سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 377
کل بازدید : 138144
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


به «فرد اصلح» رأی بدهیم یا به «لیست اصلح»؟

جریان اصلاحات در روز‎های اخیر به‎واسطه مشکلاتی که در رسیدن به لیست 30 نفر در تهران داشت، حاضر شد تا آنجا پیش برود که براساس تاکتیکی انتخاباتی، امثال علی مطهری و کاظم جلالی‎‎ها را نیز در لیست خود جای دهد. به تعبیر دیگر، اصلاحاتی‌ها با کسانی به ائتلاف رسیدند که روزگاری یکدیگر را رقیب سرسخت خود تلقی می‎کردند؛ حال ما نباید براساس عقل سیاسی و حتی شرعی، دایره اصولگرایی را گسترده‎تر ببینیم و به دلیل وجود پیچ تاریخی در ادامه مسیر، با تسامح بیشتری نیرو‎های درون جریان اصولگرایی را مورد ارزیابی قرار دهیم؟
گروه سیاسی مشرق - شاید خیلی از افراد نخبه اعم از دانشگاهی و رسانه    ‎ای جریان مذهبی، با این تصور که برای نخبگان منطق لیستی رأی دادن توجیهی ندارد، بهدنبال رسیدن به یک لیست اصلح برای خود، در شهرهای بزرگی مانند تهران باشند و شاید هم این چالش بهنوعی خاص شهر تهران است؛ ولی به هر جهت برای گزینش میان لیست و شخص، باید یکی را برگزینیم و آنچه سبب میشود به این «باید» برسیم، تحلیل فضای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران است که در ادامه بهصورت خلاصه به آن اشاره میشود.

 

شبهه عدم رأی به لیست از کجا نشأت گرفت؟

بنابر شواهد تاریخی، باگذشت سه دهه و اندی از عمر جمهوری اسلامی ایران، مردم تهران و کلانشهرها از همان ابتدا، با اعتماد به نهادها و رأی دادن به لیست (جامعتین، حزب جمهوری اسلامی ایران، جامعه روحانیون مبارز و...) نهتنها مشکلی نداشتند بلکه بهواسطه تقوا و خبرگی و تجارب سیاسی احزاب و تشکلها، وظیفه خود را برای رأی دادن آسان میدیدند و تنها وظیفهای که از آن‎‎ها انتظار میرفت، حضور حداکثری در پای صندوق‎‎های رأی بود.

اما از دو دوره گذشته انتخابات مجلس شورای اسلامی به اینطرف، شبههای در میان جوانان جریان انقلابی بهوجود آمد مبنی بر اینکه لیستی رأی دادن، با توجه به شناخت نسبت به افراد نامزد شده، منطقی ندارد و باید براساس شناخت و رسیدن به فرد اصلح، رأی بدهند. لذا نباید منتظر لیست جامعتین یا فلان نهاد حزبی ـ سیاسی باشیم...

بهنظر میرسد اگر بگوییم چنین شبههای در میان مردم عادی کوچه و بازار وجود ندارد، خیلی به خطا نرفتهایم. مردم عادی اطراف ما، با اعتماد به همان نهادهای سنتی ـ مذهبی، با حضور در پای صندوق رأی نهتنها به وظیفه خود بهدرستی عمل میکنند بلکه از بسیاری از نخبگان در درک سیاسی جلوتر بوده و کمک شایانی به جریان انقلابی خواهند کرد.

اما برای قبول منطق رأی دادن به یک لیست واحد، دلایلی نیاز است تا بتوانیم در کنار تحلیل وضعیت سیاسی به حجت شرعی برای رأی به لیست برسیم. مهمترین این دلایل در ادامه میآید:

 

