سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 31
کل بازدید : 138298
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

گروه سیاسی- رجانیوز:  یک سال پیش در چنین روزهایی بهارستان خبر ساز بود، چرا که اعضای تیم سابق و فعلی مذاکره کننده هسته ای کشورمان با حضور در کمیسیون برجام مجلس شورای اسلامی، نظرات تخصصی خود در باره برجام و آینده تحریم ها را بیان کردند.

 

به گزارش رجانیوز، در سلسله جلساتی که محمد جواد ظریف، عباس عراقچی، علی اکبر صالحی و مجید تخت روانچی در کمیسیون برجام حاضر شدند بر لغو جامع تحریم ها با اجرای برجام تاکید کردند و با رد اظهارات منتقدان اعلام کردند که برجام می تواند نقطه عطف جدیدی برای کشور باشد زیرا با لغو تحریمها، قفل های اقتصاد ایران گشوده خواهد شد و حتی زمینه برای سرمایه گذاری خارجی در کشور فراهم خواهد شد.

 

اما همزمان، سعید جلیلی، علی باقری، فریدون عباسی و حمید عسگری نظر دیگری داشتند و با ارائه  پاورپوینت های انتقادی خود نسبت به برجام، صراحتا نظر رییس جمهور و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده را رد کرده و تاکید کردند که با اجرای برجام نه تنها ساختار تحریم ها باقی خواهد ماند بلکه توان کشور در این عرصه نیز از بین خواهد رفت و محدودیت های طولانی مدت در عرصه هسته ای بر ایران تحمیل می شود.

 

پس از حضور دو تیم سابق و فعلی مذاکره کننده هسته ای در مجلس، روزنامه های مختلف نیز به این اظهارات واکنش های مختلفی نشان دادند، اصلاح طلبان بر جلیلی تاختند و سخنان وی را غیر قابل قبول خواندند و در مقابل برخی رسانه های اصولگرا نیز سخنان جلیلی را درست توصیف کردند.

 

در هر صورت، یک سال پس از آن روزهای داغ، به نظر می رسد به خوبی روشن شده که کدام جریان نسبت به آینده برجام نگاه دقیق تری داشته است چرا که این روزها حتی ولی ا... سیف رییس بانک مرکزی دولت روحانی نیز با بیان «تقریبا هیچ» دستاوردهای برجام را خیلی خلاصه و دقیق برای ملت اعلام کرده است و به همین مناسبت رجانیوز ضمن بازنشر پاورپوینت های ارائه شده از سوی دکتر سعید جلیلی در کمیسیون برجام، کلیپ کوتاهی در این باره که اولین بار وب سایت «حیات طیبه» منتشر کرده را نیز به نمایش می گذارد:

 


  

آمریکا توانسته فضا تحریم را هوشمند کند به این معنا که افراد و نهادهای بد از نظر او در داخل خاک ایران نیز طعم تحریم را می‌چشند چرا که آنهایی که از تحریم بیرون آمده‌اند تمایلی به بازگشت به تحریم‌ها را ندارند. این همان هوشمندی است که آمریکا به دنبالش بود

آمریکا توانسته فضا تحریم را هوشمند کند به این معنا که افراد و نهادهای بد از نظر او در داخل خاک ایران نیز طعم تحریم را می‌چشند چرا که آنهایی که از تحریم بیرون آمده‌اند تمایلی به بازگشت به تحریم‌ها را ندارند. این همان هوشمندی است که آمریکا به دنبالش بود
کمیل نقی پور - رجانیوز: کارگروه اقدام مالی  (FATF) در بیانیه‌ای از «تصویب و تعهد سیاسی سطح بالای ایران به یک برنامه اقدام برای رفع کمبودهای مربوط به مبارزه با پولشویی و مقابله با حمایت از تروریسم» و «تصمیم ایران برای دریافت کمک‌های فنی برای اجرای این برنامه اقدام» خبر داده است.
 
به گزارش رجانیوز پذیرش سازوکار FATF توسط دولت روحانی اما ریشه در برجام و مقدمه سازی پیچیده آمریکایی ها در پیوند زدن رفع تحریم های بانکی با ساز و کار FATF دارد.
 
در گزارش های قبلی برنامه ریزی آمریکا برای تحمیل FAFT به ایران و مقدمه سازی های ایجاد شده در نتیجه اضعاف برجام و عدم اجرای تعهدات آمریکا مورد بررسی قرار گرفت، در این گزارش هدف آمریکایی ها از پیوند زدن رفع تحریم های بانکی به اجرایی شدن سازوکار FAFT آورده شده است.
 
***
گزارش سوم درباره برنامه آمریکا برای تحمیل FATF  به ایران را با این پرسش آغاز می کنیم . هدف آمریکا طراحی پیچیده (که در دو گزارش قبلی به آن اشاره شد) برای بسته نگه داشتن گلوگاهی که دولت حسن روحانی بارها آن را شرط تحول اقتصادی یاد می کرد یعنی مبادله اقتصادی با کشورهای غربی در نتیجه رفع تحریم ها، چیست؟
 
برای پاسخ به این سئوال در ابتدا باید نگاه کوتاه و گذرایی به تاریخچه تحریم های چند سال گذشته بیاندازیم.
 
از سال 2010 و با تصویب قطعنامه 1929 تحت فشار آمریکا، فصل جدیدی از تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. بدنبال تصویب این قطعنامه آمریکا تحریم‌های یکجانبه خود را که شامل تحریم‌های اولیه و ثانویه می‌شد، به طور جدی گسترش داد. آمریکا بلافاصله پس از تصویب قطعنامه 1929، قانون جامع تحریم ایران (CISADA) را در کنگره به تصویب رساند. هدف اصلی تحریم‌ها در این قانون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سایر نهادهای مرتبط با آن بود.
 
در گام‌های بعدی دولت آمریکا قوانین تحریمی بیشتری وضع کرد که از آنها با عنوان تحریم‌های فلج کننده (Crippling Sanctions) یاد می‌کردند. تحریم‌هایی همچون تحریم بانک مرکزی ایران و قرار گرفتن نظام بانکی ایران در منطقه پولشویی (قانون اختیارات دفاع ملی 2012-NDAA)، قانون تحریم خرید نفت ایران (همان)، تحریم تراکنش مالی برای خرید نفت ایران و بلوکه شدن درآمدهای نفتی ایران در کشورهای وارد کننده نفت (قانون کاهش تهدید ایران 2012- TRA)، تحریم‌ صنعت خودرو و سایر بخش‌های اقتصادی (قانون حمایت از آزادی و مبارزه با تروریسم ایران 2013- IFCA) و  چندین دستور اجرایی که یکی پس از دیگری توسط دولت آمریکا تهیه، تصویب و اجرا می‌شد.
 
هدف راهبردی آمریکا از اعمال تحریم‌های فلج کننده بر اساس آنچه که دولتمردان آمریکا بیان کرده‌اند و نیز در قوانین تحریمی تصویب شده بیان کرده‌اند، آن بود که بتوانند ایران را به میز مذاکره بکشانند. بارها گفته‌اند که تحریم‌ها علت اصلی برگشتن ایران به میز مذاکره بوده و سبب شده است تا ایران در برنامه هسته‌ای خود تغییر رفتار بدهد. آمریکا‌یی‌ها دیپلماسی و تحریم‌های فلج کننده را دو بال اصلی سیاست خود در قبال ایران معرفی کرده‌اند.
 
مذاکرات هرچند برای طرف ایرانی راهبردی برای برداشته شدن تمامی تحریم‌ها تلقی می‌شد، اما برای دولت آمریکا مذاکرات تنها پلی برای انتقال از وضعیت تحریم‌های فلج کننده به تحریم‌های هوشمند بود. آمریکایی‌ها به چند دلیل مهم نمی‌خواستند و نمی‌توانستند تحریم‌های فلج کننده را تا مدت زیادی ادامه دهند:
 
•        اول اینکه این میزان از تحریم‌های اقتصادی علیه یک دولت مشروع و مبتنی بر رای مردم در عرصه بین‌الملل بی‌سابقه بوده و مشروعیت حقوقی و اخلاقی نداشت. لذا هزینه نگه‌داشت نظام تحریمی برای آمریکا رو به افزایش بود.
•        تحریم‌های گسترده و فلج کننده برای موثر بودن نیازمند اجرا شدن حداکثری و همکاری تمام بازیگران بین‌المللی جه دولت‌ها و چه بازیگران اقتصادی است. آمریکا به سختی می‌توانست برای مدت طولانی این وضعیت را حفظ کند.
•        استفاده آمریکا از ابزارهای اقتصادی برای اعمال سیاست‌های خود در جهان در گذر زمان به ضد خود تبدیل خواهد شد. این مساله را آمریکایی‌ها به خوبی درک کرده‌اند. اقدام‌های پدافندی قدرت‌های اقتصادی جهان همچون چین در جایگزین کردن سامانه بومی به جای سوئیفت موید این بیداری است.
•        اقتصاد ایران و به طور خاص نفت و گاز آن به راحتی از بازار جهانی قابل حذف نیست و برای مدت طولانی نیز نمی‌توان ایران را از درآمدهای نفتی و گازی خود دور کرد و بالاخره ایران از منافع آن بهره‌مند خواهد شد.
 
این‌ها و شاید دلایل پنهان دیگر آمریکا را مجاب می‌کرد که به دنبال پلی برای رسیدن به اهداف مدنظر خود باشد. می‌توان گفت هدف کوتاه مدت آمریکا تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های چهارگانه (هسته‌ای، موشکی، منطقه و حقوق بشر) و در میان مدت تغییر سیرت جمهوری اسلامی (حذف نهادهای انقلابی که مهمترین آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است) و در بلند مدت تغییر نظام (Regime Change) است.
 
