سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 385
بازدید دیروز : 26
کل بازدید : 137707
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 «آینده و نحوه ی ارتباط دولت ایران با دولت

سعودی»

  • روی? دولت‌های استکباری حامی دیکتاتورها این است که تا وقتی به نفعشان باشد از دولت‌های دیکتاتوری حمایت می‌کنند. وقتی می‌بینند دیگر دولتشان پایدار نیست و رو به نابودی است، آن را وادار به بدترین جنایت‌ها می‌کنند و بعد خود را از آن مبرا اعلام می‌کنند و مثل تفاله‌ای آن را دور می‌اندازند. این برخورد را با دولت صدام و دولت طالبان انجام دادند.
  • احتمالا الان دربار? دولت دیکتاتوری آل‌سعود نیز به همین نتیجه رسیده‌اند و دارند او را به بدترین جنایت‌ها وادار می‌کنند. مثل حمله به یمن و حمایت صریح از تروریست‌ها و به شهادت رساندن شهید نمر.
  • به هر حال دیکتاتورهای آل‌سعود در حال سقوطند، و دولت ما باید مواظب باشد هرگز به آن نزدیک نشود. دولت آل‌سعود دیگر ارزش رفتار مسالمت آمیز ندارد.
  • البته دولت‌های خبیث استکباری تا نهایت سوءاستفاده را از رژیم جنایت‌کار سعودی نکنند، حمایت‌های خود را قطع نمی‌کنند، ولی کم‌کم علائم جدا کردن حسابشان از دیکتاتورهای آل‌سعود دارد هویدا می‌شود.
  • وجه مشترک هم? پیام‌ها در محکومیت آل‌سعود، نوید نابودی این رژیم دیکتاتور بود. تنها ساده‌اندیش‌ها هستند که انگار امید به اصلاح رفتار این دیکتاتورها دارند، و با احتیاط به محکوم کردن آنها می‌پردازند.

(سخنرانى دوشنبه ‌شب در مسجد جامع امیرالمومنین(ع)، حوزه علمی?‌ دارالحکمه مراسم بزرگداشت شهید نمر)



  

حجت‌الاسلام پناهیان:

  • امشب می‌خواهم یک راز دیگری را با شما در میان بگذارم. آن راز چیست؟ نقط? آغاز خرابی یک آدم مومن کجاست؟ خیلی ها که در نقطه آغاز خرابی هستند، فکر نمی‌کنند در حال خراب شدن هستند، اتفاقاً حس می‌کنند خیلی آدم‌های خوبی هستند. واقعش هم این است که هنوز خراب نشده‌اند ولی در آستان? خراب شدن هستند. یک مؤمن که در حال فاسد شدن است و ایمانش دارد می‌گندد، دقیقاً از کدام نقطه شروع شده است؟ یک گناه درشت؟ نه نه این طوری نیست. 
  • آن لحظ? خرابی، «واقع‌بینی» مصطلح است! در کنار صحبت از خدا، کمی هم می‌گوید: آدم باید واقع‌بین باشد. زاویه گرفتن شروع شد. آغاز انحراف یک انسان این هست که واقع‌بین شود، ولی خدا را از واقعیاتش حذف کند، و به عنوان یک واقعیت نبیند. خب داری خراب می‌شوی، وگرنه خدا خودش یک واقعیت است دیگر! لشکر خدا و وعده‌های الهی هم واقعی است. اگر منافقین ادعای واقع‌بینی دارند، ما هم واقع‌بین هستیم،اما هم? واقعیت!
  • آغاز یک انحراف و بدبختی برای یک ملت این است که وعده های الهی را واقعی نبیند. (وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُورا؛ احزاب/12) آغاز بدبختی یک انسان این است که واقع‌بین شود اما فقط واقعیت‌های سطحی را ببیند، فقط واقعیت‌های منفی را ببیند، فقط واقعیت های کوچک را ببیند، ولی واقعیت‌های بسیار بزرگتر و بسیار اثرگذارتر را نبیند!
  • اگر 27 میلیون آدم در اربعین به بیابان بریزد به طرف اباعبدالله حرکت کند، صفرهایش را یادشان می‌رود، اما اگر بگویند 27 هزار نفر در شهری داد می‌زنند که ما موسیقی آزاد می‌خواهیم، 27 هزار نفر را برای خودش قدرت می‌بیند، ولی 27 میلیون نفر را اصلا نمی‌بیند. بهش می‌گویی: بیا بنشین حساب کن، امام حسین(ع) خیلی بیشتر طرفدار دارد، اینجا هزینه کن؛ نمی‌فهمد. واقعیت‌های بسیار بزرگ را نمی‌بیند! قرآن به اینها می‌گوید: صُمٌ بُکمٌ عُمی؛ کر و کور و گنگ. اصلاً نمی‌شود با او حرف زد، چون واقعیت‌های بزرگ را نمی‌بیند.
  • دوستان هر کسی نفس و روح خودشان را بپاید و مطالعه کند، ببیند در حال خراب شدن هستند یا نیستند؟
  • منبع:panahian.ir

  

حجت‌الاسلام پناهیان:

  • من امشب این راز را براساس آیات و روایات برای شما بیان خواهم کرد. واقعاً این یک راز هست. این مطلب را به هرکسی به عنوان راز بگویید، هیچ‌کس به شما نخواهد گفت: «اینکه خیلی روشن بود، چرا می‌گویید راز؟»
  • واقعاً اگر این‌طور بشود که تود? مردم به منافقین اعتماد کنند، رازش چیست؟ چرا به منافقین اعتماد می‌کنند؟! خب به مؤمنین اعتماد کنند! یک راز دارد. بگذارید این آی? قرآن را برایتان بخوانم. ریش? نفاق، سوءظن به خداست. مثلا این‌که احتمال نمی‌دهد خدا کمک کند. سوره فتح، آی? 6: یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ- اینها گمان سوء دارند - عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً دیگر هرچقدر خدا می‌توانست به این‌ها گفت. هم? بدبختی‌های عالم سرشان می‌ریزد بخاطر اینکه اینها به خدا بد دلند.
  • در قرآن کریم یکی از سخت‌ترین موضوعات برای ایمان آوردن چیست؟ خدا؟ نه. قیامت؟ نه. بلکه ایمان به وعده‌های خدا، ایمان به نصرت الهی است. آن‌وقت اگر ایمان به نصرت الهی نداشته باشی، می‌شود یکی از مصادیق سوءظن به خدا، می‌شود نفاق. حالا چه اتفاقی می‌افتد که مردم به منافقین حق می‌دهند و به آنها اعتماد می‌کنند؟ چون منافقین می‌گویند: «نمی‌شود این طوری در هوا» بابا روی هوا نیست، خدا وعد? نصرت داده. می‌گوید: «من نمی‌توانم اعتماد کنم.» مردم بی‌ایمان به نصرت خدا به این منافقین اعتماد می‌کنند، می‌گویند «بابا بد نمی‌گوید بدبخت، راست می‌گوید، معقول نیست.» راز اعتماد توده‌های مردم به منافقین، این است که منافقین سوءظن به خدا را واقع‌بینانه تلقی می‌کنند و مردم آنان را واقع‌بین تلقی می‌کنند و به آنها اعتماد می‌کنند. 
  • در همان اول قرآن هست که منافقین پیامبر ص را مسخره می‌کردند. محور تمسخر پیامبر ص و یارانش چیست؟ آیا چون پیامبر ص می‌فرماید نماز بخوانید، یا خدا یکی است، مسخره می‌کنند؟ آیا پیامبر ص می‌فرماید اخلاق خوب داشته باشید، مسخره می‌کنند؟ آیا پیامبر ص می‌فرماید عدل و انصاف و حق را رعایت کنید، پیامبر ص را مسخره می‌کنند؟ نه، اینها که جای مسخره ندارد. مگر منافقین آدم‌های مسخره‌ایی بودند؟ اتفاقاً منافقین خیلی ظاهرشان عاقل‌مآب نشان می‌دادند. محور اصلی تمسخر پیامبر ص و یارانش چه بوده؟ آن‌جایی که از «نصرت خدا» حرف می‌زد، آنها مسخره می‌کردند. در جنگ احد وقتی لشکر از هم پاشید، پیامبر ص می‌فرماید: بجنگید، خدا به ما وعد? پیروزی بر همه را داده است؟ مسخره می‌کردند، می‌گفتند ما داغون شدیم، می‌گوید ما بر همه پیروز می‌شویم، بعد به پیغمبر توهین می‌کردند.الظانین بالله ظن السوء. در جنگ احزاب همه دارند با بیل و کلنگ خندق می‌کنند، بعد کلنگ پیامبر(ص) به سنگی می‌خورد و جرقه‌ایی می‌زند، می‌فرماید روم و ایران فتح می‌شود. مسخره می‌کردند، می‌گفتند: «ما مانده‌ایم در زنده ماندن خودمان، داریم دور خودمان چاله می‌کنیم که کسی به ما حمله نکند، ایشان می‌گوید ما روم را فتح می‌کنیم! چه حرف‌ها!» الظانین بالله ظن السوء 
  •  خواهش می‌کنم زیاد تفحص نکنید در طول انقلاب، چه کسانی وعده‌های نصرت الهی که حضرت امام(ره) می‌داد را باور نمی‌کردند، چون آنها در نظر شما می‌شوند منافق. الظانین بالله ظن السوء، آن‌وقت بحث ما سیاسی می‌شود. بگذارید بحث تاریخی و معنوی‌مان را بکنیم. مثلا حضرت امام ‌فرموده بودند: ناو آمریکایی آمد در خلیج فارس بزنیدش، روی چه حسابی می‌فرمود بزنید؟ روی حساب انبار موشک؟! نه، روی حساب نصرت الهی! برخی کسانی که در جلسه بودند، گفتند: نمی‌زنیم. در واقع گمان بد داشتند به خدا؛ الظانین بالله ظن السوء. امام(ره) فرمود: بزنید، نترسید. یعنی خدا کمک می کند. اما آنها قبول نکردند. من نمی‌خواهم نعوذ بالله آنها را منافق بدانم ولی معمولا منافقان می‌گویند: «مگر خدا چقدر می‌تواند کمک کند؟!» الظانین بالله ظن السوء. بعد بعضی‌ها این حرف را شعار انتخاباتی می‌کنند که «مگر خدا چقدر می‌تواند کمک کند؟!» البته نه به این صراحت. بعد مردم هم ممکن است اعتماد کنند. در زمانی که سوء‌ظن به خدا رایج باشد.
  • منبع:panahian.ir

