سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 213
بازدید دیروز : 415
کل بازدید : 137950
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


ایران کشور پیرهای باسواد خواهد بود!


دکتر عباسی شوازی، رئیس کنونی موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور و همان کسی است که اسباب تغییر پیش بینی های سازمان ملل

در مورد جمعیت ایران را فراهم کرد. اما شرح واقعه این که: سازمان ملل در سال 2010 و در پیش بینی تکان دهنده ی خود از وضع آینده ی جمعیتی ایران،

اذعان کرد که با ادامه ی روند کنونی کاهش نرخ باروری، جمعیت ایران در سال 1480، به سی و یک میلیون نفر خواهد رسید که قریب به نیمی از آن بیش از

شصت سال سن خواهند داشت. این پیش بینی تلنگری شد برای مسئولان تا به فکر افزایش جمعیت کشور باشند و خطر ویرانگر پیری جمعیت را مدنظر قرار

دهند. در این هنگام دکتر عباسی شوازی که همواره ارتباط تنگاتنگی با سازمان ملل داشته است، آمار و پیش بینی های این سازمان را زیر سوال برد و گفت:

"جای تعجب است که برخی افراد که ادعای کارشناسی جمعیت نیز دارند، از داده های سازمان ملل با این قاطعیت استفاده می کنند" (12) اما موضوع هنگامی

جالب می شود که بدانیم، در حالی دکتر عباسی پیش بینی سازمان ملل را زیر سوال می برد که دریافت جایزه ی جهانی جمعیت در سال 2011 را مدیون همین

سازمان است.

 

به هر حال حساسیتی که به دنبال این پیش بینی سازمان ملل به وجود آمد و منجر به تحرکاتی در کشور شد، درس عبرتی شد برای این سازمان به اصطلاح بین

المللی و در حقیقت آمریکایی؛ چنان که پس از آن، سازمان ملل در اقدامی بی سابقه، در آمار و پیش بینی های خود تجدید نظر کرد؛ یا به معنای دقیقتر آنها را

دستکاری کرد، بدان امید که روند بی نظیر کاهش نرخ باروری در ایران، چنان که هست به نظر نیامده و حساسیت های به وجود آمده در مردم و مسئولین

کشورمان فروکش کند. در پیش بینی های جدید (2012)، آنقدر ماهرانه آمار جمعیتی کشور دستکاری شده بود که در صورت تحقق سناریوی خوش بینانه، جمعیت

ایران به 150 میلیون هم می رسید که از قضای روزگار با منویات مقام معظم رهبری نیز تطابق کامل داشت!

 

اما در اینجا یک سوال پیش می آید و آن این که: سازمان ملل چگونه و با استناد به چه آماری توانست در پیش بینی خود نسبت به آینده ی جمعیت کشورمان تجدید

نظر کند؟ باید گفت که در این برهه نیز دکتر عباسی شوازی وارد عمل شده و آماری مجعول را به سازمان ملل هدیه می کند؛ یعنی انتقاد دکتر عباسی به پیش بینی

های سازمان ملل، نه تنها آسیبی به ارتباط دوستانه ی وی با این سازمان نمی زند، بلکه گویا به تحکیم این ارتباط نیز مینجامد، زیرا سازمان ملل که علی القاعده

باید آمار کشوری را از مراجع معتبر دریافت کند، رقم نرخ باروری را از کسی می گیرد که در کشور هیچ سِمتی برای ارائه ی آمار ندارد.

 

دکتر عباسی، نرخ باروری را به سازمان ملل 1.89 گزارش می کند، در حالی که مرکز آمار کشور به عنوان معتبرترین منبع ارائه ی آمار جمعیتی، این آمار را

بین 1.5 تا 1.75 اعلام کرده بود. نکته ی بسیار جالب توجه این که، دکتر عباسی اخیرا ضمن یک مصاحبه، اعترافی ضمنی به جعلی بودن آمار ارائه شده به

سازمان ملل داشته است و نرخ باروری در سال 1390 را 1.7 عنوان کرده است (13).

 

البته سوابق دکتر عباسی پر است از روابط مشکوک، اظهارنظرهای مغرضانه و اقدامات مخرب. به عنوان مثال وی سال گذشته، سمینار ضدجمعیتی «پویایی

جمعیت در کشورهای مسلمان» را با کمک مالی سفارت سوئیس و صندوق جمعیت سازمان ملل و با حضور مرتبطین با صهیونیست ها در تهران، یزد و شیراز

برگزار کرد. دکتر عباسی در این سمینار، آینده ی جمعیت ایران را یک جمعیت سالخورده ی باسواد عنوان کرد که هنوز امید به زندگی دارند! (14) بر اساس این

اظهارنظر عجیب باید از دکتر عباسی پرسید: اگر به صورت قطعی جمعیت ایران سالخورده خواهد شد، خاصیت موسسه مطالعات تخصصی جمعیت کشور که از

بیت المال ارتزاق می کند و شما ریاست آن را بر عهده دارید، چیست؟! بالتبع این سوال نیز مطرح می شود که چرا باید فردی که معتقد است جمعیت ایران قطعا

پیر خواهد شد، در شورای برنامه ریزی جمعیت حضور داشته باشد؟

 

شاید اصلاً نباید وارد مسئله کنترل جمعیت می‌شدم!