آمریکا برای رسیدن به اهداف خود نیازمند اعمال تحریم‌های هوشمندانه است. تحریم‌هایی که قابلیت نگه‌داشت راحت‌تری نسبت به تحریم‌های فلج کننده داشته باشد از طرفی با قواعد بنیادی حقوق بین‌الملل و ارزش‌های انسانی تعارض جدی نداشته باشد و در نهایت بتواند به صورت هوشمندانه بر نهادهای انقلابی جمهوری اسلامی اعمال شود و آنها را منزوی کرده و زمینه حذف آنها را فراهم آورد.
 
آمریکا این فرصت را در برجام به دست آورد تا بتواند مقدمات انتقال به دوران تحریم هوشمند را فراهم آورد. این فرصت از دل مهندسی اعمال شده در برجام در بخش تحریم‌ها به وجود آمده است.
 
آمریکا با هوشمندی توانست با توافق برجام، نهادها، سازمان‌ها و افراد ایرانی را به دو دسته خوب‌ها و بدها از منظر خود تقسیم کند. خوب‌ها آن دسته از نهادها،‌ سازمان‌ها، موسسات، بانک‌ها و افرادی هستند که از نظر آمریکا جرم‌‌های قابل بخشش و چشم‌پوشی داشته و لذا می‌توانند از نعمات برداشته شدن تحریم‌ها استفاده نمایند (اسامی این دسته در پیوست سه و پیوست چهار از ضمیمه دوم برجام آمده است) و بدها آن دسته از گروه‌های فوق هستند که به دلیل جرم‌های سنگین و غیرقابل بخششی که داشتند نمی‌توانند و نباید از نعمات برداشته شدن تحریم‌ها استفاده کنند.
 
شاید در نگاه اول این مساله آنقدر اهمیت نداشته باشد و با نگاه فرصت محور که نگریسته شود فرصت خروج برخی از نهادها و بانک‌ها و ... از تحریم‌ها بیشتر به چشم بیاید و از طرفی برای آنها که در تحریم مانده‌اند مشکلی متصور نیست چرا که وضعیت آنها مانند گذشته است.
 
اما بهتر است واقعی‌تر به مساله نگریسته شود. واقعیت آن است که فضای محیطی برای همه تغییر کرده است به خصوص برای آنهایی که هنوز در تحریم مانده‌اند. منظور از تغییر آن است که آن دسته از نهادها، سازمان‌ها، موسسات و بانک‌ها و افرادی که از تحریم‌ها بیرون آمده‌اند دیگر تمایلی به بازگشت به وضعیت تحریمی ندارند و دلیلی نمی‌بینند که خود را به دردسر بیندازند و از دوران پسا تحریم استفاده نکنند. پس نباید کاری کنند که کدخدا بهانه‌ای به دست آورد و آنها را دوباره در لیست تحریم ببرد.
 
از طرف دیگر آنهایی که در لیست تحریمی کدخدا مانده‌اند (SDN List) اگر کسی با آنها همکاری کند و کدخدا از این همکاری مطلع شود، منجر به تحریم شدن آنها می‌شود. چرا که تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه این دسته هنوز پابرجاست. این همان رمز انتقالی است که آمریکا در برجام آورده و در مراحل بعدی بارها بر آن تاکید کرده است. رمز این است که تحریم‌های آمریکا تنها برای آن دسته از افرادی (حقیقی و حقوقی) موقتا متوقف (Cease the Application) خواهد شد که از لیست تحریمی آمریکا خارج شوند و آن دسته از افراد که باقی می‌مانند وضعیتشان همچون گذشته است.
 
نتیجه مشخص است. آمریکا توانسته فضا تحریم را هوشمند کند به این معنا که افراد و نهادهای بد از نظر او در داخل خاک ایران نیز طعم تحریم را می‌چشند چرا که آنهایی که از تحریم بیرون آمده‌اند تمایلی به بازگشت به تحریم‌ها را ندارند. این همان هوشمندی است که آمریکا به دنبالش بود. در گذشته آمریکا هرچقدر هم که تلاش می‌کرد نمی‌توانست بازیگران داخل ایران را با خود همراه کند اما اکنون و به یمن اجرای برجام این کار را می‌تواند انجام دهد. از طرف دیگر تحریم‌های گسترده گذشته خود را نیز دیگر اعمال نمی‌کند و پرستیژ انسان‌دوستی خود را نیز حفظ می‌کند.
 
برای مثال آمریکا می‌گوید ایران می‌تواند نفت بفروشد و احیانا پولش را دریافت کند فقط باید مراقب باشد که این پول برای آنهایی که در تحریم مانده‌اند مصرف نشود. یا می‌گوید موسسات مالی می‌توانند با نظام بانکی ایران تعامل داشته باشند اما مراقب باشند که با بانک‌هایی که در تحریم باقی مانده‌اند تعامل نداشته باشند چرا که تحریم خواهند شد. (برای اطلاعات بیشتر به دستورالعمل وزارت خزانه‌داری آمریکا در اجرای برجام رجوع شود)
 
آمریکا با هوشمندی توانسته میان بازیگران ایرانی یک شکاف «درون تحریم- بیرون تحریم» ایجاد کند. به معنای دیگر رفتار بازیگران ایرانی را توانسته مهندسی کند.
 
با بررسی اطلاعات مشخص می‌شود مهم‌ترین و شاید اولین هدف آمریکا از این طراحی ایزوله کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تمامی نهادهای وابسته به آن است. پیش بینی می‌شود این حرکت با بخش اقتصادی این نهاد انقلابی آغاز شود چرا که زمینه فکری آن در داخل کشور نیز مهیا است. برای مثال قرارگاه خاتم الانبیا که یکی از نهادهای اقتصادی وابسته به سپاه است و هنوز در لیست تحریمی آمریکا قرار دارد می‌تواند هدف قرار گیرد. فرض کنید قراردادهای جدید نفتی IPC اجرایی شود، این قرارگاه و شرکت‌های تابعه هرچند که دولتی محسوب نمی‌شوند اما نمی‌توانند طرف مشارکت با شرکت‌های خارجی قرارگیرند چرا که هنوز در لیست تحریم‌های ثانویه آمریکا قراردارند. پس در یک مسیری با شیب ملایم به سمت کنارگذاشته شدن این قرارگاه حرکت می‌شود.
 
در جمع‌بندی می‌توان گفت آمریکا با گذار از تحریم‌های فلج کننده به اعمال تحریم‌های هوشمند رسیده است و با حفظ ساختار تحریم‌ها، اهداف تحریمی را هوشمندانه کرده و در این مسیر توانسته بگونه‌ای فضا را مهندسی کند که بازیگران ایرانی نیز این بازی را بپذیرند و بر اساس قواعد حاکم بر آن فعالیت کنند.
 
به بیان دیگر قانون مبارزه با تروریسم و مبارزه با پولشویی دو هدف عمده دارد:
 
 اول) قطع کمک های ایرانی به گروه ها و جریانات مقاومت که کشورهای غربی از آن با عنوان گروه های تروریستی یاد می کنند، از طریق قانون بین المللی مبارزه با تروریسم.
 
دوم) تحریم هوشمند سپاه پاسداران با اجرایی شدن قانون مبارزه با پولشویی.



  

اتفاقات این روزهای شبکه دو سیما در حالی رخ می دهند که پیش از این برخی دلسوزان از برخورد حذفی با چند مدیر انقلابی و کارآمد در کمتر از چهارماه گذشته در شبکه دو سیما و انتصاب برخی افراد نزدیک به جریان فتنه در جایگاه های ارشد این شبکه که از بیرون از صداوسیما وارد این سازمان شده اند ، اظهار نگرانی کرده بودند.

اتفاقات این روزهای شبکه دو سیما در حالی رخ می دهند که پیش از این برخی دلسوزان از برخورد حذفی با چند مدیر انقلابی و کارآمد در کمتر از چهارماه گذشته در شبکه دو سیما و انتصاب برخی افراد نزدیک به جریان فتنه در جایگاه های ارشد این شبکه که از بیرون از صداوسیما وارد این سازمان شده اند ، اظهار نگرانی کرده بودند.

گروه فرهنگی رجانیوز: شب های گذشته مخاطبین تلویزیون شاهد حضور یکی از فعالین فتنه 88 در آنتن زنده شبکه دو سیما بودند. اتفاقی عجیب که با توجه به روند انتخاب و دعوت میهمان در برنامه های سیما نشان می دهد با حمایت و هدایت مسئولان شبکه دو صورت گرفته است. این درحالی است که سال های سال است با ساختار پیچیده و چند لایه ای که صدا و سیما دارد برخی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که صرفاً در گذشته انتقاداتی را به سازمان داشته اند ممنوع الورود به رادیو و تلویزیون هستند.

 

 

دعوت از رامین پرچمی فعال دستگیره شده فتنه 88 به شبکه دو سیما در شرایطی صورت می گیرد که اتفاقات مشابه و رویکرد های نگران کننده این شبکه از زمان انتصاب جعفری جلوه در دوره محمد سرافراز  شدت یافته است، و بارها مورد نقد جدی رسانه ها و سایر برنامه سازان انقلابی سازمان قرار گرفته است. در حالی که حتی اگر بنای بازگشت افرادی شبیه به پرچمی پس از ابراز پشیمانی از گذشته در تلویزیون گذاشته شده است با این مدل که به صورت تجلیل و خاطره بازی در آنتن زنده حضور پیدا کنند بد ترین مدل این اقدام محسوب می شود.

 

 

این اتفاق البته یک مورد استثنا برای شبکه دو در دوره مدیریت جدیدش محسوب نمی شود چرا که چندی پیش نیز نفر برتر مسابقات خوانندگی در یکی از شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب ، به برنامه زنده این شبکه دعوت شد و با استفاده از آنتن سیمای جمهوری اسلامی ایران خود را به مخاطبین میلیونی تلویزیون معرفی کرد. حرکتی که به احتمال با این مسیر و ریلی که جعفری جلوه و همکارانش در حال طراحی آن هستند به تیتراژ خوانی و شهرت یک شبه آن فرد خواهد رسید.