  
گروه سیاسی - رجانیوز: تلاش برای حمله و تضعیف شورای نگهبان با نامه‌نگاری سیدمهدی طباطبایی وارد فاز جدیدی شده است.
به گزارش رجانیوز در حالی که طی یک ماه گذشته چهره‌های سیاسی و تریبونهای رسانه‌ای حامی حسن خمینی کوشیدند او را «علامه‌ و مجتهد» والامقامی معرفی کنند که نیازی به شرکت در «آزمون اجتهاد» شورای‌نگهبان ندارد؛ شورای‌نگهبان قاطعانه در برابر این فشار رسانه‌ای ایستاد. پس از عدم حضور حسن خمینی در آزمون، مجددا موج فشار رسانه‌ای برای مانوردادن روی اجتهاد او با گرفتن تاییدیه از علما آغاز شد. تاییدیه‌هایی که با تکذیب چندتن از علما روبرو شد.
اما چندروز پیش حجت‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی- که شهرتش را مدیون برنامه تلویزیونی در دهه های پیش است- با نگارش نامه‌ای سرگشاده خطاب به فقهای شورای نگهبان، اصل قانونی «تایید اجتهاد نامزدهای خبرگان توسط شورای‌نگهبان» را زیر سوال برده است.
 
طباطبایی که طی سالهای گذشته همواره در قامت چهره‌ای مدافع هاشمی‌رفسنجانی ظاهر شده این بار نیز در دفاع از خط و مشی هاشمی- یعنی حمله به شورای نگهبان- ظاهر شده است. طباطبایی در این نامه که محور آن «زیر سوال بردن تایید اجتهاد نامزدهای خبرگان توسط فقهای شورای نگهبان» است؛ کوشیده این اقدام را در تقابل با سنن حوزوی و مراجع معرفی کند. او در بخشی از نامه خود با بیان اینکه «فقاهت و اجتهاد در درس علما و در جریان مباحثات علمی حوزه‌های علمیه حاصل می‌شود» می‌نویسد: «لازم است اجازه مراجع در مورد اجتهاد را در اولویت و ملاک بر تشخیص خود و حتی مقدم بر امتحان قرار دهید. اینکه درباره تایید مراجع در باب اجتهاد افراد، مثال‎های زید و عمری گفته شود، بسیار رفتار ناصواب و نامناسبی است چرا که روش تایید اجتهاد فرد در حوزه‌های علمیه همیشه همین بوده و صلاح نظام مقدس اسلامی که در راس آن فقیه، مجتهد و مرجع عالیقدر قرار دارد نیز همین است.»
 
 
این سخنان طباطبایی در حالی است که اولا: تعیین «فقهای شورای‌نگهبان» به عنوان «مرجع احراز صلاحیت علمی نامزدهای خبرگان» سال 69 توسط مجلس خبرگان –که چکیده علمای برجسته شهرها و استانهای مختلف کشور است - تصویب شده است. بنابراین یک اصل قانونی و لازم‌الاجرا تلقی می‌شود.
دوما: ابن مصوبه تنها برای احراز صلاحیت علمی نامزدهای مجلس خبرگان تصویب شده، یعنی هرکس بخواهد وارد مجلس خبرگان شود باید اجتهادش توسط فقهای شورای‌نگهبان احراز شود. نه اینکه هرکس بخواهد به عنوان مجتهد معرفی شود از این فیلتر عبور کند.  
سوما: این قانون از همان ابتدای تصویب توسط جریان چپ و خصوصا مجمع‌روحانیون به شدت مورد حمله قرار می‌گیرد. موسوی‌خوئینی‌ها، محتشمی‌پور، مهدی کروبی و اسدالله بیات زنجانی در مصاحبه‌ها و نطق‌های خود شدیدا این مصوبه را اقدامی سیاسی و جناحی معرفی می‌کنند به  فقهای شورای‌نگهبان و مجلس خبرگان می‌تازند. این حملات با واکنش صریح رهبرانقلاب در دفاع از این مصوبه به عنوان یک اصل قانونی روبرو می‌شود. جملاتی که بهتر بود آقای طباطبایی پیش از آنکه به رسم قبیله‌گرایی سیاسی قلم بدست بگیرد و این مصوبه را زیرسوال ببرد آنها را مرور می‌کرد. ایشان 21شهریورماه 69 درباره فضاسازیها علیه این مصوبه میگویند: « چرا باید کسى حرفى بزند که مصوبات متین و محکم مجلس خبرگان را زیر سؤال ببرد! آنهایى که امروز در مجلس خبرگان جمعند، هفتاد، هشتاد نفر از برگزیدگان ملتند که در میان آنها شاید سى، چهل نفر از علماى بزرگ و مجتهدان عالى‌مقام وجود دارند. بسیارى از آنها، داراى سوابق درخشان انقلابى هستند. بسیارى از آنها، بارها مورد تمجید امام قرار گرفتند. بسیارى از آنها، مسؤولیتهاى بزرگى را در انقلاب بر عهده داشته‌اند. وقتى اینها تصمیم مى‌گیرند و چیزى را به عنوان آیین‌نامه و مقررات خودشان تصویب مى‌کنند، چرا ما باید درباره‌ى آن شک بکنیم؟! اگر کسى درباره‌ى مصوبات چنین شخصیتهایى تردید بکند، پس مردم درباره‌ى مصوبات کدام جمع دیگر مى‌توانند مطمئن و خاطرجمع باشند؟» 
 چهارما: خوب است آقای طباطبایی این حق را به مردم بدهد که سوال کنند چرا ایشان در دوره‌های گذشته انتخابات خبرگان که این اصل اجرا می‌شد دست به قلم نبرده است. در حالی که در برخی دوره‌های گذشته مثل سال 77 تنشها درباره ردصلاحیتها آن‌قدر زیاد بود که حتی منجر به نامه‌‌نگاری بین مهدی کروبی –دبیر مجمع روحانیون- با آیت‌الله جنتی-دبیر شورای‌نگهبان-  و آیت‌الله مشکینی-رئیس وقت مجلس خبرگان- شد. آیا قابل باور است که آقای طباطبایی پس از 25سال از اجرایی شدن این مصوبه و برگزاری 4دوره انتخابات بر اساس آن، حالا نگران عواقب اجرای آن شده است؟ آیا غیر از این است که قبیله‌گرایی سیاسی و جناحی در نگارش این نامه موثر بوده  و حالا که هاشمی‌رفسنجانی علیه شورای‌نگهبان و اصل «تایید اجتهاد توسط فقهای این شورا» سخن می‌گوید، آقای طباطبایی نیز دست به قلم برده است؟
 