مقام معظم رهبری در مردادماه سال 1391 در زمینه ی مسئله ی جمعیت می فرمایند: "آنطوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمیِ این قسمت، تحقیق

و بررسی کردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال 71 به این طرف، باید سیاست را تغییر می

دادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم" با توجه به این صحبت از مقام معظم رهبری، بعد از سال 1371 باید سیاست خسارتزای

تحدید نسل رها می شد، در حالی که در فاصله ی سال های 1372 تا 1376 که آقای دکتر مرندی به عنوان وزیر بهداشت مشغول خدمت بوده اند، وزارت مزبور

با نهایت توان پیگیر کاهش جمعیت مسلمین بود.

 

البته این کوتاهی از آقای دکتر مرندی به این برهه از زمان محدود نشد، بلکه حتی در سال 1389 که رئیس جمهور وقت، قانون تنظیم خانواده را زیر سوال برد

نیز، وی در نخستین فرصت ممکن مصاحبه ای صورت داد و ضمن این که احمدی‌نژاد را عدالت‌محورتر و دلسوزتر از خود دانست و گفت که به او رای داده

است، از این مواضع احمدی نژاد انتقاد کرده و گفت: "باید مشخص شود که چه کار کارشناسی‌ای در این‌باره در دولت انجام شده است" دکتر مرندی در ادامه ی

صحبت هایش با اصرار بر ادامه ی روند تحدید نسل مدعی شد: "مناسب‌ترین زمان برای بارداری در سنین 20 تا 29 سالگی!!! و حداکثر تا پایان 34 سالگی

است و فاصله میان بارداری هم باید 3 تا 4 سال باشد، بر این اساس هیچ خانواده‌ای نمی‌تواند بیش از سه فرزند داشته باشد!!" وی در این مصاحبه گفت: "افزایش

تعداد فرزندان که هنر نیست، حیوانات هم می‌توانند این کار را بکنند!" (15)

 

اما در نقد این صحبت های جناب دکتر مرندی باید گفت که متخصصین زنان و زایمان، فاصله ی 18 تا 35 سال برای فرزندآوری زنان را مطابق امکانات دهه ی

شصت و سیاستی برای کاهش جمعیت می دانند که اساسا هیچ مبنای علمی ندارد (3). ضمنا در پاسخ این که آقای دکتر گفته اند حیوانات هم می توانند زیاد فرزند

بیاورند، باید گفت: حیوان، حیوان به دنیا می آورد و انسان، انسان. ارزش انسان هم به روح الهی او است و نه به جسمش. احتمالا دکتر مرندی که پزشک هستند

صرفا مسائل جسمانی که وجه مشترک انسان و حیوان است را در نظر گرفته اند که چنین جمله ی عجیبی را عنوان کرده اند.

 

به هر حال این که چرا دکتر مرندی 18 سال پس از زمانی که باید سیاست های جمعیتی متوقف می شد، اینگونه به دفاع از سیاست تحدید نسل می پردازد و

خواستار ادامه ی آن می شود، حقیقتا جای سوال دارد. آیا دلیل این مسئله بی اطلاعی ایشان از وضع فاجعه بار آمارهای جمعیتی کشور بوده است؟ اگرچه این

موضوع محتمل است ولی با توجه به سابقه ی دوستی ایشان با جمعیت شناسان برجسته ی کشور و دکتر ملک افضلی که اپیدمیولوژیست است، این گمانه بعید به

نظر می رسد. با رجوع به مصاحبه های ایشان به جمله ای جالب بر می خوریم که این گمانه را از اساس منتفی می کند: "آمار رشد جمعیت مرتباً توسط نهادهای

آماری اعلام می‌شد، اما هیچگاه کسی از این آمارها استفاده‌ای نکرد!" (16)

 

نهایتا دکتر مرندی در اسفند ماه سال گذشته با پذیرش اشتباهات خود در بحث جمعیت می گوید: "من بر اساس آنچه به عقلم می‌رسید، برای کشور عمل کردم اما

هنوز هم احساس عذاب وجدان می‌کنم. شاید اصلاً نباید وارد مسئله کنترل جمعیت می‌شدم" (17) به هر حال با وجود این که دکتر مرندی به اعتراف خویش سابقه

ی مطلوب و البته تخصصی در زمینه ی مسئله ی جمعیت ندارد، این مسئله که پذیرفته است در شورای برنامه ریزی جمعیت حضور داشته باشد، کاملا عجیب به

نظر می آید.