 

همچنین ساخت برنامه ای با رویکرد روشنفکرانه به سینما که هزینه های هنگفتی را بر دوش شبکه گذاشته است از دیگر اقدامات مدیران فعلی شبکه است. برنامه ای که مورد اعتراض یکی از مدیران میانی شبکه قرار گرفت و باعث اخراج او شد.البته که این برنامه با ورود به دستور نهاد های نظارتی و با  ورود به موقع آن ها جلوی پخش آن گرفته شد.

 

 

همه این ها در حالی است که رجانیوز روزهای گذشته در اینجا طی مطلبی به تولید یک سریال توسط یک کارگردان حاشیه دار در شبکه دو اشاره کرده بود. سریالی با رویکرد خانوادگی که کارگردانی آن را شهرام شاه حسنی به عهده دارد. فیلمسازی که قصه آخرین فیلم سینمایی اش تجاوز پدر به دختر خانواده است.

 

این اتفاقات در حالی رخ می دهند که پیش از این برخی دلسوزان از برخورد حذفی با چند مدیر انقلابی و کارآمد در کمتر از چهارماه گذشته در شبکه دو سیما و انتصاب برخی افراد نزدیک به جریان فتنه در جایگاه های ارشد این شبکه که از بیرون از صداوسیما وارد این سازمان شده اند ، اظهار نگرانی کرده بودند. 

 

 

حال باید دید جعفری جلوه مورد حمایت برخی مسئولان صاحب نفوذ نظام است تا کنون با وجود دو بار بعد از بازنشستگی از سازمان صداو سیما احتمالاً به علت شایستگی و نبود مرد برای حضور در این میدان در جایگاه مدیر شبکه دو سیما به سازمان بازگشته است در ادامه راه خود به کدام سو خواهد رفت.

 

البته اکنون باید این پرسش را با دکتر علی عسکری مطرح کرد که آیا فرد دیگری که با جدیت و دقت بیشتری یکی از شبکه های اصلی سیما را مدیریت کند و زمام شبکه اش را به قائمم مقام بی تجربه و تازه واردش ندهد، وجود ندارد؟



  

 بوقهای تبلیغاتی آنان اعم از سیاستمدارانی که رفتار آنان در برابر صهیونیست‌ها و آمریکا ننگ جهان اسلام است، تا مفتیان ناپرهیزکار و حرام‌خواری که آشکارا برخلاف کتاب و سنّت فتوا میدهند، تا پادوهای مطبوعاتی که حتّی وجدان حرفه‌ای هم مانع دروغ‌سازی و دروغ‌گویی آنان نیست، تلاش بیهوده میکنند که جمهوری اسلامی را در محروم‌سازی حجّاج ایرانی از حجّ امسال، متّهم نشان دهند.

بوقهای تبلیغاتی آنان اعم از سیاستمدارانی که رفتار آنان در برابر صهیونیست‌ها و آمریکا ننگ جهان اسلام است، تا مفتیان ناپرهیزکار و حرام‌خواری که آشکارا برخلاف کتاب و سنّت فتوا میدهند، تا پادوهای مطبوعاتی که حتّی وجدان حرفه‌ای هم مانع دروغ‌سازی و دروغ‌گویی آنان نیست، تلاش بیهوده میکنند که جمهوری اسلامی را در محروم‌سازی حجّاج ایرانی از حجّ امسال، متّهم نشان دهند.
گروه سیاسی-رجانیوز: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت فرارسیدن موسم حج ابراهیمی، پیام مهمی خطاب به برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان صادر نمودند. این پیام، امسال در حالی منتشر می‌شود که با کارشکنی‌های حکّام سعودی، هیچ زائر ایرانی در مراسم حج بیت‌الله الحرام حضور ندارد.

به گزارش رجانیوز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیام امسال خود تأکید نمودند: «جهان اسلام، اعم از دولتها و ملّتهای مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و واقعیت هتّاک و بی‌ایمان و وابسته و مادّی آنان را بدرستی درک کنند؛ باید به‌خاطر جنایاتی که در گستره‌ی جهان اسلام به بار آورده‌اند، گریبان آنها را رها نکنند؛ باید به‌خاطر رفتار ظالمانه‌ی آنان با ضیوف الرّحمان، فکری اساسی برای مدیریّت حرمین شریفین و مسئله‌ی حج بکنند. کوتاهی در این وظیفه، آینده‌ی امّت اسلامی را با مشکلات بزرگ‌تری مواجه خواهد ساخت.»

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که صبح امروز (دوشنبه پانزدهم شهریور 1395) منتشر شد به شرح زیر است:
 
بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّدٍ و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین.

 برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان!

 موسم حج برای مسلمانان، موسم افتخار و شُکوه در چشم خلایق، و موسم نورانیّت دل و خشوع و ابتهال(1) در برابر خالق است. حج، فریضه‌ای قدسی و دنیوی و خدایی و مردمی است. از سویی فرمانِ «فَاذکُرُوا اللّهَ کَذِکرِکُم ءابآءَکُم اَو اَشَدَّ ذِکرًا»(2) و «وَ اذکُرُوا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدوداتٍ»(3) و از سویی خطابِ «اَلَّذی جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَوآءَنِ العاکِفُ فیهِ وَالباد»(4) ابعاد بی‌انتها و متفاوت آن را روشن میسازد.

 در این فریضه‌ی بی‌نظیر، امنیّت زمان و مکان همچون نشانه‌ای آشکار و ستاره‌ای درخشان، دل انسانها را آرامش میبخشد و حج‌گزار را از محاصره‌ی عوامل ناامنی که از سوی ستمگران سلطه‌گر، همواره آحاد بشر را تهدید کرده است بیرون میکشد و لذّت ایمنی را در دوره‌ای معیّن به او میچشاند.

 حجّ ابراهیمی که اسلام به مسلمانان هدیه کرده است، مظهر عزّت و معنویّت و وحدت و شُکوه است؛ عظمت امّت اسلامی و اتّکاء آنان به قدرت لایزال الهی را به رخ بدخواهان و دشمنان میکِشد و فاصله‌ی آنان را با منجلاب فساد و حقارت و استضعافی که زورگویان و قلدران بین‌المللی بر جوامع بشری تحمیل میکنند، برجسته میسازد. حجّ اسلامی و توحیدی، مظهر «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم»(5) است؛ جایگاه برائت از مشرکان و الفت و وحدت با مؤمنان است.

 آنان که حج را به یک سفر زیارتی ـ سیاحتی فروکاسته و دشمنی و کینه‌ی خود با ملّت مؤمن و انقلابی ایران را در زیر عنوان «سیاسی کردن حج» پنهان ساخته‌اند، شیطانهایی خُرد و حقیرند که از به خطر افتادنِ مطامع شیطان بزرگ، آمریکا، به خود میلرزند. حکّام سعودی که امسال صدّ عن سبیل‌اللّه و المسجد الحرام کرده(6) و راه حجّاج غیور و مؤمن ایرانی به خانه‌ی محبوب را بسته‌اند، گمراهانی روسیاهند که بقای خود بر اریکه‌ی قدرت ظالمانه را در دفاع از مستکبران جهانی و هم‌پیمانی باصهیونیسم و آمریکا و تلاش برای برآوردن خواسته‌ی آنان میدانند و در این راه از هیچ خیانتی روی‌گردان نیستند.

 اکنون قریب یک سال از حوادث مُدهش(7) منا میگذرد که در آن، چند هزار نفر در روز عید و در لباس احرام، در زیر آفتاب و با لب تشنه، مظلومانه جان باختند؛ اندکی پیش از آن در مسجدالحرام نیز جمعی در حال عبادت و در طواف و نماز به خاک و خون کشیده شدند. حکّام سعودی در هر دو حادثه مقصّرند؛ این چیزی است که همه‌ی حاضران و ناظران و تحلیلگران فنّی بر آن اتّفاق‌نظر دارند؛ و گمان عمدی بودن حادثه نیز از سوی برخی صاحب‌نظران مطرح شد. تعلّل و کوتاهی در نجات مجروحان نیمه‌جانی که جان شیفته و دل مشتاق آنان در عید قربان با زبان ذاکر و ترنّم آیات الهی همراه بود، نیز قطعی و مسلّم است. مردان قسیّ‌القلب و جنایت‌کار سعودی آنان را با جان‌باختگان، در کانتینرهای دربسته محبوس ساختند و به جای درمان و کمک یا حتّی رساندن آب به لبان تشنه‌ی آنان، آنها را به شهادت رساندند. چند هزار خانواده از کشورهای گوناگون عزیزان خود را از دست دادند و ملّتهای آنان داغدار شدند. از جمهوری اسلامی نزدیک به پانصد نفر در میان شهدا بودند. دل خانواده‌ها همچنان مجروح و داغدار است و ملّت همچنان غمگین و خشمگین است.

 حکّام سعودی به جای عذرخواهی و پشیمانی و تعقیب قضائیِ مقصّران مستقیمِ این حادثه‌ی هولناک، با نهایت بی‌شرمی و وقاحت، حتّی از تشکیل هیئت حقیقت‌یاب بین‌الملل اسلامی نیز سر باز زدند؛ به جای ایستادن در جایگاه متّهم، در جایگاه مدّعی ایستادند و دشمنیِ دیرین خود با جمهوری اسلامی و با هر پرچم برافراشته‌ی اسلام در مقابله با کفر و استکبار را با خباثت و سَبُک‌سریِ بیشتر آشکار ساختند.

