3/2ـ موج سوم: دوقطبی «اسلام ناب» و «غرب، به ضمیمه اسلام آمریکایی»
موج سوم این است که اسلام ناب یک طرف و غرب و اسلام آمریکایی هم طرف دیگر قرار می گیرند.
پس موج اول تقابل مارکسیسم و سرمایه داری است و به نظر آنها می آمد که مسئله فرهنگ مذهب حل شده است؛ در زمانی که احساس می کنند که غرب، ایران را به دروازه های تمدن رسانده است، انقلاب اسلامی اتفاق می افتد و موازنه را تغییر می دهد و به درگیری اسلام و غرب تبدیل می شود و در نهایت به درگیری اسلام و لیبرال دموکراسی می انجامد. موج سوم این است که به نزاع بین «اسلام ناب» و «سرمایه داری به ضمیمه اسلام آمریکایی» تبدیل می شود. البته اسلام آمریکایی دو قرائت از اسلام دارد؛ یکی قرائت خشن و سلفی و یکی هم قرائت سازشکار که توسعه غربی به مفهوم غربی اش را می پذیرد و می خواهد رنگ و لعاب اسلامی به توسعه بزند؛ این دو جریان مقابل جریان اسلام خواهی ناب شکل می گیرند و به نفع جریان تجدد هستند.
3ـ بهره برداری غرب از «اسلام آمریکایی» برای تضعیف «اسلام ناب»
غرب بعد از اشغال لانه جاسوسی با عربستان به توافق رسید و گسترش اسلام سلفی را در جهان به کمک عربستان مدیریت کردند و طالبان را در پاکستان و حکومت طالبان را در افغانستان شکل دادند؛ سپس القاعده را شکل دادند و بعد از آن داعش و سایر حرکات تروریستی را از این قسم به وجود آوردند؛ آیا اینها یک بسترهایی را در بین مسلمانان (نه در اسلام) داشته اند یا خیر؟ این بسترها وجود داشت اما خاموش بود و اینها آمدند آنها را فعال کردند. در آینده تاریخ هم اینها فعال خواهند شد؛ حوادث قرب ظهور عمدتاً حوادث درگیری بر محور مکتب اهل بیت(ع) و مکتب آل ابی سفیان است.
یامینپور: یک ادعا این است که پروژه غربی سازی با حداکثر قدرت در حال پیش روی است؛ تکنوکرات ها در داخل این حرف را می زنند و ایدئولوژی های غرب هم که همین را می گویند و این ادعایی است که مطرح می کنند.
استاد میرباقری: این ادعا را قبل از انقلاب هم داشتند مثلاً می گفتند که دوران مذهب تمام شده است؛ دین مربوط به مرحله ای از تاریخ بود که از آن عبور کردیم!
یامینپور: از یک طرف شما یک واقعیت بیرونی به نام داعش و اسلام سلفی را دارید و بپذیریم که این یک موجودیت برساخته و مدیریت شده است و برای آن پول خرج شده است؛ ولی علی الظاهر خودش یک موجودیت و سابقه تاریخی ای دارد که به این سادگی نمی توان آن را از پا در آورد. به نظر می رسد که غرب و وهابیت سیاسی در عربستان از پا گرفتن و بیشتراجتماعی شدن این جریان دچار هراس شده است؛ چرا؟ چون این فقط یک مسئله مدیریت شده نیست؛ یعنی فقط با پول ایجاد نشده است و با قطع پول هم از بین نمی رود.
سوال من این است که این مسئله را ایدئولوژی غربی چطور حل می کند؟ چون از یک طرف می گوید که دنیا به سمت غربی شدن است و از یک طرف دیگر اسلام داعشی- سلفی اینطور دارد در منطقه با یک حالت انفجاری عمل می کند.
استاد میرباقری: اتفاقاً اگر این بود به نفع غربی سازی جهان بود؛ چون اگر برای عبور دادن وجدان بشری و ایجاد ارتقای وجدان از این خشونت استفاده کنند و جامعه را از چنین قرائتی از دین عبور دهند. این که برای آنها خیلی خوب است!
1/3ـ انحلال حتمی دو قرائت از اسلام آمریکایی در فرایند مدرن سازی
دو قرائت از اسلام در فرآیند مدرن سازی حتماً به نفع غرب منحل می شود؛ یکی اسلام خشن؛ به خاطر اینکه اجرای این خشونت، ارتقای وجدان ایجاد می کند و مردم از این نوع اسلام عبور می کنند؛ این اسلام موردپسند نخواهد بود؛ چون طرف دیگر اسلام، فطرت است؛ ولی این قرائت، چیزی نیست که فطرت انسان ها را جذب کند؛ لذا ایدئولوژی غرب در حرکت تاریخی خودش ظرفیت عبور از قرائت سلفی از اسلام را دارد.
