سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 164
بازدید دیروز : 415
کل بازدید : 137901
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


"لیست انگلیسی" نه یک فحش سیاسیِ بی‌پشتوانه ؛ بلکه واقعیتی است که ریشه در "همسویی" چندین‌ساله هاشمی و اعتدالی‌ها با انگلیس وآمریکا دارد و هدفش نیز با انگلیس مشترک است: تضعیف خط مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب که نمادشان در انتخابات خبرگان آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند. تاریخ‌ معلم انسان‌هاست و درسِ تاریخ سی و هفت‌ساله انقلاب این است که همانطور که «اسلام‌آمریکایی» و «اخوند انگلیسی» واقعیت داشت؛ «لیست انگلیسی» نیز واقعیت دارد.

"لیست انگلیسی" نه یک فحش سیاسیِ بی‌پشتوانه ؛ بلکه واقعیتی است که ریشه در "همسویی" چندین‌ساله هاشمی و اعتدالی‌ها با انگلیس وآمریکا دارد و هدفش نیز با انگلیس مشترک است: تضعیف خط مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب که نمادشان در انتخابات خبرگان آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند. تاریخ‌ معلم انسان‌هاست و درسِ تاریخ سی و هفت‌ساله انقلاب این است که همانطور که «اسلام‌آمریکایی» و «اخوند انگلیسی» واقعیت داشت؛ «لیست انگلیسی» نیز واقعیت دارد.
گروه سیاسی - رجانیوز: روحانیت در تاریخ ایران همواره مهمترین پایگاه مبارزه با استعمار خارجی و استکبار داخلی بوده و به جرات می‌توان گفت هیچ نهضت یا جنبش موفقی درتاریخ ایران پا نگرفته مگر آنکه مستقیم یا غیرمستقیم به علما و روحانیون آگاه متصل بوده است. 
 
به گزارش رجانیوز همین نفوذ کلام و همراهی با توده های مردم باعث شده در طول تاریخ ایران معاصر؛ استعمار عالمان و روحانیان مبارز را به عنوان یکی از دشمنان اصلی خود قلمداد کند و بکوشد با تخریب و ترور شخصیتشان؛ خط اسلام ناب و اصیلی که توسط آنها ترویج و پیگیری می‌شود را ناکام بگذارد. به همین خاطر است که در هر عصر و دوره‌ای آن عالم و روحانی‌ای که در افشای نقشه‌های انگلستان و آگاهی بخشی به مردم برای مقابله با آنها نقش مهمی داشته، از طرف انگلستان و چهره‌ها و رسانه‌های همسو با آن مورد هجمه و تخریب شخصیتی قرار می‌گیرد.
 
شیخ فضل‌الله نوری؛ شهیدی که می‌دید
منورالفکرهای غربزده حامی مشروطه که از سفارت انگلستان خط می‌گرفتند، شیخ فضل الله نوری مشروعه خواه را که خود از اولین علمای مشروطه‌خواه بود، به بهانه مخالفت با مشروطیت ودر اصل به خاطر مخالفت با بازشدن دست انگلستان در مشروطه؛ حامی استبداد معرفی کردند. آن روز آنهایی که نخِ مشروطه را از انگلستان گرفته بودند برای آنکه وابستگی‌شان به استعمار عیان نشود، شیخ فضل‌الله نوری را آنقدر تهمت‌باران کردند و برایش حاشیه‌سازی کردند تا حرفش شنیده نشود. جرم شیخ شهید این بود که معتقد بود «مشروطه ای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانی ها نمی خورد»
 
 
در نهایت هم پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، دست انگلستان از آستین همانها بیرون آمد و شیخ شهید را در وسط میدان شهر به فتوای شیخ ابراهیم زنجانی محبوب انگلیس به دار کشیدند و پای چوبه دارش سوت و کف زدند و بر سر مشروطه همان آمد که شد. مشروطه‌ی انگلیسی پیروز شد و جلال آل احمد سالها بعد به درستی نوشت: «من نعش آن بزرگوار را بر سرِ دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد»
 سرِ شیخ فضل‌الله نوری بصیر نه با حکم قاضی انگلیس، بلکه با حکم یک عمامه به سر بالای دار رفت. اسلام نابِ شیخ فضل‌الله را نه لیبرالیسم انگلیسی، بلکه اسلامِ انگلیسیِ مشروطه‌خواهان سرکوب کرد.
 
 
نماینده‌ای که زیربار انگلیس نرفت
 
بی تردید آیت‌الله سیدحسن مدرس را می‌توان از موثرترین چهره‌های مخالف و موثر علیه رضاشاه که با کودتای انگلیسی 1299 سر کار آمده بود دانست. آیت‌الله مدرس را می توان مشهورترین چهره ضدانگلیسی دوره رضاشاه دانست. 
پس از جنگ جهانی اول بود که قرارداد1919 که به موجب آن کلیه تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلستان قرار می‌گرفت. با ایفای نقش وثوق‌‌الدوله امضا شد. بر اساس این قرارداد اوامر مقامات تصمیم‌گیرنده‌ِ انگلیس از لندن به سفارت انگلیس ابلاغ و توسط مستشاران انگلیسی در ایران به معرض اجرا گذاشته شود. بر اساسا این قرارداد وزرای ایرانی در هر وزارتخانه‌ای که بودند مستشاری بالای سر خود داشتند که از اوامر او نمی‌توانستند سرپیچی کنند و در صورت بروز اختلاف شدید میان وزیر و مستشار، به نحوی که کنار رفتن یکی از آنها ضرورت پیدا می‌کرد، این وزیر بود که می‌بایست کنار برود نه مستشار!
 