طباطبایی که خود سابقه حضور در مجلس‌خبرگان را ندارد در  بخش دیگری از این نامه با اشاره به اینکه «اجتهاد فقهای محترم شورای نگهبان از طریق تایید چند عالم یا مرجع بوده» با اشاره به سخنان آیت‌الله یزدی می‌نویسد: «صلاح نیست که اجازه فقها و مراجع را فقط مربوط به آخوندی اعلام کنیم و برای تایید روش خود با مثال طبابت، موضوع خود را اثبات کنیم که این مطلب بسیار سنگین و دور از شان حکومتی است که فقیه جامع الشرایط در راس آن است و خدای ناکرده بر اذهان جامعه اینگونه القا می‌شود که آقایان تشخیص خود را مقدم بر تشخیص و اجازات مراجع که زعیم حوزه‌های علمیه شیعه می‌باشند می‌دانند.»
طباطبایی در حالی می‌کوشد با لحن دلسوزانه این مصوبه را « دور از شان حکومتی است که فقیه جامع الشرایط در راس آن است» معرفی کند که این مصوبه بارها مورد حمایت قاطع و صریح ایشان-در برابر انتقادات و شبهه‌افکنی‌هایی از جنس همین نامه آقای طباطبایی- قرار گرفته است. بنابراین شایسته نیست آقای طباطبایی و امثالهم برای شورای‌نگهبان و بالاتر از آن برای نظام جمهوری اسلامی تعیین تکلیف کرده و با عباراتی مثل «صلاح نیست» شورای‌نگهبانِ مورد حمایت رهبری را خطاب قرار دهند. چرا که سیره رهبر انقلاب ثابت کرده ایشان اجرای قانون را بر هرچیز دیگری –خصوصا بدعتهای غیرقانونی- ترجیح می‌دهند.
ضمن اینکه تجربه فضاسازی‌های چند دوره اخیر و خصوصا این دوره انتخابات خبرگان ثابت کرده دوگانه ترسیم شده توسط آقای طباطبایی (دوگانه نظام-مرجعیت)، بیش از آنکه یک دوگانه واقعی باشد؛ بک دوگانه القائی است که همیشه از جانب فضاسازان و مخالفان این مصوبه مطرح شده است. نمونه آن هم در تلاش جریان سیاسی-رسانه‌ای حامی حسن خمینی برای فشار بر شورای‌نگهبان با تاییدیه اجتهاد او توسط مراجع صورت گرفت. بنابراین به نظر می‌رسد اگر آقای طباطبایی و همفکران ایشان نگران این دوقطبی هستند، باید به قانون تمکین کنند، نه اینکه بکوشند با اصرار بر تاییدیه‌های علمای حوزه‌های محترم علمیه، در برابر شورای‌نگهبان ‌صف‌آرائی کنند و دانسته یا ندانسته شورای‌نگهبان و فقهای آن را تضعیف و آب به آسیاب دشمن بریزند.
 
گفتنی است آیت الله یزدی در واکنش به فضاسازی ها علیه شورای نگهبان گفته بود:   تشخیص اجتهاد کاری مشکل و فنی است، در فضای حوزه علما و اساتید گاهی اجازه اجتهاد به برخی از شاگردان و فضلا می دهند تحت عنوان امور حسبیه، وجوهات شرعیه و مسائلی از این دست که اعتبار آن در همان فضای خاص است نه در امور مربوط به مملکت و خبرگان.
 
عضو فقهای شورای نگهبان تاکید کرد: در مساله احراز اجتهاد داوطلبان نمایندگی خبرگان قانون تکلیف را مشخص و تاکید کرده احراز شرایط انتخاب شوندگان مجلس خبرگان به عهده فقهای شورای نگهبان است.
آیت الله یزدی خاطرنشان کرد: ما از همه از حوزه های علمیه، بزرگان و مجتهدان درخواست می کنیم قانون رعایت شود و نباید بی‎جهت افکار عمومی را مشوش کرد.
عضو فقهای شورای نگهبان بیان داشت: با صراحت عرض می کنم فقهای شورای نگهبان تحت هیچ فشاری درباره هیچ کس حاضر نیستند نظر بدهند و ما غیر از قانون هیچ چیز دیگر را قبول نداریم.
 
آیت الله یزدی با بیان این که مساله علمیت و اجتهاد داوطلبان نمایندگی خبرگان امروز از مسائل روز شده و در رسانه ها، سایت ها و شبکه های اجتماع اظهار نظرهای زیادی در این باره می شود، گفت: اظهار نظرهایی می شود که فلانی اجتهاد دارد، فلان شخص ندارد، یا فلان فرد حرفی را درباره فلان شخص بیان کرده و ممکن است بخواهند فقهای شورای نگهبان را در مضیقه قرار دهند. 
 
رییس مجلس خبرگان با تاکید بر این که تشخیص اجتهاد مربوط به فقهای شورای نگهبان است، گفت: اثبات علمیت و اظهار و نظرهایی که در گوشه و کنار و در رسانه ها مطرح می شود اعتبار قانونی ندارد و نمی شود به آنها اتکا داشت و اعتماد کرد؛ این مساله مربوط به فقهای شورای نگهبان است.
 
آیت الله یزدی یادآورشد: درباره احراز اجتهاد داوطلبان و افراد باید فقهای شورای نگهبان حکم به علمیت و اجتهاد افراد بکنند؛ والا این که استادش چیزی نوشته، جامعه مدرسین نوشته، جامعه روحانیت نوشته و یا فلان شخص مطلبی نوشته، اینها هیچ کدام اعتبار قانونی ندارد، بلکه تشخیص فقهای شورای نگهبان ملاک است.
 
رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: یکی از راه های تشخص امتحان و آزمون است که تاکنون دو نوبت امتحان عمومی برگزار شده، افرادی آمدند، افرادی هم نیامدند، تعدادی قبول شدند و تعدادی هم قبول نشدند و بعد از آن نیز شورای نگهبان به لحاظ دیگر مسائل صلاحیت افراد را بررسی می کند و اظهارات متفرقه در این بین فاقد اعتبار است.
آیت الله یزدی بیان کرد: یکی از مسائل دیگر شناخت فقهای شورای نگهبان از افراد است، با گفت وگوهایی که با افراد داشته اند، یا درس آنها را دیده اند و یا قدرت استنباط آنها را تشخیص داده و می دهند؛ البته این مساله در جلسه شورای نگهبان بیان می شود و برای آن استدلال و مدرک می آورند.
 
وی افزود: راه دیگری که برای احراز صلاحیت اجتهاد داوطلبان نمایندگی خبرگان وجود دارد، این است که طرف از سوی رهبری حکمی داشته باشد که اقتضای آن حکم اثبات علمیت و اجتهاد است، مثل ریاست قوه قضاییه.
 
آیت الله یزدی خاطرنشان کرد: با کمال احترامی که برای همگان بویژه بزرگان قائل هستیم، تاکید می کنیم این که فلان مرجع یا فلان مجتهد بگوید فلانی مجتهد است، این عتبار قانونی ندارد، هرچند محترم است و نمی شود به این دلیل که یک نفر کسی را تایید کرده قانون را کنار گذاشت.
 
عضو فقهای شورای نگهبان تاکید کرد: با صراحت عرض می کنم، فقهای شورای نگهبان غیر از قانون هیچ چیز دیگر را قبول ندارند، اجازه اجتهاد برای امور حسبیه و شرعیه خوب است و نباید اجازه داد خارج از چارچوب قانون نکته ای گفته شود.

 


  
برخی از مدیران وزارت نفت عضو هیئت مدیره 30 تا 40 شرکت داخلی و خارجی هستند!


