گیری‌های این مجلس نیز همانند گذشته خواهد بود.بر همین اساس به اعتقاد کارشناسان، نتیجه انتخابات 7 اسفند نشان‌دهنده تداوم پیروزی اصولگرایان و ادامه اعتماد حداکثری مردم ایران به این جریان سیاسی است.

البته در انتخابات امسال برخی رخدادها در نوع خود قابل تامل بود که به عنوان پدیده‌های انتخاباتی باید مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان نمونه رفتار متفاوت مردم نسبت به جریان‌های سیاسی باعث شد در یک حوزه انتخابیه مانند تهران، هر 30 نماینده منتخب از لیست مورد حمایت ائتلاف هاشمی، دولت، لاریجانی و اصلاحات باشند. 

اما در کلانشهر دیگر یعنی مشهد، مردم این شهر هر 5 نماینده خود را از لیست اصولگرایان انتخاب کردند. این رفتار متفاوت در برخی استان‌های دیگر نیز مشاهده شد.  از سوی دیگر افت رأی حسن روحانی در انتخابات خبرگان نسبت به انتخابات ریاست‌جمهوری قابل تامل بود. او در انتخابات خبرگان در حوزه انتخابیه تهران پس از هاشمی‌رفسنجانی و امامی‌کاشانی در رتبه سوم قرار گرفت. در همین حوزه انتخابیه آیات یزدی و مصباح نتوانستند وارد مجلس خبرگان رهبری شوند. 

عدم راهیابی آیت‌الله مصباح‌یزدی به مجلس خبرگان از حوزه انتخابیه تهران درحالی است که در حوزه انتخابیه استان البرز، آیت‌الله‌میرباقری از شاگردان ارشد آیت‌الله مصباح توانست به عنوان برگزیده مردم این استان وارد مجلس خبرگان رهبری شود! در حوزه انتخابیه استان مازندران نیز آیت‌الله آملی‌لاریجانی با کسب اکثریت آرا توانست جلوتر از آیت‌الله طبرسی به عنوان برگزیده اول این استان وارد مجلس خبرگان رهبری شود.

با در نظرگرفتن تمام این جوانب، پیروزی قاطع جریان انقلابی، بزرگ‌ترین نشانه انتخابات 7 اسفند بوده است. البته جریان انقلابی با پذیرش شکست در برخی حوزه‌ها مانند شهر تهران، نشان داده است همزمان با پیروزی در سراسر ایران، پذیرش شکست در یک حوزه انتخابیه را به عنوان یک وجه از سیاست‌ورزی اخلاقی و عالمانه پذیرفته است. این موضوع اما متاسفانه از سوی جریان رقیب رعایت نشد و باز هم همانند همه دوره‌هایی که جریان رقیب انقلابیون، باخت خود را با شورش و بددهنی و توهین پاسخ داده بود؛ این بار نیز با استدلال‌های محیرالعقول، تلاش کردند مردم ایران را به دلیل عدم اعتماد به آنها مورد اهانت قرار دهند. 

اگرچه سابقه توهین به شعور سیاسی مردم همواره به عنوان یکی از رفتارهای ثابت جریان مدعی اصلاح‌طلبی در حافظه سیاسی مردم ایران ثبت شده بود اما این بار یکی از اعضای خاندان هاشمی‌رفسنجانی زبان به توهین به مردم ایران گشود. 

حسین مرعشی، از اعضای ارشد حزب کارگزاران و از نزدیکان خانواده هاشمی‌رفسنجانی روز گذشته و پس از قطعی شدن شکست جریان ائتلاف هاشمی، دولت، اصلاحات و لاریجانی در سراسر کشور، مردم شهرستان‌ها را عقب‌مانده سیاسی دانست. او همچنین مردم تهران – که به لیست مجلس ائتلاف هاشمی رأی دادند- را در حوزه سیاسی توسعه‌یافته دانست! عضو خاندان هاشمی به خبرگزاری ایسنا گفت: اکنون می‌توان شاخص توسعه سیاسی ایران در تهران را 100، در مراکز استان‌ها 50 و در شهرستان‌ها 30 در نظر گرفت. ظرف 10 سال آینده توسعه‌یافتگی سیاسی به سراسر ایران سرایت می‌کند و مردم می‌آموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بسته‌های سیاسی پیش بروند.

 مرعشی البته در حالی مردم تهران را مردمی توسعه‌یافته در حوزه سیاسی دانسته که در کلانشهر مشهد، مردم هر 5 سهمیه خود برای مجلس شورای اسلامی را به اصولگرایان دادند! آیا مردم مشهد در این تعریف مرعشی، توسعه‌یافته نیستند؟ یا در تبریز، از 2 کرسی یکی به ائتلاف هاشمی و دیگری به اصولگرایان رسید و برای دیگر کرسی‌ها رقابت میان 3 اصولگرا و 3 عضو ائتلاف هاشمی به مرحله دوم رفته است. آیا در تبریز مردم این کلانشهر به دلیل عدم انتخاب کامل لیست هاشمی، باید جزو عقب‌مانده‌های سیاسی قرار گیرند؟

در کنار بنیان سست حسین مرعشی که به عنوان یکی از جنجالی‌ترین اعضای خاندان هاشمی به حساب می‌آید؛ موضوع توهین همیشگی این جریان به مردم ایران به دلیل عدم اقبال به آنها، باید به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد. این جریان سیاسی که پیش‌تر و در موعد باخت در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384، موضوع رأی کمی و رأی کیفی را مطرح کرده بود تا از این طریق، یعنی با توهین به حامیان کاندیدای رقیب، آتش درون خود را خاموش کند؛ همان جریانی است که سال 88 نیز به دلیل پایین بودن ظرفیت سیاسی، دست به فتنه 88 زد. 

ماهیت رهبر این جریان یعنی هاشمی‌رفسنجانی نیز برای مردم ایران کاملا شناخته شده است چرا که در موعد باخت، از تقلب می‌گوید و در موعد پیروزی، مدعی برگزاری پاک‌ترین انتخابات می‌شود! به نظر می‌رسد آنچه حسین مرعشی از آن به عدم توسعه‌یافتگی سیاسی یاد می‌کند؛ بیشتر متوجه امثال او و رهبر جریان سیاسی متبوع او است. اولین و بدیهی‌ترین اصل در فعالیت سیاسی بر بستر دموکراسی، پذیرش آرای عمومی و نظر اکثریت است. این اصل بدیهی همواره و در موارد مختلف از سوی هاشمی‌رفسنجانی و جریان سیاسی وابسته به او نقض می‌شود.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