 بوقهای تبلیغاتی آنان اعم از سیاستمدارانی که رفتار آنان در برابر صهیونیست‌ها و آمریکا ننگ جهان اسلام است، تا مفتیان ناپرهیزکار و حرام‌خواری که آشکارا برخلاف کتاب و سنّت فتوا میدهند، تا پادوهای مطبوعاتی که حتّی وجدان حرفه‌ای هم مانع دروغ‌سازی و دروغ‌گویی آنان نیست، تلاش بیهوده میکنند که جمهوری اسلامی را در محروم‌سازی حجّاج ایرانی از حجّ امسال، متّهم نشان دهند. حکّام فتنه‌انگیزی که با تشکیل و تجهیز گروه‌های تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگهای داخلی و قتل و جرح بی‌گناهان کرده‌اند و یمن و عراق و شام و لیبی و برخی دیگر از کشورها را به خون آغشته‌اند؛ سیاست‌بازانِ از خدا بی‌خبری که دستِ دوستی به رژیم اشغالگر صهیونیست داده و چشم بر رنج و مصیبت جانکاه فلسطینیان بسته‌اند و دامنه‌ی ظلم و خیانت خود را تا شهر و روستای بحرین گسترده‌اند؛ حاکمان بی‌دین و بی‌وجدانی که فاجعه‌ی بزرگ منا را پدید آورده و با نام خادمان حرمین، حریم حرم امن الهی را شکسته و میهمانان خدای رحمان را در روز عید در منا و پیش از آن در مسجدالحرام قربانی کرده‌اند، اکنون از سیاسی نشدن حج دَم میزنند و دیگران را به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تسبیب(8) کرده‌اند، متّهم میکنند. آنان مصداق کامل بیان روشنگر قرآن کریمند که فرمود: وَ اِذا تَوَلّى? سَعى? فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسلَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الفَساد * وَ اِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتهُ العِزَّةُ بِالاِثمِ فَحَسبُه‌ُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئسَ المِهاد.(9)

 امسال نیز بنا بر گزارشها، علاوه بر صدّ(10) حجّاج ایرانی و برخی ملّتهای دیگر، حجّاج دیگر کشورها را در محدوده‌ی کنترل‌های نامعهود(11) با کمک دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داده و خانه‌ی امن الهی را برای همه ناامن کرده‌اند. جهان اسلام، اعم از دولتها و ملّتهای مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و واقعیت هتّاک و بی‌ایمان و وابسته و مادّی آنان را بدرستی درک کنند؛ باید به‌خاطر جنایاتی که در گستره‌ی جهان اسلام به بار آورده‌اند، گریبان آنها را رها نکنند؛ باید به‌خاطر رفتار ظالمانه‌ی آنان با ضیوف(12) الرّحمان، فکری اساسی برای مدیریّت حرمین شریفین و مسئله‌ی حج بکنند. کوتاهی در این وظیفه، آینده‌ی امّت اسلامی را با مشکلات بزرگ‌تری مواجه خواهد ساخت.

 برادران و خواهران مسلمان! امسال جای حجّاج مشتاق و بااخلاص ایرانی در مراسم حج خالی است، ولی آنان با قلبهای خود حاضر و در کنار حاجیان از سراسر جهان و نگران حال آنان هستند، و دعا میکنند که شجره‌ی ملعونه‌ی طواغیت نتوانند گزندی به آنان برسانند. برادران و خواهران ایرانیِ خود را در دعاها و عبادتها و مناجاتهای خود یاد کنید و برای رفع گرفتاری‌ها از جوامع اسلامی و کوتاه شدن دست مستکبران و صهیونیست‌ها و سرسپردگان آنها از امّت اسلامی دعا کنید.

 اینجانب یاد شهدای منا و مسجدالحرام در سال گذشته و شهدای مکّه در سال 66 (13) را گرامی میدارم و از خدای عزّوجلّ برای آنان طلب مغفرت و رحمت و علوّ درجات میکنم و با سلام به حضرت بقیّةالله اعظم (روحی له الفداء) دعای مستجاب آن بزرگوار را برای اعتلای امّت اسلامی و نجات مسلمانان از فتنه و شرّ دشمنان طلب مینمایم.
 
و باللّه التّوفیق و علیه التُّکلان         
سیّدعلی خامنه‌ای                
آخر ذی‌القعده 1437               
95/6/12                       

1) تضرّع
2) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی 200؛ «...همان‌گونه که پدران خود را به یاد می‌آورید، یا با یادکردنی بیشتر، خدا را به یاد آورید...»
3) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی 203؛ « و خدا را در روزهای معیّن یاد کنید...»
4) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی 25؛ «...که آن را برای مردم، اعم از مقیم در آنجا و بادیه‌نشین، یکسان قرار دادیم...»
5) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی 29؛ «...بر کافران سختگیر و با همدیگر مهربان...»
6) بازداشتن از راه خدا و مسجدالحرام
7) هراس‌انگیز
8) باعث شدن، موجب شدن
9) سوره‌ی بقره، آیه‌ی 205 و 206؛ «و چون برگردد [یا ریاستی یابد] کوشش میکند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهکاری را دوست ندارد. چون به او گفته شود «از خدا پروا کن»، نخوت او را به گناه کشاند. پس جهنّم برای او بس است، و چه بد بستری است.»
10) بازداشتن، مانع شدن
11) غیر متداول، غیر معمول
12) میهمانان
13) فاجعه‌ی جمعه‌ی خونین مکه، نمونه‌ای دیگر از خصومتهای آمریکا است که در روز 9 مرداد 1366 (6 ذی‌الحجه 1407 ق) در موسم حج و پس از مراسم برائت از شرک و مشرکین توسط حکام رژیم آل سعود روی داد و ضمن هتک حرمت آن حرم امن الهی، نزدیک به 400 ایرانی و غیر ایرانی -که اکثراً زنان بودند- به شهادت رسیدند و چندین برابر این تعداد نیز مجروح شدند.

 


  

به نظر می‌آید سقوط سینمایی اصغر فرهادی بعد از فیلم «جدایی نادر از سیمین»، که  با فیلم «گذشته» و پذیرفتن الزامات یک فیلم سفارشی از تهیه‌کننده خارجی سرعت گرفته بود، اینک در فیلم «فروشنده» یا «مشتری» به اوج خود رسیده، به گونه‌ای که حتی بدون هیچ دلیل و منطقی فیلمش را کش داده تا آن را از مرز دو ساعت بگذراند. شاید از این جهت که گفته‌اند راهش برای اسکار هموارتر می‌شود!

به نظر می‌آید سقوط سینمایی اصغر فرهادی بعد از فیلم «جدایی نادر از سیمین»، که با فیلم «گذشته» و پذیرفتن الزامات یک فیلم سفارشی از تهیه‌کننده خارجی سرعت گرفته بود، اینک در فیلم «فروشنده» یا «مشتری» به اوج خود رسیده، به گونه‌ای که حتی بدون هیچ دلیل و منطقی فیلمش را کش داده تا آن را از مرز دو ساعت بگذراند. شاید از این جهت که گفته‌اند راهش برای اسکار هموارتر می‌شود!
گروه فرهنگی رجانیوز- سعید مستغاثی*: همین اول کار ممکن است عده‌ای بگویند چگونه می‌توان فیلم «فروشنده» را نقد کرد درحالی که در جشنواره‌ای مانند کن جایزه بهترین فیلمنامه یا بهترین بازیگر مرد را گرفته است؟
 
اما این دوستان با اندکی مطالعه و مراجعه اجمالی به تاریخ سینما و جشنواره‌ها حتما درخواهند یافت که جوایز جشنواره‌ها به هیچ وجه نمی‌تواند ملاک و معیار خوبی یا بدی و یا قوت و ضعف یک فیلم یا اثر سینمایی باشند. اگر چنین معیاری جاری و ساری بود، در این صورت فیلم‌های اینگمار برگمان را (که به اعتراف بسیاری از کارشناسان سینما، از مهم‌ترین و هنری‌ترین فیلمسازان تاریخ هنر هفتم به شمار آمده) به دلیل آنکه هیچ‌گاه در جشنواره کن نخل طلا دریافت نکردند، از لیست آثار مهم تاریخ سینما حذف می‌کردیم! و یا فیلمسازان معتبری همچون آلفرد هیچکاک و استنلی کوبریک و چارلی چاپلین و هاوارد هاکس و سمیوئل فولر و نیکلاس ری وسرگئی آیزنشتاین، کنجی میزوگوچی، ماساکی کوبایاشی، روبر برسون، رنه کلر، روبرتو روسلینی، مارسل کارنه، ژان کوکتو و... و دهها کارگردان معروف دیگر این تاریخ که هیچ‌گاه جایزه اسکار دریافت نکردند را فیلمسازان ضعیفی می‌پنداشتیم! و یا آثار برجسته‌ای همچون«تقلید زندگی» (داگلاس سیرک)، «شمال از شمال غربی» (آلفرد هیچکاک)، «ریوبراوو» (هاوارد هاکس)، «جویندگان» (جان فورد)، «غرامت مضاعف» (بیلی وایلدر)، «2001: یک ادیسه فضایی» (استنلی کوبریک)، «مرد سوم» (کارول رید)، «نشانی از شر» (اورسن ولز)، «جنگل آسفالت» (جان هیوستن)، «جانی گیتار» (نیکلاس ری) و ده‌ها و صدها فیلم دیگر که نصیبی از جوایز جشنواره‌ها نبردند را احتمالا آثار مزخرفی فرض می‌کردیم که داوران مختلف، هیچ نقطه قوتی در آنها ندیده اند!! و در مقابل فیلم‌هایی همچون «آرگو» (بن افلک)، «ژی ژی» (وینسنت مینه لی)، «بن هور» (ویلیام وایلر)، «زیر آفتاب شیطان» (موریس پیالا) و ... و دهها فیلم دیگر که از نظر منتقدان و کارشناسان سینما و حتی بسیاری از مخاطبان، آثار ضعیفی تلقی شدند را فیلم‌های خوبی قلمداد می‌کردیم، زیرا جوایز اسکار و جشنواره‌هایی مانند کن را درو کردند!!!
 