علی اصغر ابراهیمی معاون پیشین وزارت نفت در گفت‌وگو با شبکه راه دانا و درباره قراردادهای جدید نفتی گفت: در این قراردادها عملاً از اختیارات شرکت ملی نفت ایران خلع ید می‌شود؛ به موجب این قرارداد یک میدان نفتی را به یک شرکت خارجی می‌دهند که این شرکت خارجی یک شرکت ایرانی را نیز با تأیید وزارت نفت همراه خود می‌کند. مدیرعامل اسبق شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران با بیان این نکته که انتخاب شرکت ایرانی هم پر از ابهام است گفت: مشخص نیست وزارت نفت با چه مکانیسمی قرار است این شرکت‌ها را انتخاب کند و این یکی از دغدغه‌های اصلی است؛ چرا که وزیر فعلی نفت در گذشته 8 سال وزیر بوده و دو تن از معاونان وی نیز وزیر بوده‌اند و تنها در دولت نهم و دهم مسئولیت نداشتند و در این هشت سال که وزیر نبودند، تعدادی از مدیران و معاونان کلیدی این افراد در بانک‌ها و مؤسسات مالی اعتباری، شرکت‌های مختلفی زدند.
معاون سابق وزیر نفت در امور مهندسی و خودکفایی تعامل با یادآوری این نکته که برخی از این مدیران وزارت نفت، عضو هیئت مدیره 30 تا 40 شرکت داخلی و خارجی هستند خاطرنشان کرد: با توجه به چنین سابقه‌ای به احتمال زیاد کسانی برای همکاری تأیید می‌شوند که همفکران و همراهان این افراد هستند.
وی اظهار داشت: در حقیقت joc متشکل از شرکت خارجی که می‌تواند یکی از شرکت‌های ثبت شده این افراد در خارج از کشور باشد و یک شرکت داخلی که احتمال زیاد باز هم شرکتی است که در چند سال گذشته توسط این افراد در داخل ثبت شده، با شرکت نفت ایران وارد قرارداد می‌شود و از این لحظه به بعد یک میدان نفتی که می‌تواند یک استان یا یک منطقه وسیعی در سرزمین‌های نفت خیز کشور باشد در اختیار joc قرار گرفته تا کارهای اکتشاف و توسعه را انجام بدهند.
مدیرعامل اسبق شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران با اشاره به تضمین تولید توسط این شرکت‌ها از میدان‌های مشترک افزود: اگر به دلایل تحریم، رکود در بازار و... امکان فروش از ایران گرفته شد، طبق این قراردادها حق کاهش تولید این شرکت‌ها را نداشته و اگر تولید آنها را متوقف کردیم بایستی سهم این شرکت‌ها را از دیگر منابع درآمدی کشور به عنوان جریمه پرداخت کنیم.
ابراهیمی اصل با اشاره به ضعف این قراردادها در صورت اختلافات تصریح کرد: در صورتی که دو شرکت ایرانی و خارجی اختلاف پیدا کنند، مدیرعامل شرکت خارجی و مدیر عامل شرکت داخلی موظف هستند که با یکدیگر به گفت‌وگو پرداخته و این اختلافات را حل کنند و اگر باز هم اختلافات حل نشد این اختلافات به حکمیت برده می‌شود که شامل دو نفر غربی و یک ایرانی است.
وی گفت: اگرچه در ظاهر ادعا شده است که مالکیت یک میدان در اختیار شرکت خارجی نبوده، اما در واقع در قراردادهای امتیازی مشارکت در تولید، در 37 بلوک مشخص، شرکت‌های خارجی وارد می‌شوند و مساحت وسیعی را به مدت حداقل 30 سال در اختیار می‌گیرند. این یک نمونه کامل نفوذ اقتصادی، نفوذ جریانی است و در حقیقت به صورت هوشمندانه با دست خود شرایط را برای اشغال میادین داخلی توسط شرکت‌های خارجی فراهم می‌کنیم.
وی تأکید کرد: اگر مجلس و شورای نگهبان به این قراردادها ورود پیدا کنند جلوی این قراردادها گرفته می‌شود؛ فراموش نکرده‌ایم که قرارداد کرسنت بیش از 14 میلیارد دلار به کشور ضرر زده است و 6 میلیارد دلار دیگر هم در دادخواست جداگانه‌ای تنظیم شده است و باید جریمه بپردازیم.

  

«واکنش بازارها به اجرای برجام / قیمت طلا و ارز ریخت».
این متن، عنوان دیروز یک سایت حامی دولت بود. خبر آن‌لاین دیروز ذیل همین تیتر نوشت: بازار طلا و ارز در آستانه زمان اجرای برجام و لغو تحریم‌ها روندی نزولی به خود گرفت و قیمت دلار 35 تومان کاهش یافت. هر دلار آمریکا به 3610 تومان رسید.
اما مخاطبان این سایت - که از سوی 2 مدیردولتی اداره می‌شوند - واکنش‌های قابل تأملی به این فضاسازی داشتند: 
- شروع شد دوباره، 4 روز 20 تومن 30 تومن میاد پایین، بعد شوک از بین میره، حباب برمی‌گرده، 400 تومن، 500 تومن میره بالا. این شده زندگی ما.
- چنان گفتی ریخت خبر آنلاین، گفتم دلار شده 800 تومن احمدنژادی(علی)
- علی جان دلار احمدی‌نژادی 3300 تومان بود.
- وای نه الان 100 میاری پایین فردا که زندگی عادی شد میشه 3800.
- دلار در عرض 6 ماه 500 تومن گرون شده چی میگی عمو؟
- دیگه این مطالب برای مردم عادی شده. همچین در تیتر خورده قیمت طلا و ارز ریخت که یکی باید بره از زمین جمعش کنه.
- چقدر خوشحالید؟ واقعا که!
- خدایا این همه خوشی را از ما نگیر دلار ارزون شد هورااااااا
-اومدم چند تا گنده بار کنم دیدم دوستان حق مطلب را ادا کردن.
- آخه مگه دولت می‌ذاره ارز ارزون بشه؟؟؟؟؟ سرمایه‌دارا ورشکست میشن اگه دلار ارزون بشه.
- مسخره ملت کردن، تیتر سایت‌ها دلار سقوط کرد میری می‌خونی می‌بینی ده تومن اومده پایین. وقتی خبری در مورد دلار نمی‌زنن یهو می‌بینی ششصد تومن رفته بالا. از خدا نمی‌ترسن....
- از این پایین رفتنا باید بیشتر از بالا رفتن ترسید، چون فردای روزی که صد تومن میره پایین، پونصد تومن میره بالا.
- زمانی قیمت ارز در این کشور به صورت واقعی پایین خواهد آمد و ثابت خواهد شد که به جای دلالی و اتکای اقتصاد کشور به بازار و جماعت بازاری و بازاری مآبی که در اون همه نوع دلالی رو به نام کاسبی می‌شناسند، به جای انباشه کردن سرمایه‌ها در ساخت‌ و ساز در شهرهای بزرگ و دست به دست کردن آن، به جای تفکر به پول راحت از قبل سود بانکی و امثالم و شراکت همگان در دلالی، تولید صادرات محور رشد کند و صادرات ما روز بروز زیاد شود و در مقابل آن ارز وارد کشور شود.
در همین حال سایت اقتصادنیوز از قول امیر محمد خدیوی نوشت: قیمت ارز تا پایان سال روند صعودی خواهد داشت. نوسانات ایجاد شده در بازار ارز در پس از آغاز اجرای برجام بسیار اندک است و به نظر نمی‌رسد قیمت ارز کاهش قابل توجهی داشته باشد.
وی اظهار داشت: در مجموع نرخ دلار و انواع ارز در بازار صعودی خواهد بود و کلیت بازارها به سمت و سویی حرکت کرده است که دیگر نسبت به اخبار واکنشی از خود بروز نمی‌دهند.
حسین عبده تبریزی مشاور وزیر راه نیز به تسنیم گفت: نرخ ارز قطعا با برجام کاهش نخواهد یافت.
فرارو دیگر سایت حامی دولت نیز در گزارشی خاطرنشان کرد: تجربه‌های قبلی نشان داده که شوک مثبت و منفی قیمت، پایداری چندانی نداشته و پس از مدتی بازار بیشتر سعی خواهد کرد که خود را با عوامل بنیادی تطبیق دهد. بازار ارز در سال 94 دو بار به طور مشخص تحت تاثیر مذاکرات هسته‌ای قرار گرفت و هر دو بار پس از کاهش قیمت در مسیر افزایشی قرار گرفت. نخست در اولین روز کاری پس از بیانیه لوزان که قیمت این ارز تا 3 هزار و 200 تومان پایین رفت. ولی نهایتا با قیمت 3 هزار و 270 تومان به کار خود پایان داد. بار دوم نیز پیش از اعلام برنامه جامع مشترک بود که دوباره روند این ارز نزولی شد، ولی بلافاصله پس از اعلام این خبر، روند دلار تغییر کرد. حال سرنوشت بازار در آستانه اجرایی شدن برجام چه خواهد بود؟ آیا کاهش دلار پایدار خواهد بود یا بازار به مانند دوبار گذشته حرکت از کف قیمتی را آغاز خواهد کرد؟
فرارو می‌افزاید: بازار ارز معمولا در درازمدت بیشتر از اخبار روانی، تحت تاثیر اخباری قرار می‌گیرد که به طور مستقیم با ورودی و خروجی بازار در ارتباط هستند. در این شرایط، عاملی مانند مذاکرات نهایتا دو تا سه هفته بازار ارز را تحت تاثیر قرار می‌دهد، ولی نوسان قیمت نفت اثرات درازمدتی دارد و می‌تواند بازار ارز را در دوره زمانی بیشتری درگیر خود کند.
قیمت جهانی نفت دیروز مجددا تحت تاثیر اعلام اجرای توافق برجام باز هم با شیب بیشتری کاهش یافت که اولین دستاورد نقد اجرای برجام برای ما محسوب می‌شود.
در همین حال بنابر گزارش خبرگزاری اصلاح‌طلب ایسنا بورس تهران روز گذشته رشد 1344 واحد داشت. آخرین باری که بورس تهران رشد بیش از 2000 واحدی را تجربه کرد روز 22 تیر ماه بود که در آن زمان هم بورس تهران تحت تاثیر مشخص شدن نتیجه مذاکرات هسته‌ای رشد 1500 واحدی را تجربه کرد اما برخلاف انتظار‌ها، مشخص شدن نتیجه مذاکرات روند و توافق ایران با گروه 5+1 بورس را منفی کرد و بورس تهران به دلیل ابهامات مختلف سیاسی و اقتصادی تا به امروز روند نزولی در پیش گرفت.
منبع:کیهان