 

انجمن جمعیت شناسی ایران یا شعبه ی صندوق آمریکایی جمعیت؟!


پیش از این در یادداشتی به صورت مبسوط به عملکرد و مواضع مخرب انجمن جمعیت شناسی پرداخته شد و در این مجال صرفا چند سطر از آن یادداشت (18)

ارائه می شود تا تکلیف یکی دیگر از اعضای شورای برنامه ریزی جمعیت مشخص شود.


 

   


از نظر انجمن جمعیت شناسی "وضع جمعیت کشور نه تنها بحرانی نیست، بلکه بسیار مطلوب نیز هست. با وجود این مطلوب بودن، جمعیت ایران قطعا

سالخورده خواهد شد! از این رو برنامه‌ریزی برای پیشگیری از این امر مقدر، کاری بیهوده است که در صورت توفیق نیز، دور باطل ایجاد می‌کند. اساسا پیر

شدن جمعیت یک فرصت است و آینده‌نگری در هر زمینه که خوب باشد، برای پیری جمعیت لازم نیست، چون ممکن است جلوی این فرصت گرفته شود و

جمعیت ایران، توفیق پیری را از دست بدهد! مشوق‌های مالی نیز علی‌القاعده نباید در این راستا به کار گرفته شوند، چون ممکن است فرزندآوری در محرومین

جامعه بیشتر شود و علی‌القاعده مستضعفین، توانایی تربیت بچه را ندارند"

 

با این توصیفات و با آگاهی از روابط بسیار گسترده ی انجمن جمعیت شناسی با صندوق آمریکایی جمعیت، می توان این نهاد غیردولتی را شعبه ای دیگر از

صندوق جمعیت سازمان ملل عنوان کرد. برای پی بردن به این حقیقت می توان به نامه ی بسیج دانشجویی رجوع کرد که در آن دانشجویان به دلایل متعدد

خواستار اخراج نماینده ی صندوق جمعیت از کشور شده بودند (19). با خواندن ادله ی این نامه و مقایسه ی آن با مواضع انجمن جمعیت شناسی، مشابهت های

فراوانی به چشم خواهد خورد که پرده از حقایق بسیاری برمی دارد.

 

به هر حال با توجه به مواضع و عملکرد اعضای شورای برنامه ریزی جمعیت، حذف یکجای مقوله ی جمعیت از برنامه ی ششم توسعه، آنچنان هم کارنامه ی بدی برای این شورا به شمار نمی آید و انصافا ماجرا می توانست از این هم بدتر باشد!

 

اما در آخر...

شواهد متعددی حاکی از این است که صحبت مقام معظم رهبری که در ابتدای این یادداشت آمد، محقق شده است و دشمن برای جلوگیری از اجرایی شدن سیاست

 

های جدید جمعیتی ایران، برنامه ریزی کرده و پول خرج می کند. نگارنده نیز، قبل از دیدن برنامه ی ششم توسعه، یقین داشتم که «جریان نفوذی تنظیم خانواده» (

20) نخواهد گذاشت در برنامه ی ششم توسعه به بحران جمعیت پرداخته شود و البته این پیشبینی احتیاجی به «نوستر آداموس» بودن نداشت! علت این یقین، صرفا

سابقه ی جریان مزبور در عقیم گذاشتن طرح های جمعیتی بود؛ به گونه ای که در چهار سال گذشته، این جریان جلوی هرگونه تغییر اساسی در عملکرد های

مربوطه در وزارت بهداشت را گرفته است و با رخنه در مجلس، اجازه نداده قانون تنظیم خانواده لغو شود و قانونی برای افزایش رشد جمعیت وضع گردد. در

حقیقت با وجود این جریان قدرتمند، هر طرحی برای افزایش جمعیت از ابتدا شکست خورده به شمار می آید، مگر این که خلافش ثابت شود.



اکنون مسئله ی جمعیت، نمودی عریان از «نفوذ جریانی» است که به فرموده ی رهبر حکیم انقلاب، خطرناک تر از نفوذ فردی است. البته ناگفته نماند که، در

راس این جریان، فرد و افرادی کمتر از انگشتان یک دست قرار دارند که اگر روزی به میز محاکمه کشانده شوند، آمریکا به ازای آزادی آنها، نه 7 نفر، که 70 یا

700 نفر را آزاد خواهد کرد.

 

حسین مروتی

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