بنابر مثال‌های فوق و دهها مثال دیگر می‌توان نتیجه گرفت که وقتی حتی قضاوت مستقیم و غیرمستقیم شش‌هزار نفر اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا نتوانست نتایج قانع کننده‌ای را در طول 88 دوره جوایز اسکار به همراه آورد، دیگر ازجشنواره‌هایی همچون کن که نهایتا با هفت یا 9 نفر داوری شده و برخلاف اعضای آکادمی اسکار (که همگی از برگزیده‌های رشته خود هستند)، معمولا داوران خود را از میان هنرپیشه‌های دسته چندم (مانند کریستین دانست و مدز میکلسون و والریا گولینو در جشنواره کن امسال) یا از کارگردانان گمنام (آرنود دسپلچین و لازلو نمس در کن امسال) و یا از افراد بی‌ربط با سینما (همچون ونسا پارادایز، رقاصه و مدل فرانسوی در جشنواره کن سال جاری) انتخاب می‌کنند، چه انتظاری می‌توان داشت، در حالی که به ندرت در میان این هیئت‌های داوری، سینماگران قابل‌قبولی مانند کلینت ایستوود یا امیر کاستاریکا و یا سرگئی باندارچوک پیدا می‌شوند.
 
پس ما می‌توانیم بدون درگیر شدن با احساسات یا گرفتار تعصب شدن و فارغ از جوایز جشنواره‌ای،  فیلم «فروشنده» را بررسی و تحلیل کرده و آن را ضعیف یا قوی و یا دارای نقاط ضعف و قوت بدانیم و بپذیریم که داوری‌های جشنواره‌ها به قول معروف، وحی منزل نبوده و با نظری مستقل می‌توان به آن ایراد گرفت و یا تاییدش کرد. چنانچه باید فیلم «فروشنده» را فارغ از نقدهای منتقدانی همچون باربارا شارِس تحلیل کنیم که در سایت راجر ایبرت نوشت: «... برخلاف فیلم «جدایی نادر از سیمین»، پیچیدگی داستان باورپذیر نیست و لایه‌های متعددی که از روایت خلق کرده چیزی به داستان اضافه نمی‌کنند...»
 
یا نیک جیمز، سردبیر مجله سینمایی «سایت‌اند ساوند» که فیلم «فروشنده» را اثری «مایوس کننده» خواند و یا تیم گریسون از اسکرین اینترنشنال که درونمایه فیلم فرهادی را کم رمق تراز همیشه دانسته بود و نوشت که این فیلم به سختی می‌تواند تاثیر بگذارد و یا جدول ستاره دهی منتقدان مجله‌های مشهوری مانند «اسکرین» و «کایه دو سینما» که فیلم «فروشنده» با کمترین امتیاز در انتهای آنها قرار گرفت! 
 
اما فیلم «فروشنده» با یک به اصطلاح پرولوگ یا مقدمه شروع می‌شود؛ خطر فروریختن ساختمانی که زوج اصلی فیلم در آن زندگی می‌کنند و بر اثر تهدید فوق، ناگزیر از ترک آن و پس از کش و قوس هایی، اسباب‌کشی به آپارتمانی می‌شوند که ماجرای اصلی در آن اتفاق می‌افتد. پرولوگی که اساسا فاقد اهمیت بوده، کمترین ربط را به داستان اصلی دارد و می‌شد آن را حذف کرد و هیچ لطمه‌ای به داستان اصلی نخورد. (مگر اینکه برایش نماد بتراشیم و هزارجور توجیه به آن بچسبانیم که آن هم مستلزم الصاق کارگردان یا هواخواهان ایشان به فیلم برای توضیح نماد یاد شده است!) 
 
 در واقع زوج اصلی فیلم از هر جای دیگر و یا به هزار دلیل دیگر می‌توانستند به آپارتمان فوق اسباب کشی کنند. یعنی فیلم می‌توانست از همان اسباب کشی و یا اصلا حضور آنها در آپارتمان فوق شروع شود. (توضیح اینکه معمولا پرولوگ در آثار برجسته تاریخ سینما، حکم راز و رمز و یا حداقل حاوی  فرهنگ نامه‌ای ازشخصیت‌ها برای ادامه فیلم است مانند پرولوگ فیلم «فانی و الکساندر» ساخته اینگمار برگمان).
 
نام فیلم از نمایشنامه «مرگ یک فروشنده» آرتور میلر گرفته شده که گویا زوج اصلی فیلم، بازیگر آن هستند. اما این تئاتر و حتی بازیگر تئاتر بودن شخصیت‌های اصلی نیز کمترین ربط را به اصل داستان و ماجرای فیلم پیدا می‌کند! (فقط شاید به عنوان یگانه نمادی به کار آید که نشان از طراحی یک ساختار هنری برای فیلم داشته است !) چنانچه جایگزینی عنوان «مشتری» (توسط کمپانی تهیه کننده) برای پخش بین‌المللی فیلم، هماهنگی بیشتری با موضوع و قصه و ساختار غالب فیلم پیدا کرده است. به یاد بیاوریم اگر مثلا در فیلم «مهر هفتم» اینگمار برگمان، زوج خوشبخت فیلم،  بازیگر تئاتر بوده و در جلوی چشمان همه نمایش اجرا می‌کنند، به دلیل نوع حضور متفاوتشان در آن جمعی بود که مرگ را همراهی نموده و سرخوش و بی‌خیال از عفریت مرگ، در حال بازی و ایفای نقش با وی همراه می‌شدند یا اگر در ابتدای فیلم «فانی و الکساندر»، زوج پدر و مادر بچه‌ها را در حال بازی در نمایش هملت می‌دیدیم، در طول فیلم نیز شاهد ماجرایی هملت وار بودیم. چنین آمیختگی نمایش و واقعیات قصه یک فیلم در دو اثر واروژ کریم مسیحی یعنی «پرده آخر» و «تردید» نیز قابل قبول از کار درآمد. اما بازیگر بودن یا نبودن زوج اصلی فیلم «فروشنده» و یا گنجاندن بخش‌هایی از نمایش «مرگ یک فروشنده» آرتور میلر، چه کمکی به قصه فیلم «فروشنده» می‌کند؟! حتی آمیختگی این نمایشنامه با داستان فیلم به اندازه ترکیب نمایشنامه‌ای از ریموند کارور و فیلم «مرد پرنده ای» ایناریتو هم نیست که انگار فرهادی با نگاهی به آن سعی کرده چالش‌های زندگی بازیگران را در نمایش داخل فیلم نیز راه دهد. نبود این صحنه‌ها و نمایش یاد شده، هیچ چیزی از فیلم فروشنده نمی‌کاهد.  
 
در واقع می‌توان گفت فیلم «فروشنده» از زمانی به اصطلاح راه می‌افتد که غریبه‌ای به آپارتمان جدید عماد و رعنا (همان زوج اصلی فیلم) راه یافته و رعنا را مورد تعرض قرار می‌دهد. تا اینجای فیلم که به نظر 30-40 دقیقه از زمان فیلم گذشته، فقط صحنه‌هایی از تئاتر «مرگ یک فروشنده» و پشت صحنه و تمرینات آن را دیده ایم  به علاوه جست‌وجوی آپارتمان جدید و اسباب کشی و سر و کله زدن تلفنی با مستاجر قبلی به نام آهو که یکی از اتاق‌های آپارتمان را اشغال کرده و همچنین چند موضوع بی‌ربط دیگر مانند نشان دادن معلم بودن عماد (که آن هم بدون هیچ دلیل دراماتیک در فیلمنامه گنجانده شده!) و ایرادات اداره نظارت بر تئاتر مرگ یک فروشنده و ... 
 
بر همین اساس، می‌توان این 30 - 40 دقیقه را کاملا اضافی و قابل حذف دانست، چراکه به لحاظ ساختاری نیز با بخش‌های بعدی فیلم در تضاد و ناهماهنگی است. چنانچه تا اینجا، فیلم ظاهرا از یک فرم درونگرا و به اصطلاح هنری شاید تحت تاثیر تئاتر آرتور میلر برخوردار بوده ولی از صحنه ورود غریبه به آپارتمان رعنا و عماد و با آن نمای تاکید بر در نیمه باز و بعد سکانس حضور عماد در بقالی، ناگهان «فروشنده» به یک ساختار و فضای شبه هیچکاکی و برونگرا حتی به سبک خیل فیلم‌هایی که این روزها در سینمای تجاری هالیوود به عنوان فیلم ترسناک ساخته می‌شود، پرتاب می‌شود. (این در هم ریختگی ساختاری کاملا با تحول بطئی و تطور فرمیک فیلم‌هایی مانند «جن گیر» ویلیام فرید کین یا از «فلق تا شفق» روبرتو رودریگز در نیمه اول و دوم خود متفاوت بوده و به نوعی شاید نشانگر سردرگمی ناشی از فشار کمپانی سازنده برای تزریق مایه‌های اسکاری است). 
 
از این صحنه به بعد کارگردان همین سبک را البته به‌طور ناشیانه‌ای ادامه می‌دهد، در حالی که همچنان سعی دارد سایه‌ای هم از آن ساختار  درونگرا و به اصطلاح هنری تئاتر «مرگ یک فروشنده» را هم چاشنی کرده که متاسفانه نتیجه آن،  ملغمه‌ای است که تقریبا تا دقیقه 70 به طول می‌انجامد. یعنی نه آن سینمای هنری زیرپوستی نمادگرا حاصل می‌شود و نه آن تریلر انتقامجویانه مانند فیلم «چشم در برابر چشم» (جان شلزینگر) در می‌آید. 
 
به دلیل همین ساختار سردرگم است که فیلمنامه نمی‌تواند از کسالت و تکرار فراتر رود، چنانکه عماد را پس از تعرض به همسرش و با وجود فکر انتقام شخصی از متجاوز و علیرغم اینکه وانت او را به پارکینگ انتقال داده و حتی به موبایلش هم دست پیدا کرده، اما تا نزدیک یک سوم پایانی فیلم همچنان منفعل و پاسیو باقی نگاه می‌دارد و در این مدت بارها و بارها بر ترس رعنا از مردان و وحشت از تنهایی تاکید می‌کند تا تماشاگر شیرفهم شود که چه ضربه روحی به قربانی خورده، بارها و بارها ماجرا را بطور نصفه و نیمه توسط شخصیت‌ها مرور می‌کند تا بازهم تماشاگر شیرفهم شود که قضیه از چه قرار است و بارها و بارها عماد، رعنا را بر رفتن پیش پلیس توصیه و او امتناع می‌کند تا تماشاگر شیر فهم شود که سنگینی فاجعه حتی خارج از توان بازگویی و مرور رعناست! 
 