  

رهبر انقلاب اسلامی: «وظیفه داریم به مسائل گوناگون کشور با نگاه کلان و جامع نگاه کنیم... لازم است نگاه جامع و نگاه کلان به مسائل همچنان حفظ بشود و با این نگاهِ جامع در مقابل حوادث موضع بگیریم، حادثه را بشناسیم.» 1392/6/14
از منظر رهبر انقلاب اسلامی به موازات اینکه «نظام اسلامی» به دنبال تحقق اهداف، برنامه‌ها و اقداماتی در کشور و منطقه است، دو جریان دیگر یعنی «نظام سلطه» و «جریان غرب‌گرای داخل» نیز با اقدامات و برنامه‌هایی مشخص به دنبال تحقق اهداف خود در کشور و منطقه و در تقابل با نظام اسلامی هستند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای محورهای سه‌گانه‌‌ی» ‌اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصه‌ی علم و فناوری» و «تعالی و مقاوم‌سازی فرهنگی» را به‌عنوان پایه‌‌های اصلی برنامه‌ی «نظام اسلامی» برای «پیشرفت کشور» معرفی می‌کنند و در مقابل برنامه‌های «نظام سلطه» در کشور و منطقه را مبتنی بر دو عنصر «نفوذ» و «اختلاف» می‌دانند.
رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل برنامه‌ها و اقدامات «جریان غرب‌گرای داخلی» نیز چهار محور «ترویج احساس حقارت ملی»، «شبهه‌افکنی و ترویج بی‌اعتقادی»، «ایجاد تردید در مسائل سرنوشت‌ساز کشور» و «ترویج لذت‌جویی و شهوترانی» را در رأس برنامه‌های این جریان مطرح می‌کنند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نمودار «طرح کلی موضوعات و مفاهیم محوری بیانات رهبر انقلاب« را با تأکید بر مباحث مطرح‌شده در دوره‌ی پسابرجام در تبیین برنامه‌ها و اقدامات این سه جریان منتشر می‌کند.


  
اما نکته قابل تامل آنکه در پیوست 5 صفحه 88 بخش های مربوط به توقف موقت تحریم های آمریکا در « روز اجرا» ، موارد مهمی از تحریم های ثانویه استثنا شده است و در واقع شامل توقف تحریم نمی شود که شامل برخی از دستورهای اجرایی رئیس جمهور ،تحریم های وزارت خزانه داری و تحریم های کنگره آمریکا می‌باشد که برخی از آن‌ها مانند اشخاصی که در لیست تحریم هسته‌ای 13382 و تحریم ثانویه هسته‌ای هستند حتی بعد از ده سال نیز لغو نخواهد شد.

گروه سیاسی-رجانیوز: محمد جواد ظریف همزمان با روز اجرای برجام (Implementation day)،  مدعی لغو همه‌ی تحریم‌ها شد که نه‌تنها تناسبی با واقعیت‌های موجود ندارد بلکه بیش‌تر شبیه به آرزوهای دست‌نیافتنی است.

به گزارش رجانیوز محمد جواد ظریف که به جهت اعلام آغاز روز اجرای برجام  به وین رفته است  در بدو ورود به فرودگاه گفت: « ما فکر می کنیم که اجرای برجام یک فرصت بسیار خوبی برای مردم ایران است که از آن طریق همه قطعنامه‌های ظالمانه شورای امنیت و همه قطعنامه های شورای حکام اژانس بین المللی انرژی اتمی پایان یابد و رسما لغو شود ...... همه تحریم های ظالمانه ای که بخاطر موضوع هسته ای ایران اعمال شده است، انشاء الله امروز لغو خواهد شد و کنار گذاشته خواهد شد و این یک روز بسیار خوبی برای مردم ایران است.»

این در حالی است که تنها چند روز پیش سید عباس عراقچی معاون وی و مسئول پیگیری اجرای برجام  با رد سخنان امروز محمدجواد ظریف در رابطه با لغو همه تحریم‌ها  به بخشی از واقعیت‌های تلخ  برجام اشاره کرده و گفت:

«این واقعیت را باید بپذیریم که همه تحریم ها برداشته نمی شود و فقط تحریم های مرتبط با هسته ای رفع خواهد شد؛ چرا که ما در مورد بقیه موارد مذاکره نکرده ایم.تحریم های اولیه شامل این است که اتباع آمریکا حق ندارند با ایرانی ها کار کنند و اگر قرار بود این تحریم ها لغو شود باید درباره روابط دوجانبه مذاکره می شد. ماهیت روابط بین ایران و آمریکا همچون گذشته باقی می ماند. قصد از مذاکرات ، رفاقت نبوده است.»

وی همچنین با اشاره به باقی ماندن تحریم‌های اولیه آمریکا گفت: « یکی از موارد تداخل تحریم ها، مربوط به تحریم های اولیه و ثانویه آمریکاست؛ درباره تحریم های اولیه اتباع آمریکا کماکان نمی توانند با ایران روابط اقتصادی داشته باشند اما تحریم های ثانویه برای کشورهای دیگر است که با اجرای برجام این تحریم ها برداشته می شود.»

همچنین علاوه بر اظهارات عراقچی رجوع به متن برجام نیز نشان می‌دهد که تحریم‌ها نه‌تنها لغو نمی‌شوند بلکه موقتاً توقف می‌شوند. صفحه یازدهم ترجمه فارسی بند 21 برجام آمده است:

21- ایالات متحده منطبق با این «توافق جامع» اعمال تحریم‌های مشخص شده در پیوست 2 را با اثربخشی همزمان با اجرای اقداماتِ توافق شده‏ مرتبط با هسته‏‌ای توسط ایران به نحو مشخص شده در پیوست 5، که توسط آژانس راستی آزمایی شده باشد، موقتاً متوقف ساخته و به این توقف ادامه خواهد داد. این تحریم‌ها شامل حوزه‌های زیر، به نحوی که در پیوست دو تشریح شده می‌شود:

• 21. The United States will cease the application, and will continue to do so, in accordance with this JCPOA of the sanctions specified in Annex II to take effect simultaneously with the IAEA-verified implementation of the agreed nuclear-related measures by Iran as specified in Annex V. Such sanctions cover the following areas as described in Annex II:

اما نکته قابل تامل آنکه در پیوست 5 صفحه 88 بخش های مربوط به توقف موقت تحریم های آمریکا در « روز اجرا» ، موارد مهمی از تحریم های ثانویه استثنا شده است و در واقع شامل توقف تحریم نمی شود که شامل برخی از دستورهای اجرایی رئیس جمهور ،تحریم های وزارت خزانه داری  و تحریم های کنگره آمریکا می‌باشد که برخی از آن‌ها مانند اشخاصی که در لیست تحریم هسته‌ای 13382 و تحریم ثانویه هسته‌ای هستند حتی بعد از ده سال نیز لغو نخواهد شد.

