یک قرن بعد؛ باز هم انگلیس و دشمنی با علمای ضدانگلیسی
این روزها که انقلاب اسلامی وارد سی و هشتمین سال عمر خود شده، خیلیها امتحان خود را پس دادهاند. بحرانهای مختلف سیاسی و نظامی و امنیتی در این سه دهه عیار شخصیتها را نشان داده و معلوم شده کدام چهرهها در آزمونهای مختلف مردود و کدام چهرهها سربلند شدهاند. مشخص شده کدام جریانها و چهرهها دشمن را دشمن میدانند و از اصول اسلام ناب و انقلاب کوتاه نمیآیند؛ و کدامشان پشیمان از اصول انقلاب، دل به لبخند آمریکا و انگلستان بستهاند.
طی هفته گذشته رسانههای ضدانقلاب به خصوص بیبیسی با تجزیه و تحلیل فضای سیاسی انتخابات خبرگان، صریحا خواستار آن شدند که مردم تهران در انتخابات خبرگان به آیات جنتی، یزدی و مصباح رای ندهند. این رسانهها در مقابل با تبلیغ لیست موسوم به خبرگان مردم که متعلق به هاشمیرفسنجانی بود خواستار رای به آن به عنوان «رای سلبی» برای عدم ورود این سه عالم انقلابی به مجلس خبرگان شدند. مسالهای که با واکنش قاطعانه رهبرمعظم انقلاب روبرو شد و ایشان نیز صراحتا خواستار مخالفت عملی مردم با این خواسته دشمنان انقلاب شدند. چند روز بعد شبکه های ماهوارهای وهابی که از داعش حمایت میکردند نیز خواستار رای به لیست هاشمی و اصلاحطلبان شدند. مفتی اعظم آل سعود نیز با اشاره به نام آیات جنتی، مصباح و یزدی گفت خواستار عدم ورود تندروها به مجلس خبرگان شد.
بیشک آیتالله جنتی، آیتالله مصباح و آیتالله یزدی را میتوان سه تن از علمایی دانست که در حوزههای مختلف سیاسی و عقیدتی مرزبان و دیدهبان انقلاب و اسلام ناب بودهاند و در مواقع حساس به کمک انقلاب و رهبری آن آمدهاند. مهمترین ویژگی «آیات سه گانه» را میتوان «دشمنشناس بودن» و «خارچشم دشمن» بودن دانست؛ همان ویژگیهایی که شهید شیخ فضلالله نوری، شهید مدرس و آیتالله کاشانی داشتند. بنابراین طبیعی است که رسانه های ضد انقلاب بغض و کینه آنها را به دل داشته باشند.
پس از واکنشهای وسیع چهرهها و شخصیتهای مختلف که دامنهاش حتی به برخی نامزدهای لیست خبرگان هاشمی نیز رسید؛ هاشمی و اصلاحطلبان با فرافکنی کوشیدند بدون مرزبندی با انگلیس و رسانههای ضدانقلاب؛ یا حمایتهای انگلیس و ضدانقلاب از خود را "مانور رسانهای رقیب" و "انگ زنی برای تضعیف " خود و یا آن را تاکتیک همیشگی دشمن که نباید توسط داخلیها مورد توجه قرار بگیرد معرفی کنند.
غافل از آنکه این حمایتها نه حمایتهای کاذبِ یک شبه و دوشبه و مقطعی؛ بلکه حمایتهایی مداوم است که ریشه در "همسویی طیف هاشمی، دولت و اصلاحطلبان با انگلستان" دارد. حقیقت آن است که پس از سال 88 خط سیاسی هاشمی رفسنجانی به نوعی همگرایی و همسویی با دشمنانی چون آمریکا و انگلیس و ضدانقلاب میرسد. هاشمی که خود را پدرخوانده اپوزیسیون کرده؛ به ساختارشکنترین و تندترین چهره حملهکننده به اصول انقلاب تبدیل شد. جادهصافکن شکستن تابوی مذاکره با آمریکا، بلندگوی قوی بزک آمریکا و عربستان و در یک کلمه پیشبرنده خط موازی با خط نظام و رهبری؛ هاشمی است. چهرهای که ار قضا پسرش مهدی نیز با ضدانقلاب خارجنشین تعاملات و بده بستان دارد و سفرهای متعدد فرزندانش هم به انگلیس و امریکا کم نیست.
حسن روحانی نیز چهرهای است که تحصیلکرده انگلستان است؛ مقالات و سخنرانیهای ده سال گذشتهاش نیز از استحاله عمیق افکار و باورهایش و تردید نسبت به به اصول انقلاب و خوشبینی به غرب حکایت دارد. در طول دوسال گذشته نیز اولویت دولتش تنشزدای با غرب و نزدیکی جمهوری اسلامی با آمریکا و انگلستان و عربستان بوده است.
در سیاست داخلی نیز دولت روحانی و هاشمی سردمدار جریان موسوم به اعتدال هستند که دشمن خود را "نیروهای مومن و حزباللهی" تعریف کردهاند. "افراطی و تندرو" خواندن جریان حزباللهی جامعه و حذف آنها از سطوح مختلف مدیریتی و جایگزینی آنها با نیروهای حامی فتنه و بدسابقه و پشیمان از اصول انقلاب باعث شد این جریان تبدیل به جریان موازی با جریان انقلاب شود.
تحریفامام؛ تندرو خواندن نیروهای ارزشی و حزباللهی، تفاسیر عجیب و غریب از تاریخ اسلام، خوشبینی سادهلوحانه وغیرواقعی به غرب و استکبار؛ عدم مرزبندی با دشمن، عدم دفاع صریح از اصول انقلاب، تعریف نادرست از اعتدال و تندروی و امثال آن؛ تنها بخشی از هشدارهایی است که رهبرانقلاب ناظر به "گفتمان فکری اعتدال" مطرح کردهاند.
همه اینها باعث شده در دوسال گذشته شده جریان اعتدال، عملا به جریانی انحرافی و مطلوب انگلیس و آمریکا تبدیل شود که میتواند به نام جمهوریاسلامی و مثل موریانه از درون آن را پوک کند.
حالا پس از دوسال همین جریان با همه ظرفیت سیاسی و رسانهای به میدان آمده و قصد تسخیر مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی را دارد. طبیعی است جریان سیاسی رسانهای انگلیس و آمریکا نیز از این اقدام خوشحال و خواستار رای سلبی به لیست آنها برای عدم ورود چهرههایی مثل آیات یزدی، جنتی و مصباح به خبرگان شوند. چرا که دشمن مشترک جریان موسوم به اعتدال و جریان انگلیس و آمریکا؛ همان "نیروهای مومن و حزباللهی" هستند که در ادبیات سیاسی هردو جریان "تندرو و افراطی" خوانده میشوند.
بنابراین "لیست انگلیسی" نه یک فحش سیاسیِ بیپشتوانه ؛ بلکه واقعیتی است که ریشه در "همسویی" چندینساله هاشمی و اعتدالیها با انگلیس وآمریکا دارد و هدفش نیز با انگلیس مشترک است: تضعیف خط مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب که نمادشان در انتخابات خبرگان آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند.
تاریخ معلم انسانهاست و درسِ تاریخ سی و هفتساله انقلاب این است که همانطور که «اسلامآمریکایی» و «اخوند انگلیسی» واقعیت داشت؛ «لیست انگلیسی» نیز واقعیت دارد.