تا بالاخره پس از گذشت زمان بسیار، تازه به ذهن عماد می‌رسد که از شماره وانت متجاوز و فرد آشنایی که در اداره راهنمایی و رانندگی دارد برای پیدا کردن آدرس وی اقدام نماید!! آنچه هر کودکی که چهارتا فیلم هم دیده باشد، با پیدا شدن وانت برجای مانده از مجرم، بسیار زودتر از عماد (یا فیلمنامه نویس) به ذهنش می‌رسید که از طریق آن هم می‌توان رد متجاوز را گرفت!! (یاد «61» یعنی همان ربات انسان نمای سریال «مسافران» رامبد جوان بخیر که در یکی از قسمت هایش که فرخ توسط گروهی ربوده شده و فرید عاجز از پی گیری رد برادرش مانده بود، طعنه آمیز به او خطاب می‌کرد که: بابا تو اصلا فیلم هم نگاه  نمی‌کنی؟! لااقل چهار تا فیلم نگاه کن!!) 
 
اما علیرغم این کش دار بودن و زجر کش کردن تماشاگر (البته به جز در مورد آنان که در فضای شبه روشنفکری ایجاد شده پیرامون فیلم، جوگیر شده و نه تنها خود را تا انتهای دو ساعت و خرده‌ای نگاه داشته بلکه حتی تیتراژ انتهایی را هم به قول معروف تی می‌کشند!) غافلگیری پایانی فیلم نیز، تقلید ناشیانه همان فضای هراس فیلم‌های تجاری امروز همچون «زندانیان» (دینس ویلینو) یا «گرفتار» (آتوم اگویان) است که در فرم درست و صحیحش به سندروم «کیزر سوزه» معروف شد (به دلیل اینکه برخی معتقدند این نوع غافلگیری از فیلم «مظنونین همیشگی» برایان سینگر شروع شد و برخی دیگر آغاز آن را به فیلم «حس ششم» ام نایت شیامالان نسبت داده که در فیلم «دیگران» آلخاندرو آمنابار به اوج خود رسید).
 
انتخاب پیرمردی ضعیف با بیماری قلبی، گزینه مناسبی برای ارائه ساختار یاد شده بود ولی اینکه وی حتی در اوج درماندگی (که حتی معتادان مفلوک را هم به واکنش عجیب و غریب وامی دارد) عکس العملی ندارد تا قدرت متجاوز بودنش را ولو در یک شرایط استثنایی نشان دهد، کمال کج سلیقگی فیلمساز را رسانده و به نظر می‌آید تداوم همان ساختار مغشوش و در هم جوش قبلی است که نمی‌داند چگونه فرم هنری مورد علاقه اش را در میان ساختار تجاری تحمیل شده بگنجاند و ناگزیر تمامی منطق داستانی و روایی و ساختاری را قربانی می‌کند. او حتی نمی‌تواند منطق روحی و روانی فیلم «مستاجر»  (رومن پولانسکی) که آشکار بخشی از فیلمش را از آن برداشت کرده، در همان قسمت حاکم گردانده و لااقل این بخش از فیلم را نجات بخشد.
 
به نظر می‌آید سقوط سینمایی اصغر فرهادی بعد از فیلم «جدایی نادر از سیمین»، که  با فیلم «گذشته» و پذیرفتن الزامات یک فیلم سفارشی از تهیه‌کننده خارجی سرعت گرفته بود، اینک در فیلم «فروشنده» یا «مشتری» به اوج خود رسیده، به گونه‌ای که حتی بدون هیچ دلیل و منطقی فیلمش را کش داده تا آن را از مرز دو ساعت بگذراند. شاید از این جهت که گفته‌اند راهش برای اسکار هموارتر می‌شود! (این فرمول نانوشته همواره برای برگزیدگان اسکار وجود داشته که غالبا زمان آنها بیش از دو ساعت بوده است. یعنی هر چه طولانی تر، وزنش هم نزد آکادمی نشینان بیشتر شده است!!) 
 
اما بررسی محتوایی فیلم بماند برای زمان دیگر، اگرچه اظهر من الشمس است و پیش از این نیز درباره‌اش بسیار سخن گفته شده و احتمالا در میان نقدهای جاری نیز بسیار به آن پرداخته خواهد شد. فقط نکته‌ای که می‌ماند اینکه گویا باز هم دوستان روی فرستادن فیلم به اسکار، زوم کرده‌اند. یعنی باز هم تکرار همان اشتباه فجیع دو سال پیش درباره فرستادن فیلم «گذشته» که ناشی از کمترین مطالعه درباره قوانین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکاست. 
 
واقعا چگونه می‌شود در سینمایی مانند سینمای آمریکا که اساسش بر نقش تهیه‌کننده و کمپانی تولید‌کننده قرار دارد، چشمان خود را بست و مالکیت فیلم را به کارگردان و نویسنده تفویض کرد؟! 
 
فقط کمی دقت و مطالعه در قوانین یک فیلم (لااقل از نظر سینمای هالیوود و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا)، روشن می‌کند که ابتدا کمپانی تولید‌کننده و بعد تهیه‌کننده و ملیت آنها، تعیین‌کننده کشور صاحب اثر است و نه کارگردان و نویسنده فیلمنامه!! درک این واقعیت نه هوش سرشاری می‌خواهد و نه ذوق بسیار! وقتی تولید‌کننده و تهیه‌کننده فیلم «گذشته» و یا همین «فروشنده» فرانسوی و قطری باشند، نویسنده و کارگردانش به هر کجا که می‌خواهد تعلق داشته باشد، اساسا از نظر آکادمی اسکار اهمیتی ندارد!! 
 
اگر چنین نبود، مثلا فیلم‌های آنگ لی (مثل «کوهستان بروکبک» و «زندگی پای» و ...) بایستی به تایوان تعلق می‌داشت و آثار گیلرمو دل تورو (مثل «پسر جهنمی» و «هزارتوی پن» و ... ) به مکزیک، «آب تیره» ساخته والتر سالس به برزیل و «دیگران» آلخاندرو آمنابار به اسپانیا تعلق پیدا می‌کرد. ولی چنین نبود و نیست و  همه آنها به دلیل تولید در کمپانی‌های آمریکایی و دارا بودن تهیه‌کننده آمریکایی، محصولی از سینمای آمریکا به حساب آمده و می‌آیند.  
 
* روزنامه کیهان

 


  

وی افزود: تحریم‌ نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی مندرج در لیست SDN برجام و 170 مورد دیگر که در توافق با FATF مورد تحریم بانک‌های داخلی قرار گرفته‌اند، خودتحریمی و هم‌سویی با آمریکا است.

وی افزود: تحریم‌ نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی مندرج در لیست SDN برجام و 170 مورد دیگر که در توافق با FATF مورد تحریم بانک‌های داخلی قرار گرفته‌اند، خودتحریمی و هم‌سویی با آمریکا است.
گروه سیاسی - رجانیوز: آیت‌الله عباس کعبی پیرامون اجرای مفاد قرار داد FATF توسط بانک‌های داخلی اظهار کرد: بانک‌های عامل به قوانین FATF که از مبادله با نهاد‌های حاکمیتی و دستگاه‌های گوناگون نظام به بهانه پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی یا همان FATF خودداری می‌کنند، در مسیر منافع آمریکا و علیه منافع و حاکمیت ملی عمل می‌کنند.
 
به گزارش رجانیوز، عضو جامعه مدرسین حوزه‌ علمیه قم افزود: تحریم‌ نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی مندرج در لیست SDN برجام و 170 مورد دیگر که در توافق با FATF مورد تحریم بانک‌های داخلی قرار گرفته‌اند، خودتحریمی و هم‌سویی با آمریکا است.
 
وی قرارداد با FATF را حرکتی علیه امنیت،‌ حاکمیت و منافع ملی دانست و گفت: تمام دستگاه‌های حاکمیتی از جمله شورای عالی امنیت ملی باید هر چه سریع‌تر جلوی این قرار داد ننگین و ‌شرم‌آور را بگیرند.
 
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه FATF برجام بانکی است و دولت با اجرای این توافق،‌ در صدد اجرایی کردن برجام دو و سه است، اضافه کرد: توافق با FATF هم از بعد منطق حقوقی و هم از حیث عزت ملی و رفتار سیاسی،‌ چیزی جز ذلت و ضرر برای ایران ندارد و منافعش برای آمریکا و صهیونیست هاست.
 
کعبی در گفتگو با فارس ادامه داد: حرکت در مسیر احیای برجام‌های دو و سه، حرکتی کاملا آمریکایی است، پیوستن به گروه اقدام ویژه مالی به ظاهر با هدف شفافیت مالی صورت می‌گیرد ولی درحقیقت حرکت در راستای سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا،‌ صهیونیسم و دیگر هم پیمانانشان است.
 
عضو جامعه مدرسین حوزه‌ علمیه قم، توافق با FATF را عقب‌نشینی از سیاست‌های اصلی و کلی نظام جمهوری اسلامی ایران دانست و افزود: اسرائیل و آمریکا به دنبال محاصره اقتصادی مقاومت و حزب‌الله هستند، حمایت از نیروها‌ی مقاومت جزء سیاست‌های ثابت نظامی ایران است و هرگز ‌نمی‌توان از آن دست برداشت.
 
وی عنوان کرد: بانک‌های عامل به مفاد توافق با FATF، در مسیر سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی عمل می‌کنند،‌ باید سریعا جلوی این فاجعه ملی گرفته شود.
 
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به ضرورت شکل‌گیری پویش مردمی علیه توافق با FATF گفت: مردم علیه اقدام ضد امنیتی توافق با FATF خیزش عمومی به راه بیندازند.
 