همچنین اوباما نیز در نامه 26 آبان خود  درباره برچیده شدن تمامی تحریم های اقتصادی و مالی از واژه تعلیق و یا لغو "دستورات اجرایی" استفاده نکرده است. در واقع آنچه اویاما اعلام کرده، صرفا دستور کسب آمادگی برای کاهش (Relief) برخی از تحریم ها بعد از اینکه ایران به تعهداتش عمل کرد، را به وزیر خارجه آمریکا واگذار کرده است. وزیر خارجه آمریکا هم صرفا توقف موقت 120 و یا 180 روزه (Waiveچند مصوبه کنگره را در 26 مهر اعلام کرد.چند موردی تحریمی هم که در آینده می خواهند موقتا متوقف شوند نیز در بیانیه آمریکا مشروط شده است به اینکه در لیست اس دی ان (SDN List) وزارت خزانه داری آمریکا نباشد.

لذا باید اذعان داشت که تحریم‌ها هیچ‌گاه به به طور کامل لغو نخواهند شد و این سخنان دکتر ظریف علاوه بر غلط بودن صرفاً نوعی بالا بردن انتظارات جامعه از برجام است که در نهایت نتیجه‌ای عکس خواهد داشت.

 

همچنین برخلاف گفته دکتر ظریف قطعنامه های شورای امنیت نیز لغو نخواهند شد؛ زیرا بند 8 قطعنامه 2231 شورای امنیت به این موضوع اشاره می‌کند  که صرفاً  پورویژن (provisions ) یا مفاد قطعنامه‌ها لغو می‌شود و مرژها یا همان تدابیر و اقداماتی که قطعنامه‌ها گفته است همچنان باقی می‌ماند.در همین رابطه در بند هشت از قطعنامه آمده است:

Decides, acting under Article 41 of the Charter of the United Nations, that on the date ten years after the JCPOA Adoption Day, as defined in the JCPOA, all the provisions of this resolution shall be terminated, and none of the previous resolutions described in paragraph(a) shall be applied

در اقدام وفق ماده 41 منشور ملل متحد، تصمیم میگیرد که ده سال پس از روز توافق برجام، به نحو تعیین شده در برجام، تمام مفاد این قطعنامه باید لغو شود، و هیچکدام از قطعنامههایی مذکور در بند 7 (الف)، نباید اجرا شوند، شورای امنیت رسیدگی به موضوع هسته‌ای ایران را پایان داده، و موضوع «عدم اشاعه» از فهرست موضوعاتی که در دستورکار شورای امنیت قرار دارند خارج میشود.

تلاش برای دادن آدرس غلط به مردم چشم براه لغو تحریم، هرچند با اهداف زودگذر انتخاباتی صورت می گیرد، اما در آینده نزدیک و با روشن شدن واقعیت می تواند به بزرگترین چالش دولتی که سه سال منابع و امکانات کل کشور را معطل برجام کرده است تبدیل شود.

 

 


  