نوع دیگری اسلام آمریکایی که قبلا در مالزی و بعد در ترکیه مدل سازی شد، اسلام لیبرال است؛ غرب این قرائت را هم منحل می کند؛ چون اصلاً در عرض غرب قرار ندارد؛ همان مدلی است که غرب برای دنیای اسلام پیشنهاد می دهد.
2/3ـ عدم انحلال قرائت اسلام ناب در فرآیند مدرن سازی
اما اسلام با قرائت ناب می ماند و این واقعیتی است که غرب ظرفیت عبور از آن را ندارد؛ غرب می خواهد به کمک آن دو قرائت این قرائت ناب را از بین ببرد. این که صریحاً می گویند که ما باید دنیای اسلام را مخیر کنیم بین قرائت خشن و قرائت سازشکارانه از اسلام، یعنی همین؛ یعنی نگذاریم که قرائت سوم که امام (رض) از آن به عنوان اسلام ناب نام می بردند، فعال شود. زمان امام (رض) آغاز این فرایند بود. امام زود استشمام کردند و اصطلاح اسلام ناب و اسلام آمریکایی را برای همین تفکیک مطرح کردند؛ برای اینکه رنگ مذهبی نگیرد. چون می دانید که اسلام سلفی اسلام نفاق است؛ اسلام نفاق و کفر با هم به یک جا می رسند؛ نفاق، بیشتر در خدمت کفر است تا اینکه در خدمت اسلام باشد.
اینکه امام (رض) اسلام آمریکایی را مطرح می کنند نکته اش این است که الان مدیریت أهواء به دست آمریکا است و طبیعتاً اینها را مدیریت می کند.
4ـ ضرورت بسط اسلام ناب (به جای اسلام آمریکایی) در بدنه جهان اسلام
پس این دو قرائت انحرافی از اسلام، واقعیتی است که در دنیای اسلام وجود دارد. یک قرائت دیگر هم وجود دارد که نام آن اسلام ناب و مبدأ انقلاب اسلامی است؛ وقتی این قرائت اسلام ناب می خواهد گسترش پیدا کند، ابتدا حرکتی اسلامی در مقابل غرب است؛ بعد یک تجزیه در غرب اتفاق می افتد که درنتیجه، تحرک اسلامی در برابر لیبرال دموکراسی باقی میماند. بعد یک تجزیه در دنیای اسلام اتفاق می افتد و اسلام ناب یک طرف قرار می گیرد و آن دو قرائت از اسلام همراه با غرب، در طرف دیگر قرار می گیرند؛ الان همین اتفاق در منطقه افتاده است.
گرچه مولد اولیه آن دو قرائت انحرافی، غرب نبوده است ولی در مسیر پیشرفتشان با غرب همراه شدند و الان هم فعالیت های منطقه ای نیابتی از تمدن غرب دارند؛ هم جریان تکفیری و هم جریان ترکیه و مجموعه اقمارش که از جمله برخی اصلاح طلبان داخلی ما هم در قرائت دینی شان جزو اقمار ترکیه به حساب می آیند؛ در نشریه شان (مهرنامه) از همین قرائت دفاع می کردند؛ لذا امام (رض) به همین دلیل از آن به اسلام آمریکایی تعبیر می کنند؛ یعنی آن مسلمانی و قرائتی از اسلام که می تواند تحت مدیریت کفر و استکبار قرار بگیرد.
یامینپور: الان جریان های اصلی جامعه مسلمانان اهل تسنن تقریبا بین یک اسلام غرب گرا و یک اسلام سلفی تقسیم شده اند.
استاد میرباقری: مسلمان شیعه چطور؟ این قرائت خشن در آن نیست.
یامینپور: اینجا قرائت ناب وجود دارد.
استاد میرباقری: اینجا دو قرائت فعال است؛ یکی قرائت اسلام سازشکار (اسلامی که توسعه محور است و با توسعه به مفهوم غربی اش کنار می آید) و دیگری اسلام ناب که ایده تمدن اسلامی را مطرح می کند.
حال در دنیای اسلام در نهایت باید خط این دو اسلام تجزیه شود. حتی در اهل تسنن، اسلامی که قرائتش سازشکارانه و یا قرائت خشن است از اسلامی که قرائتش انقلابی تر است باید جدا شود؛ اگر شما بتوانید قرائت سوم را که اسلام ناب است در همه دنیای اسلام نفوذ دهید ابتدا اسلام ناب سیاسی به قرائت امام (رض) و انقلاب اسلامی، و بعد هم اسلام ناب عقیدتی و فکری شکل خواهد گرفت و موج جامعه اسلامی هم به همین سمت است.
یامین پور: این تحولات بیداری اسلامی یا بهار عربی این دو جریان را رو آورد.
استاد میرباقری: اما در نهایت، یک جریان باطنی تری در درون همان دنیای تسنن شکل خواهد گرفت.