کعبی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب براساس امنیت ملی دستور‌العمل‌های لازم را به ارکان حاکمیتی، دولت و گروه نظارت بر برجام ابلاغ کرده ‌است ولی آن‌ها خوب عمل نکرده‌اند،‌ اضافه کرد: گروه نظارت بر برجام که شخصیت‌های بزرگ نظام در آن جای دارند به وظایف خود عمل نمی‌کنند؛ از گروه نظارت بر برجام راضی نیستیم.



  

آنچه متاسفانه در نامه رییس بانک مرکزی نیز به آن اشاره ای نشده، دستور «توقف اجرای FATF» است، زیرا بر فرض آنکه طبق نامه آقای سیف، معضل «خودتحریمی» بانکها، افراد و نهادهای داخلی نیز حل شود، FATF ابعاد خطرناک و گسترده دیگری از جمله افشای اطلاعات مهم مالی- بانکی به بیگانگان و شناسایی گروه های مقاومت در منطقه به عنوان گروههای تروریستی و به تبع آن تحریم آنها توسط ایران را نیز در پی دارد.

آنچه متاسفانه در نامه رییس بانک مرکزی نیز به آن اشاره ای نشده، دستور «توقف اجرای FATF» است، زیرا بر فرض آنکه طبق نامه آقای سیف، معضل «خودتحریمی» بانکها، افراد و نهادهای داخلی نیز حل شود، FATF ابعاد خطرناک و گسترده دیگری از جمله افشای اطلاعات مهم مالی- بانکی به بیگانگان و شناسایی گروه های مقاومت در منطقه به عنوان گروههای تروریستی و به تبع آن تحریم آنها توسط ایران را نیز در پی دارد.
امیرحسین ثابتی: پس از انتشار اخبار مربوط به خودتحریمی برخی نهادها و بانکهای داخلی توسط دو بانک سپه و ملت و اعتراض افکار عمومی در این باره، سرانجام رییس بانک مرکزی با انتشار نامه ای رسمی و علنی خطاب به  «مدیران عامل بانک ها و موسسات اعتباری» بر لزوم همکاری با افراد و نهادهای ایرانی باقی مانده در لیست تحریم های 1+5 تاکید کرد اما واقعیت آن است که این نامه اقدام «کافی» برای از بین بردن تمام نگرانی ها در این باره نیست.
 
آنچه در این باره حایز اهمیت است و متاسفانه در نامه رییس بانک مرکزی نیز به آن اشاره ای نشده، دستور «توقف اجرای FATF» است، زیرا بر فرض آنکه طبق نامه آقای سیف، معضل «خودتحریمی» بانکها، افراد و نهادهای داخلی نیز حل شود، FATF ابعاد خطرناک و گسترده دیگری از جمله افشای اطلاعات مهم مالی- بانکی به بیگانگان و شناسایی گروه های مقاومت در منطقه به عنوان گروههای تروریستی و به تبع آن تحریم آنها توسط ایران را نیز در پی دارد که در این نامه هیچ اشاره ای به این موارد نشده و تنها با متوقف شدن اجرای FATF است که می توان نسبت به مصون ماندن از این خطرات  امیدوار بود.
 
نکته دیگر آنجاست که مذاکرات پنهان و محرمانه برخی مسئولان دولت فعلی با مسئولان FATF منجر به تدوین متن 18 صفحه ای ارزیابی FATF از وضعیت فعلی ایران و به نتیجه رسیدن یک ACTION PLAN سه صفحه ای شامل دستورالعمل های لازم به جمهوری اسلامی ایران برای نزدیک شدن به درخواست های FATF  شده، لذا لازم است تمام مکاتبات، نامه ها و اسناد موجود در این باره که بین مسئولان ایران و FATF رد و بدل شده علنی شود  تا افکار عمومی خود نسبت به این توافق  خطرناک قضاوت کند و کار به جایی نرسد که حتی نایب رییس اول مجلس شورای اسلامی نیز در کمال حیرت اعلام کند از این توافق سر در نمی آورد و از آن هیچ چیز نمی داند!
 
متاسفانه در 3 سال گذشته آنچه توسط دولت یازدهم به صورت یک قاعده در آمده، انجام مذاکرات محرمانه با طرفهای خارجی و در نهایت توافق هایی است که در عمل کشور را با تعهدات سنگینی مواجه می کند. در این میان نهادهای مختلف و دیگر اجزای نظام نیز با «عمل انجام شده» مواجه می شوند، کما اینکه پیش از FATF نیز تیم مذاکره کننده هسته ای با نقض قطعی اکثر خطوط قرمز نظام،  خروجی آن گفتگوها را در قالب «برجام» رونمایی کرد و کشور را در یک عمل انجام شده و توافق قطعی با طرف مقابل قرار داد که نتیجه عملی آن جز یک «خسارت محض» چیز دیگری نبود.



  

برنامه این هفته ثریا همزمان با رکود اقتصادی حاکم بر تولید و صنعت کشور به بررسی عملکرد و وظایف حساس بانک‌‌هایی می‌پردازد که می‌توانند به تولید، صنعت و در مجموع اقتصاد کشور کمک کنند اما غالب فعالیتشان را معطوف کرده‌اند به بنگاه‌داری موسسات خودشان و برج‌سازی!

برنامه این هفته ثریا همزمان با رکود اقتصادی حاکم بر تولید و صنعت کشور به بررسی عملکرد و وظایف حساس بانک‌‌هایی می‌پردازد که می‌توانند به تولید، صنعت و در مجموع اقتصاد کشور کمک کنند اما غالب فعالیتشان را معطوف کرده‌اند به بنگاه‌داری موسسات خودشان و برج‌سازی!

گروه اقتصادی-رجانیوز: برنامه این هفته ثریا همزمان با رکود اقتصادی حاکم بر تولید و صنعت کشور به بررسی عملکرد و وظایف حساس بانک‌‌هایی  می‌پردازد که می‌توانند به تولید، صنعت و در مجموع اقتصاد کشور کمک کنند اما غالب فعالیتشان را معطوف کرده‌اند به بنگاه‌داری موسسات خودشان و برج‌سازی!

 

به گزارش رجانیوز برنامه این هفته ثریا با موضوع آسیب شناسی عملکرد بانک‌ها در حمایت از تولید و با حضور فرشاد حیدری، معاون نظارتی بانک مرکزی و دکتر پرویز داوودی، اقتصاددان و معاون اول رئیس جمهور در دولت نهم بر روی آنتن شبکه اول سیما رفت.

 

محورهای مطرح شده  در این برنامه به شرح زیر است:

سرمایه های نجومی و منجمد شده ی بانکها در برج سازی بیشتر از بودجه عمرانی کل کشور

 آزادی عمل بانکهای برای بنگاه داری و برج سازی در سایه انفعال شدید بانک مرکزی

بانک مرکزی به جای سیاستگذاری فعال و قاطعانه، تنها به بانک ها "توصیه" می کند

کشاورزی و صنعت در صف طولانی تسهیلات هستند.

 بازرگانی، خدمات هواپیمایی و هتلداری از اولویت‌های بانک مرکزی برای اعطای تسهیلات است!

70 درصد معوقات متعلق به بانک‌های خصوصی!

  نارضایتی 93 درصدی از عملکرد بانکها در ارایه تسهیلات به مردم و بخش های تولیدی در نظرسنجی ثریا

 

 

 

 


  


در اوج تحریم 42 درصد تسهیلات برای واردات کالای خارجی داده‌ایم
مقصودی گفت: ما دوسال پیش برنامه‌ای رفتیم که در فضای ایجاد شده بعد از این برنامه از سمت دولت قرار شد که یک فرصت سه ساله به بانک‌ها بدهند تا بنگاهداری‌شان را محدود کنند. وی همچنین در خصوص چگونگی تقسیم منابع و تسهیلات بانکی در سالهای اخیر با ارائه اسلایدی گفت: این اسلاید از سال 90 تا 94 است که سهم تسهیلات اعطایی بانک‌ها به بخش‌های مختلف اقتصادی را نشان می‌دهد که در سال 90 سهم تسهیلات 8.6 به کشاورزی و 31.6 به صنعت و به بازرگانی 42.8 درصد تسهیلات داده اند که در همان سال 90 شورای پول و اعتبار تصویب و توصیه کرده بود که به بخش خدمات بازرگانی باید 8 درصد تسهیلات بدهند اما می‌بینیم که در آن سال‌ها که اوج تحریم و اوج جنگ اقتصادی بود بجای 8 درصد، 42 درصد از تسهیلات را به بازرگانی داده بودند.
 
 


 
مقصودی افزود: قرار بود که این روند اصلاح بشو اما متاسفانه در این 4 سال این 42 درصد خدمات و بازرگانی به 52 درصد رسیده است! جالب آن است که آن" توصیه ها" که حداقل با عدد و رقم مشخص بود در سالهای اخیر تبدیل به "توصیه" بدون عدد و رقم شده است یعنی به صورت کلی بانک مرکزی از بانکهای خصوصی و دولتی درخواست می کند که به تولید کمک کنند! در حالی که توصیه ها باید به قانون با ضمانت اجرایی تبدیل شود.
.
بانک مرکزی فقط به بانک‌ها توصیه می‌کند که به تولید کمک کنید!!
فرشاد حیدری با بیان اینکه اعطای تسهیلات برای خدمات بازرگانی لزوما کار مذمومی نیست، اظهار داشت: ما بر اساس قوانینی که در برنامه‌ 5 ساله داریم در یک جایی لازم دیدیم که 25 درصد به بخش کشاورزی تسهیلات بدهیم که در برنامه پنجم این امر به یک توصیه تبدیل شد یعنی باید دید که مزیت اقتصاد در چه بخشی است و برحسب آن تخصیص مطلوب منابع صورت بگیرد؛ ممکن است این تخصیص در هتل‌داری، بازرگانی، تاسیس دانشگاه و یا واحد تولیدی و غیره صورت بگیرد بنابراین باید باید اقتصاد بدهیم تا اقتصاد کشور راه خودش را پیدا کند.
 