توسعه تنش‌های قومی و مذهبی، سیاست شناخته شده رژیم صهیونیستی می‌باشد اما این سیاست بدون پشتیبانی آمریکا قابلیت تحقق ندارد چرا که این رژیم به خودی خود از توانایی چندانی برای اعمال نفوذ بر محیط منطقه‌ای برخوردار نیست و از دید مردم و بسیاری از دولت‌های منطقه «وصله ناجور» تلقی می‌شود. بنابراین اگر قبول داشته باشیم که الف: رژیم صهیونیستی بقاء خود را در تنش میان کشورهای پیرامونی خود می‌داند ب: تنش‌های امنیتی و سیاسی در منطقه طی سالهای اخیر به صورت تصعیدی درآمده است، درمی‌یابیم که در پشت درگیری‌های فزاینده منطقه یک طرح اسرائیلی قرار دارد. در عین حال در یک معادله منطقی دیگر می‌توانیم بگوئیم: الف: اسرائیل بطور مستقل توان اجرایی کردن طرح تنش در منطقه را ندارد ب: عمده عوامل منطقه‌ای که به تنش دامن می‌زنند - نظیر عربستان و ترکیه - با آمریکا رابطه مرکز - پیرامون دارند یعنی یک جبهه به حساب می‌آیند، می‌توانیم نتیجه بگیریم که طرح رژیم صهیونیستی از سوی آمریکا و دولت‌های پیرامونی آن در منطقه پشتیبانی عملیاتی می‌شود. اما جدای از این مسئله شواهد و قرائن زیادی مبتنی بر تایید این گزاره‌ها و نتایج آنها وجود دارند.
پیش از ورود در شواهد و نشانه‌ها بررسی یک موضوع مرتبط ضرورت دارد. بعضی از نیروهای داخلی که از یک کلام بودن آنان می‌توان فهمید از یک نقطه معین و هوشمند خط و ربط می‌گیرند، دوره افتاده و در این دانشگاه و آن دانشگاه، این روزنامه و آن روزنامه، این مرکز حساس متعلق به نظام و آن مرکز حساس متعلق به نظام، دنبال اثبات این نکته هستند که اسرائیل و عربستان از گرایش آمریکا به ایران نگران شده‌اند و دنبال تنش‌آفرینی و برهم زدن وضع در حال شکل‌گیری میان ایران و آمریکا هستند و بعد هم به این مطلب اضافه می‌کنند که دولت آمریکا مخالف جنگ عربستان علیه مردم یمن است و نیز اعدام 47 نفر از مخالفان رژیم سعودی در یک روز، علیرغم مخالفت آمریکا صورت گرفته و اینکه کشورهای کوچک عربی علیه ایران شاخ و شانه می‌کشند علیرغم نظر آمریکا بوده و واشنگتن به دنبال کاهش تنش و ثبات است! این نیروها که متاسفانه بر بعضی مراکز حساس کشور سیطره یا نفوذ جدی دارند وضعیت را به گونه‌ای به تصویر درمی‌آورند که گویی این کشورهای کوچک و نیز کشورهایی نظیر عربستان و ترکیه اقداماتی که انجام می‌دهند در نقطه مقابل سیاست آمریکا است و آمریکا در سیاست تنش منطقه‌ای علیه ایران نظر مخالف دارد. البته این ادعاها از  هیچ پایه قابل قبولی برخوردار نیست و این در حالی است که میزان خصومت آمریکا - اعم از دولت و مجلس آن - علیه جمهوری اسلامی بعد از توافق هسته‌ای ایران - آمریکا افزایش یافته است. در همین ماههای اخیر که برجام به تصویب رسیده است دستکم 34 اقدام ضد ایرانی از سوی آمریکا به وقوع پیوسته و از حجم تبلیغات ضدایرانی که مقامات رسمی کاخ‌سفید، وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا بعد از برجام پشت آن بوده‌اند، به هیچ‌وجه کم نشده است.
یک عده‌ای در ایران که متاسفانه بعضا جایگاههای حساسی از نظام را در اختیار دارند و از امکانات وسیعی - متعلق به بیت‌المال مسلمین - برخوردار می‌باشند، مشغول دروغ‌پراکنی و بزک کردن چهره‌ دشمن اصلی ایران هستند. این در حالی است که در روزی که دولت ایران قلب راکتور اراک - که به منزله قلب ملت ایران بود - را از جا درآورد و جای آن را بتن ریخت، مقامات آمریکا از یک سو این را یک پیروزی بزرگ برای خود معرفی کردند و به پایکوبی پرداختند و از سوی دیگر بدون از دست دادن حتی یک لحظه، برای آنکه احساسات ضدایرانی در آمریکا کاهش پیدا نکند اعلام کردند نگرانی‌های ما از امکانات تسلیحاتی ایران و حمایت آن از تروریزم و تهدید هم‌پیمان اسرائیلی ما از سوی عوامل ایران به قوت خود باقی است و تا رفع آنها صحبت اعتماد به ایران نیست! این‌ها عجیب نیستند چون آمریکایی‌ها کینه‌ای عمیق از ملت ایران دارند و اگر بتوانند تا خشکانیدن همه ریشه‌های ایران ـ آنگونه که «واین برگر» مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا با صراحت گفت - از پای نمی‌نشیند و جالب این است که آنان اگرچه که جریان مدعی اصلاحات - و در واقع‌ خواهان تغییر هویت دینی و مردمی نظام - را به عنوان جاده صاف‌کن سیطره دوباره بر ایران مورد حمایت خود دارند اما حتی در نهایت - به دلیل کینه‌توز بودن آمریکایی‌ها - آنان را نیز تحمل نمی‌کنند. آنان تسخیر لانه جاسوسی را هیچگاه از یاد نخواهند برد. اما عجیب این است که یک عده‌ای به نام «تحلیل واقع‌بینانه» دنبال ترسیم چهره‌ای منطقی و قابل تعامل از آمریکا هستند و شب و روز تلاش می‌کنند تا حساب آمریکا را از حساب اقدامات رژیم سعودی و رژیم اسرائیل و عوامل بسیار کوچکتری نظیر بحرین و قطر که اساسا در مواجهه با قدرت ایران به حساب نمی‌آیند، جدا معرفی نمایند. اگر این تصویر را بپذیریم باید به ملک سلمان و امیرخلیفه و امیر تمیم مدال شجاعت و اقتدار بدهیم که توامان توانسته‌اند در برابر آمریکا و ایران بایستند و حدود 10 ماه با مردم مقاوم یمن و 5 سال با مردم مظلوم بحرین بجنگند! در این میان طرح چنین موضوعاتی در داخل ایران اگر حالت طبیعی داشته باشد یعنی مثلا یک کسانی در روزنامه چیزی بنویسند، مهم نیست. مهم این است که کسانی که خودشان برای حل مسایل با عربستان و ترکیه و رژیم‌های ناچیزی نظیر بحرین و قطر همه تلاش‌های خود را بکار بسته‌اند و به هیچ موفقیتی نرسیده‌اند، این منطق سست را ترویج می‌نمایند. جدانمایی اقدامات عربستان از سیاست‌های آمریکا خدمت بزرگی هم به آمریکا و هم به عربستان است چرا که دامن یکی را از اتهام مشارکت در جنایات پاک می‌کند و دامن دیگری را از وابستگی به آمریکا و هم‌پیمانی با اسرائیل. حالا خبرهای واقعی چیست؟ یکی از خبرهای واقعی این است که هواپیماهای سعودی در آسمان یمن توسط جنگنده‌های آمریکایی بمب و بنزین دریافت می‌کنند یک خبر واقعی از نوعی دیگر این است که تا پیش از بحث حمله به الرمادی عراق، هواپیماهای جنگی آمریکا دهها بار در مناطقی از استانهای الدیالی و صلاح‌الدین که تروریست‌ها در محاصره ارتش و حشدالشعبی بودند، محموله‌های جنگی، غذایی و دارویی ریخت و جنگ ارتش و مردم عراق با آنان را طایفه‌ای لقب داد! این چهره بی‌نقاب و طبیعی آمریکاست. اینکه آمریکا در همان روز بتونیزه شدن قلب راکتور آب سنگین اراک، توانایی دفاعی ایران را نشانه رفت و نفوذ منطقه‌ای  ایران را نیز غیرقابل تحمل خواند، این چهره بی‌نقاب و طبیعی آمریکاست و اینکه دستگاههایی در ایران راه افتاده‌اند تا حساب آمریکا را از جنایات و ظلم‌ها بر ایران جدا کرده و قول و قرارهای جلسه‌ای آنان را قابل اعتماد معرفی کنند، یک آمریکای خیالی است.
اما برای این گزاره که حساب آمریکا از حساب خصومت‌ورزی‌های رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان و رژیمک‌هایی نظیر بحرین و قطر جدا نیست بلکه آنچه این رژیم‌ها دنبال می‌کنند ایفای نقش در یک طرح آمریکایی است، نکات زیر وجود دارد:
1- از دورانی که مشخص شد شوروی از یک نظام معارض غرب به یک نظام درگیر مشکلات داخلی خود تبدیل شده است، یعنی از اوائل دهه 1360 تاکنون، ایران و اسلام‌گرایی مشکل اصلی آمریکا و بقیه کشورهای غربی و رژیم‌های ارتجاعی و سکولار وابسته به آن بوده است و تاکنون هیچ واقعه‌ای با فرض اینکه با منافع آمریکا و... ناخوان باشد، نتوانسته‌است جای مشکل ایران و اسلامگرایی را برای آمریکا و... بگیرد. هنری کیسینجر که نماد برجسته تفکر سیستمی آمریکا به حساب می‌آید، با صراحت گفت: «داعش و تروریزم موقتی و میراست اما آنکه ماندگار است و غلبه بر آن به این سادگی‌ها نیست، ایران و تاثیرات ناشی از آن بر منطقه حساس خاورمیانه است.»
بنابراین واضح است که در هیات حاکمه آمریکا درباره ایران اجماع وجود دارد و بحث برخورد و کنترل ایران در آنجا یک مسئله اختلافی نیست و از این روست که طرح‌های ضد ایرانی در مجلس نمایندگان آمریکا تقریبا مخالف ندارد و با اجماع - ونه اکثریت - به تصویب می‌رسد.
2- سیاست آمریکا درباره رژیم صهیونیستی کاملا مشخص است. اسرائیل ضمن آنکه معبر اصلی اجرای سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه طی بیش از 6 دهه گذشته بوده، در عین حال بقاء و برتری منطقه‌ای آن از سیاست‌های مبنایی و خلل‌ناپذیر آمریکا به حساب می‌آید و همه رئیس‌جمهورهای دمکرات و جمهوری‌خواه آمریکا با صراحت بر آن تاکید کرده‌اند. از سوی دیگر طبع ملت‌های عرب و ترک درباره  اسرائیل کاملا مشخص است و هیچ ملتی در منطقه نیست که به رژیم تل‌آویو اعتماد داشته باشد و بقاء آن را برتابد. سوال این است که چطور می‌شود که در عربستان و ترکیه مردم با رژیم صهیونیستی و یهودیت سیاسی بشدت مخالفند و سیاست‌های عربستان و ترکیه در تنش‌آفرینی مورد قبول آمریکا نیست اما روابط عربستان و ترکیه و بعضی دولت‌های دیگر با اسرائیل توسعه‌یافته و از شکل غیررسمی در حال تبدیل شدن به شکل رسمی است؟
اگر دولت‌های ترکیه، عربستان و... مستقل عمل می‌کردند باید به تمایلات مردم خود که پایه بقاء حکومت آنان است، توجه می‌کردند و همزمان با لبه تیز حمله به ایران، لبه تیز حملات خود به سمت اسرائیل هم می‌بردند. چطور در یک جا توسعه خصومت است و در یک جا توسعه روابط؟ در مورد عملکرد گروههای تروریستی نظیر داعش، جبههًْ‌النصره، احرار الشام و... هم همین مسئله مطرح است.
3- مقامات آمریکا در سال 2007 با صراحت اعلام کردند که سیاست مداخله مستقیم  علیه مردم منطقه به ضرر آمریکا و به نفع ایران تمام شده است. جمعبندی رسمی که مقامات دولت بوش در آغاز سال 2007 در محافل آمریکا از جمله مجلس نمایندگان آن بیان کردند که به راحتی از طریق جستجو در پایگاههای اینترنتی قابل دستیابی است، این بود که سیاست‌های نظامی ما در این 8 سال - در فاصله 2000 تا 2007 - آمریکا را در میان مسلمین به عنوان عامل بدبختی و ایران را به عنوان فرشته نجات معرفی کرد، و این با سیاست و منافع ما سازگار نیست و لذا باید فعلا سخن گفتن از خاورمیانه جدید را رها کنیم و سخن گفتن از ثبات را جایگزین آن نمائیم. از آن زمان قرار شد با اقدامات درون منطقه‌ای، ایران به عامل بی‌ثباتی و آمریکا به عامل ثبات تبدیل - یعنی معرفی - شود!  جنگ‌های نیابتی در این تاریخ در دستور کار قرار گرفت و حدود سه سال بعد اولین آثار آن با اقدامات حاد بعضی از گروههای نوظهور مسلح بنام مذهب یا قوم در منطقه ظاهر گردید و تا امروز رو به توسعه نهاده و حتی به شکل بسیار وقیح آن تبدیل شده که جنگ کشور ثروتمند عربستان عرب علیه کشور فقیر یمن عرب و اقدام دولت نیجریه در کشتار صدها نفر از شیعیان در زاریا و به شهادت رساندن رسمی عالم بزرگواری مثل آیت‌اله النمر، جلوه‌های جدید آن است. آری این است چهره بی‌رتوش آمریکا و ماهیت حوادث منطقه.
سعدالله زارعی