1. فضای فعلی جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج از کشور

جمهوری اسلامی ایران بهموازات درگیر شدن با دشمنان داخلی در فتنه 88، با موج بیداری اسلامی در مصر و بحرین و... نیز درگیر شد و بعد از آن، اشغال عراق و سوریه توسط جریان معارضان، چالش دیگری را در برابر نظام اسلامی قرار داد. از یک طرف معاندین داخلی شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر میدادند و از سوی دیگر، جریان تکفیری ـ آمریکایی در مرزهای ایران مشغول جولاندادن بودند. لذا نهادهای انقلابی ـ امنیتی در دو جبهه بهصورت همزمان درگیر شدند. در این بین حضور دولت‎‎های (احمدینژاد ـ روحانی) نهتنها کمکی به نیروهای انقلابی نکرد، بلکه در موارد بسیاری سنگی هم جلوی پای سربازان انقلاب انداخت؛ از «تاکید بر بیداری انسانی گرفته» تا «جلوگیری از حرکت کشتی کمک به مردم یمن بهواسطه تماس جان کری با مقامات ایرانی».

در چنین شرایطی بهنظر میرسد یکی از قوایی که تا حدودی پرونده قابل قبولی برای دفاع دارد، مجلس نهم است. حال باید به این نکته توجه داشته باشیم که با حضور این دولت، نیازمند مجلسی همسو با نهادهای انقلابی هستیم و نه مجلسی که در کنار دولتیها، درباره کمک به سوریه و خط مقاومت ایجاد شبهه کند. یعنی مجلسی همانند آنچه رهبر انقلاب فرمودند: «ملاحظه میکنید که بحمدالله مجلس کنونی ما (مجلس نهم)، در مسائل بینالمللی، مواضع خیلی خوبی میگیرد؛ این خیلی برای کشور مغتنم است. این کجا و اینکه یک مجلس شورایی ما تشکیل بدهیم که در مقابل دشمنان بینالمللی و جبهه متحد دشمنان، حرف آن‎‎ها را بزند کجا؛ این‎‎ها خیلی با هم فرق میکنند. این کجا که مجلسی داشته باشیم که چه در قضیه هستهای و چه در قضایای گوناگون دیگر، حرف دشمن را تکرار بکند؛ یا اینکه نه مجلسی مستقل، آزاد و شجاع باشد. همانجوری که مردم شعار میدهند، داخل مجلس شعار بدهند؛ همانجوری که مردم میخواهند، در داخل مجلس موضعگیری کنند؛ این خیلی مهم است». (دیدار با مردم قم، 19/10/94)

 

2. دایره اصولگرایی را گسترده ببینیم، نه محدود

بهطور قطع همگان میدانند جریان اصلاحطلب بهواسطه کنش اشتباه و غلط در فتنه 88 از خطوط قرمز نظام اسلامی عبور کرد و بهواسطه همین رفتار غلط، ورود آن‎‎ها به عرصه‎‎های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و... با ممنوعیت روبهرو شد. ولی جریان اصلاحطلب نهتنها متوقف نشد، بلکه در انتخابات 92 با یک حرکت تاکتیکی و خارج کردن عارف از بازی انتخابات، برخلاف میل باطنی از روحانی حمایت کرد و توانست بدنه حامی اصلاحات را برای روحانی بهپای صندوق‎‎های رأی بکشاند. همین جریان در روزهای اخیر بهواسطه مشکلاتی که در رسیدن به لیست 30 نفر در تهران داشت، حاضر شد تا آنجایی پیش برود که براساس تاکتیکی انتخاباتی، امثال علی مطهری و کاظم جلالی‎‎ها را نیز در لیست خود جای دهد. به تعبیر دیگر، اصلاحاتیها با کسانی به ائتلاف رسیدند که روزگاری یکدیگر را رقیب سرسخت خود تلقی میکردند. حال جای این سوال برای جماعت مومن و انقلابی وجود دارد که آیا ما نباید براساس عقل سیاسی و حتی شرعی، دایره اصولگرایی را گستردهتر ببینیم و به دلیل وجود پیچ تاریخی در ادامه مسیر، با تسامح بیشتری نیروهای درون جریان اصولگرایی را مورد ارزیابی قرار دهیم؟ بهنظر میرسد جواب این سوال با توجه به صحنهآرایی جریان مقابل نهتنها عقلانی است بلکه واجب شرعی است. چرایی این موضوع را در ادامه توضیح خواهم داد.

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