محسن مقصودی از دکتر حیدری پرسید، توصیه شما به بانک‌ها چیست؟
حیدری اظهار داشت: توصیه اکید ما به بانک‌ها اعطای تسهیلات به واحدهای تولیدی است اما تاکید عددی نداریم و عدد و رقمی برایشان مشخص نکرده‌ایم بلکه صرفا توصیه موکد کرده‌ایم که از تولید حمایت کنند.
 
مقصودی گفت: به این ترتیب بانک‌ها عملا هیچ الزامی برای این کار ندارند.
 
حیدری در پاسخ اظهار داشت: شما وقتی بانک‌ها را الزام می‌کنید قطعا انحراف ایجاد خواهد شد؛ ما در سال‌های گذشته الزام قانونی داشته‌ایم که به فلان بخش فلان مقدار تسهیلات بدهید ولی در عمل انحراف ایجاد می‌شد اما در حال حاضر توصیه موکد به حمایت از تولید در بخش صنعت و کشاورزی می‌کنیم.
 
خرید هواپیما و گردشگری از ضروریات اقتصاد کشور است!
مجری ثریا پرسید: با توجه به فرمایش شما اولویت کنونی کشور بخش بازرگانی است؟
 فرشاد حیدری گفت: خیر بلکه این عملکر اقتصاد ما را نشان می‌دهد بطور مثال خرید هواپیما و گردشگری زیر مجموعه خدمات ما هستند و شاید یکی از ضروریات اقتصاد کشور ما باشند.

 
آثار تورمی اضافه برداشت بانک‌ها را مردم تحمل می‌کنند...
دکتر پرویز داوودی اظهار داشت: آنچه که عملا در بانک می‌بینیم نقش بسیار قدرتمند آن در اقتصاد کشور است و حتی در بحران 2007 غرب دیدیم که بانک نقش اصلی در این بحران را داشت یعنی توانایی بانک در ایجاد توسعه یا ایجاد بحران از هر بخش دیگری در اقتصاد بالاتر است. در اقتصاد کشور ماهم بالای 80 درصد مدیریت اعتبار در دست بانک‌هاست و موضوع اصلی آنها هم پول است؛ اگر ما پول را بعنوان کالا فرض کنیم اشتباه کرده‌ایم چراکه تاثیری که تصمیم یک بانک بر روی اعتبار تحت مدیری خودش دارد بسیار وسیع است بطور مثال فرض کنیم بانک‌ها منافع خودشان هستند و بانک مرکزی هم صرفا توصیه کند که مثلا 30 درصد به صنعت تسهیلات بدهید و غیره ولی عملا شما آزاد هستید کاملا طبیعی است که بانک‌ها به این سمت می‌روند که 50 درصد تسهیلات را به بازرگانی اختصاص بدهند؛ در چنین شرایطی بانکی پیدا می‌شود که در عرض یک سال 10 هزار میلیارد تومان اضافه برداشت پیدا می‌کند که این امر باعث نقدینگی مازاد بر اقتصاد می‌شود و آثار تورمی آن را مردم تحمل می‌کنند و سهامداران هم منفعت آن را می‌برند.


  

 
سرمایه منجمد شده ی بانکها در برج سازی بیشتر از بودجه عمرانی کل کشور
در این برنامه به صورت صریح و شفاف به بنگاه داری بانکها اشاره شد و خصوصا پروژه های برج سازی متعلق به بانکهای مختلف کشور نمایش داده شد. براساس آنچه ثریا از سایتهای خود بانکها استخراج کرده بود و بخشی از آن را نمایش داد، اکثر بانکهای خصوصی و دولتی کشور رقم های نجومی در طول شش سال اخیر در ساخت برج های لوکس تجاری، اداری و ... در تهران و برخی کلانشهرها سرمایه گذاری کرده اند. برج هایی که هیچ نسبتی با اقتصاد مقاومتی ندارند و سبک زندگی و مصرف خاصی را به دنبال خواهند داشت. برآورد ثریا با توجه به رقم قیمت فروش این برج ها نشان می داد بسیاری از بانکها در پنج شش سال اخیر و در اوج جنگ اقتصادی بین هزار میلیارد تومان تا پنج هزار میلیارد تومان از سرمایه مردم را به صورت برج سازی منجمد کرده اند.
 
اگر چه رقم دقیقی از ارزش واقعی برج های بانکها در دست نیست اما حجم پروژه های ساخته شده و در دست ساخت بانکها در این حوزه به قدری است که با توجه به برآوردها می توان گفت از رقم بودجه عمرانی کل کشور در سال گذشته (40 هزار میلیارد تومان) نیز بیشتر است. سرمایه ای که اگر با سیاستگذاری درست و قاطع بانک مرکزی به سمت تولید و بخش های مولد اقتصادی روانه شود می تواند بسیاری از کارخانه ها و کارگاه های تعطیل و نیمه تعطیل کشور را احیا نماید.
 
بخشی از نقدینگی کشور درگیر اموال منجمد بانک‌هاست
در ابتدای برنامه ثریا، محسن مقصودی، مجری برنامه ثریا با ارائه اسلایدی خطاب به دکتر حیدری گفت: از سه سال گذشته  تا کنون نقدینگی کشورمان نزدیک به دوبرابر شده است و از حدود 600 هزار ملیارد تومان در پایان سال 92 به هزار و هفده هزار میلیارد تومان در پایان سال 94 رسیده‌است یعنی نقدینگی کشور نزدیک به 400 هزار میلیارد تومان زیاد شده است.
 
 

 

فرشاد حیدری، معاون نظارتی بانک مرکزی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با توجه به افزایش شدید نقدینگی چرا تولیدکنندگان ما عمدتا مشکل دارند و اکثر کارخانه‌ها با 40 یا 50 درصد ظرفیتشان کار می‌کنند، اظهار داشت: در واقع نقدینگی کشور و تامین مالی واحدهای تولیدی در طول تاریخ اقتصاد کشور همیشه برای واحدهای تولید مسئله ساز بوده است؛ هیچ وقت در طول تاریخ اقتصادی کشورمان واحدهای تولیدی بی نیاز از نقدینگی‌ای که باید به واسطه بانک‌ها تامین بشود، نبوده‌اند و هیچ‌گاه بانک‌ها نتوانسته‌اند 100 درصد تقاضا را اجابت کنند بنابراین این معضلی نیست که به 10 تا 20 سال گذشته کشور مربوط باشد؛ حجم نقدینگی مورد نیاز برای واحدهای تولیدی ما عموما بیشتر از ظرفیتی بوده است که بانک‌ها توانسته‌اند تجهیز بکنند.
 
وی افزود: تغییرات نرخ ارزی که در سال‌های 90 تا 92 ایجاد شد موجب شد که نیاز نقدینگی واحدهای تولید ما به همان میزان افزایش پیدا بکند و ما تا سه برابر افزایش نرخ ارز داشتیم؛ بخشی دیگر از سرمایه در گردش واحدهای تولیدی مربوط به پرداخت حقوق و دستمزد است که این‌ها هم متاثر از افزایش دستمزدها در سال‌های گذشته تقریبا در هرسال 15 الی 20 درصد افزایش داشته‌اند؛ در واقع به همین میزانی که نیاز نقدینگی کشور افزایش پیدا کرده است، نقدینگی  بانک مرکزی هم از به یک هزار تریلیون تومان افزایش پیدا کرده است و این نقدینگی هم در واحدهای تولیدی مصرف می‌شود و بخشی هم در متاسفانه در مطالبات معوقات بانک‌ها، مطالبات بانک‌ها از دولت و یا دارایی‌هایی که منجمد هستند مانند اموال تملیکی بانک‌ها مثل ساختمان و برج و غیره، درگیر است.
 
علی‌رغم تسهیلات فراوان به واحدهای خدماتی و بازرگانی، رشد تولید در سال 94 یک درصد بود!
دکتر پرویز داوودی، اقتصاد دان و معاون اول رئیس جمهور در دولت نهم در پاسخ به سوال مشابه اظهار داشت: می‌دانیم که بانک‌ها در سال 94 حدود چهارصد و هفده هزار میلیارد تسهیلات داده‌اند و از این تسهیلات حدود 70 درصد آن بصورت سرمایه در گردش بوده است که به این معنی است که واحدهای تولیدی یا خدماتی یا بازرگانی این تسهیلات را بگیرند و ماده اولیه یا جنس تولید شده را بخرند و بفروشند؛ ما می‌بینیم که علی‌رغم اینکه این تسهیلات به این بخش‌ها داده شده است، مرکز آمار رشد تولید را در سال 94 حدود 1 درصد اعلام کرده است که این آمار نسبت به این حجم تسهیلاتی که داده شده است، بسیار پایین است.
 
 

 
داوودی با طرح این سوال که چرا این تسهیلات تبدیل به تولید نشده است افزود: از طرفی دیگر اگر به نرخ تورم هم نگاه بکنیم خواهیم دید که نرخ تورم هم حدود 11.9 درصد است؛ می‌توان گفت که علت این امر این است که نقدینگی برای سرمایه در گردش رفته است و سرمایه در گردش عمدتا برای خرید کالاهای خارجی استفاده شده است  یعنی عمدتا واحدهای تولیدی مواد اولیه تولید داخلی و یا بازرگان کالای داخلی را نخریده‌اند.
 
 
تسهیلات بانکها صرف واردات کالاهای لوکس خارجی شده است
دکتر پرویز داوودی اظهار داشت: اگر سرمایه در گردش نیز صرف خرید تولیدات داخلی می‌شد در اینصورت تولید شروع به حرکت می‌کرد و ما رشد بالاتری را شاهد بودیم و واحدهای تولید حرکت می‌کردند اما چون عمدتا صرف واردات کالاهای خارجی شده است، تولید داخلی ما نتوانسته رشد بکند؛ اگر بصورت میدانی مراجعه‌ای به واحدهای تولید و مغازه‌ها داشته باشیم خواهیم دید که عمدتا کالاهای خارجی در این مراکز هستند و حتی  در مورد مصالح ساختمانی که از مزایای کشور ماست هم همین امر صدق می‌کند و شهرک‌های صنعتی هم عمدتا در حال تعطیلی هستند


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