منبع:کیهان


  

بهمن دُرّی
رهبر معظم انقلاب چندی پیش در دیدار فرماندهان بسیج فرمودند: «نفوذ جریانی از نفوذ فردی خطرناک‌تر است/ نفوذ جریانی یعنی شبکه‌سازی در داخل ملت بوسیله پول و جاذبه‌های جنسی با هدف تغییر باورها، آرمانها، نگاهها و سبک زندگی / آماج نفوذ جریانی، نخبگان، افراد موثر، تصمیم سازان و تصمیم‌گیران هستند/ نفوذ خطر بزرگی است.»1
هشدار خطر بزرگ نفوذ از سوی رهبری اولین هشدار نبوده و طبعا به دلیل پیچیدگی‌های فراوان و شاخصه‌های رنگارنگ آن، آخرین آن نیز نخواهد بود.
برای کاویدن عمق نگرش رهبر بصیر و روشن ضمیر انقلاب به منظور اعتنای بیش از پیش مسئولان، نخبگان، خواص جامعه، تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان به این هشدارها، ابتنا به مصادیق نفوذ فردی و جریانی و اشاره به شگردها و تاثیرات آن به عنوان پندآموزی از تجارب گرانسنگ انقلاب اسلامی ضرورت می‌یابد.
امیرانتظام، بنی صدر، مهدی هاشمی، کلاهی، کشمیری و عطاءالله مهاجرانی و... 
نمونه‌هایی از خیل نفوذ فردی در نظام اسلامی هستند که تقویم تاریخ انقلاب اسلامی شاهد خیانتهای فاجعه‌آمیز آنان در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی بوده است و بررسی هشدارهای رهبری و گذشت زمان، این واقعیت را مشخص می‌کند که رسوبات عملکرد این افراد به دلیل سهل‌انگاری و ناآگاهی مسئولان، همچنان در برخی از همفکران و هواداران آنان وجود دارد. این شاخصه ممکن است افراد ناآشنا و بی‌توجه را، به سوی کژاندیشی‌های خطرناک سوق دهد و زمینه انحرافات دیگری را در جامعه فراهم سازد.
اینک این پرسش برای روح نقش‌پذیر و بی‌آلایش برخی از مخاطبان پیش می‌آید که به رغم تاثیرات مخرب و جبران‌ناپذیر «نفوذ فردی» در ارکان انقلاب، چرا «نفوذ جریانی» خطرناک‌تر از «نفوذ فردی» است؟
برای پاسخ به این پرسش و عبرت‌آموزی از فاجعه «نفوذ» و تبیین وجوه تمایز «نفوذ فردی» با «نفوذ جریانی»، نخست باید به عوامل گوناگون، تاثیرگذار و شناسایی و شناساندن ریشه‌ها، شاخصه‌ها و عوارض نفوذ فردی پرداخت که این مهم قبل از اینکه برای همه مردم مفید باشد، برای جوانان آرمانگرا و تاثیرپذیر جامعه، تعیین کننده است. از همین رو رجوع به خاطرات بزرگان و شخصیتهای برجسته نظام، بسیار کمک‌کننده است.
دروغ بزرگ
«جلسه جامعه روحانیت بود. بنی‌صدر هم دعوت شده تا با وی اتمام حجت کنیم. اول یک خرده مَن، مَن کرد و گفت: «من جامعه‌شناسم و من اهل مطالعه‌ام و من روحانی زاده‌‌ام.
من با توجه به مطالعاتی که از وضعیت و بافت فرهنگی کشور داشته‌ام می‌دانم هیچ کاری بدون پشتوانه روحانیت به ثمر نخواهد نشست. پس اگر در دهی هم باشم، بدون هماهنگی با آ‌خوند ده کاری نمی‌کنم، چون به نتیجه نمی رسد.، من بزرگ شده و وابسته به روحانیت هستم.»
آن موقع برایمان مشکل بود که حدس بزنیم دروغ می‌گوید.»2
بنی صدر بر اساس اسناد لانه جاسوسی مدت‌ها بود که در قالب مشاوره اقتصادی با عوامل سازمان سیا مرتبط بود و اسناد ارزیابی‌های سازمان سیا از وی اکنون در دسترس همه است.
اما نفوذی بودن بنی صدر زمانی آشکار می‌شود که وی به رغم کسوت ریاست جمهوری، با تمام توان علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و ارکان  و رهبری آن موضع‌گیری می‌کرد. 
سال‌ها بعد یکی از نزدیکان بنی‌صدر نوشت: «بنی‌صدر علنا و به طور فزاینده‌ای علیه جمهوری اسلامی صحبت می‌کرد. او به برگزاری رفراندوم فرا می‌خواند. می‌خواست به مردم حالی کند نظرات و داوری‌های [امام] خمینی از این پس کافی نیست»3
اما سرانجام «177 رای موافق، 20 رای مخالف، 12 رای ممتنع، بنی‌صدر را از صندلی ریاست‌جمهوری انداخت. رای به بنی‌صدر در ریاست‌جمهوری رای قاطعی بود، 11 میلیون رای همانند رای به عدم کفایت سیاسی‌اش.»4
کشمیری! خداحافظ
مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی در خاطرات خود آورده است: «جایی که کشمیری نشسته بود یک مقدار خاکستر پیدا شد که آن را در نایلون ریختند برای خاکسپاری. وزیر شعار هم در روز تدفین از پشت تریبون مدام فریاد می‌زد: «کشمیری! خداحافظ». 
بهزاد نبوی که عامل ورود کشمیری به نخست‌وزیری بود فرستاد دنبال خانواده‌اش ولی، هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌اش پیدا نشدند. آنجا بود که به شک افتادیم. واقعا کشمیری کشته شده یا نه؟ این در حالی بود که کشمیری بلافاصله بعد از منفجر کردن دفتر نخست‌وزیری در حال فرار از طریق مرز عراق به اروپا بود.»5
نفوذ خطرناک
و اما نمونه دیگر از «نفوذ فردی» نفوذ سیدمهدی هاشمی است که در روند انقلاب اسلامی خطرناک و بسیار عبرت‌آموز است.
محکومیت تظاهرات مردمی و پشتیبانی مهدی هاشمی و همراهانش از رژیم پهلوی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب و قرار گرفتن آنان در صف هواداران انقلاب پس از پیروزی، همکاری آنان با گروه بنی‌صدر و چاپ مقالاتی در روزنامه «انقلاب اسلامی» به حمایت از وی، به رسمیت شناختن نهضت آزادی تحت عنوان «تنها حزب بر حق» و ارتباط مستقیم با سران این حزب و شرکت در مجالس آنان، عدم پذیرش ولایت فقیه، محکوم کردن حماسه‌های هشت سال دفاع مقدس، موضع خصمانه نسبت به بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و... گویای هدایت پنهانی این عده از سوی عناصر پشت پرده‌ای از مخالفین اسلام و انقلاب اسلامی بود.
از ارشاد تا بی‌بی‌سی
نمونه دیگر که نفوذ وی در عرصه‌های فرهنگی و سیاسی بویژه در دوره دولت اصلاحات خودنمایی می‌کرد عطاءالله مهاجرانی است که سمتهایی چون معاون امور مجلس دولت، معاون حقوقی رئیس‌جمهور و وزارت ارشاد را برعهده گرفت که بازگویی اقدامات و رفتارهای زیان‌بار وی در دوران مسئولیتش مثنوی هفتادمن خواهد شد. هشدارهای مکرر و صریح و شفاف مقام معظم رهبری درباره دیدگاه‌های غربگرایانه وی و فعالیتها، اقدامات و موضع‌گیریهای ضدفرهنگی و مغایر با راهبردهای فرهنگی و ملی کشور هیچیک موثر واقع نشد و وی پس از ترک کشور - که یکی از دلایل آن به خاطر مسائل خلاف اخلاقی بود - به عنوان عنصری تابلودار در خدمت سازمانهای امنیتی و جاسوسی انگلیس قرار گرفت و با حمایت آشکار انگلیس و کمک مادی عربستان در رسانه‌های معاندی چون بی‌بی‌سی، مشغول به فعالیت شد.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