 
 
سخنرانی‌های سیدحسن مدرس در ترغیب مردم به ابراز مخالفت با قرارداد هم‌زمان با ورود دو هیأت‌ انگلیسی به ایران آغاز شد و وی در حقیقت به‌عنوان نماینده اول مردم تهران و عالم دینی در پیشاپیش اعتراضات ملی و مذهبی نسبت به قراردادی قرار گرفت که نفوذ انگلیس را در ایران رسمیت می‌بخشید.
وقتی این قرارداد برای تصویب به صحن مجلس شورای ملی آمد، شهیدمدرس در پاسخ وثوق الدوله که به ایشان گفت چرا با این قرارداد مخالفت می کنید گفت:« انگلیس کیست که استقلال ما را به رسمیت بشناسد؟‌ آقای وثوق! چرا شما اینقدر ضعیف هستید؟ وثوق الدوله پاسخ می‌دهد که آنها به ما پول هم دادند و مدرس تاکید می کند: «آقای وثوق! اشتباه کردید. ایران را ارزان فروختید.»
 
انگلیسی‌ها همچنین سعی کردند شهیدمدرس را با رشوه بخرند. فرزند ایشان خاطره رشوه ناکام انگلیسی‌ها به پدرش را اینگونه نقل می‌کند: « در کنار آقا بودم که دو نفر آمدند که یکی فرنگی بود. پس از لحظه ای مردی که مترجم بود گفت: ایشان سفیر انگلیسند. چکی تقدیم می دارند برای این که به هر نوع صلاح بدانید مصرف نمایید. آقا گفتند: چک، چیست؟ مترجم گفت: چک براتی است که بانک می گیرد و مبلغی که در آن قید شده می پردازد. مدرّس خندید و گفت: به ایشان بگویید من پول و چک قبول ندارم. اگر کسی خواست به من پول دهد، باید آن را تبدیل به طلا کند و بارِ شتر نموده ظهر روز جمعه هنگام نماز به مدرسه سپهسالار بیاورد و آن جا اعلام کند این محموله را مثلاً انگلستان یا هر جای دیگر برای مدرّس فرستاده تا من قبول کنم. بعد از ترجمه این سخنان، مرد فرنگی چیزی گفت. مترجم رو به آقا کرد و گفت: ایشان می گویند: شما می خواهید در دنیا حیثیت سیاسی ما را نابود کنید، مدرّس با خنده گفت از نابودی چیزی که ندارید نترسید.»
 
مدتی بعد با برگزاری انتخابات دوره هفتم مجلس شورای ملی؛ مدرس از تهران حتی یک رأی هم در صندوق به نامش خوانده نشد. مدرس در سخنرانی‌اش گفت: «اگر باور کنیم که هیچ‌یک از مردم تهران به من رأی ندادند ولی من خودم شخصاً به پای صندوق انتخابات رفته یک رأی به خودم دادم. پس این یک رأی که به نام مدرس بود در صندوق چه شد؟»
با بالاگرفتن اعترضات توسط مدرس، دستور تبعید اجباری‌اش توسط رضاشاه صادر شد؛ مدرس دستگیر و به خواف تبعید شد. او پس از 9سال زندگی سخت در خواف نهایتا به کاشمر منتقل و توسط عوامل رژیم رضاشاه با عمامه‌اش خفه شد و به شهادت رسید.
 
 
تهمت انگلیسی به آیت‌الله کاشانیِ ضدانگلیسی
در زمان پهلوی دوم آیت الله کاشانی مجتهد بزرگ تهران که در کارنامه‌اش سابقه مبارزه با استعمار انگلستان را داشت، بنابرتکلیفش وارد میدان سیاست شد. حسنین هیکل محقق معروف مصری درباره او می‌نویسد: «صدای آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی در تمام گوشه و کنار دنیا هم‌چنان می‌پیچید: سگ‌های انگلیسی! از کشور ما خارج شوید و نفت ما را رها کنید.» وقتی در ماجرای ملی‌شدن صنعت نفت مردم به خاطر حمایت آیت‌الله کاشانی با نهضت‌ملی شدن صنعت نفت همراه شدند سفیر وقت‌ انگلیس‌ در تهران ‌در نامه‌ای به مسئول مافوقش نوشت: «من‌ تنها امیدی‌ که‌ درمورد کاشانی‌ دارم‌ آنست‌ که‌ بتوانیم‌ او را در افکار عمومی‌ بی‌ آبرو و متهم‌ سازیم‌، تا نفوذ خود را از دست‌ بدهد»!
 
 
توطئه آغاز می‌شود و به‌ تدریج‌ آیت ‌الله کاشانی‌، رهبر ملی‌ شدن‌ صنعت‌ نفت‌ و دشمن‌دیرین‌ و سرسخت‌ و آشتی‌ناپذیر انگلیس‌، بوسیله‌ «ملی‌ گراها»! و «حزب‌ توده‌»! متهم‌ به‌ همکاری‌ با «انگلیس‌»می‌گردد. و تنها آرزوی‌ جناب‌ سفیر و مقام‌ امریکایی‌ تحقق‌ می‌پذیرد!
 
 

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