«گزارش یک جشن» را نقد 88 میدانم و ای کاش زمان خودش پخش میشد
حاتمیکیا در این مصاحبه در پاسخ به سوالی در مورد سرنوشت نمایش «گزارش یک جشن» گفته است که هیچ پیگیری برای نمایش آن ندارد ولی حرفهایی هم در مورد موافقان و مخالفان این فیلم بیان میکند: «گزارش یک جشن» فیلمی است که من ساختهام و بسیار آن را دوست دارم. یادم هست که منتقدان خیلی روی خوش به این فیلم نشان ندادند؛ ولی مردم بسیار بسیار در سالنهای سینماها تشویقم کردند. میدانم که این فیلم موافق و مخالفانی دارد. عدهای آن را طرفداری از جریان 88 میدانند و عدهای آن را در کارنامه من انحراف از اصول ارزشی. همه اینها هم به سکانس پایانی فیلم برمیگردد که به سبک دوربین موبایلی فیلمبرداری شده است. من «گزارش یک جشن» را نقد 88 میدانم و معتقدم ای کاش در زمان خودش آن را پخش میکردیم. شجاعتی که در شمقدری دیدم و در دولت قبلی ندیدم. اطمینان دارم که هیچ فیلمی در محاق توقیف نخواهد ماند؛ همانطورکه به رنگ ارغوان در دولت خاتمی توقیف شد و در دولت احمدینژاد آزاد؛ این فیلم نیز بالاخره روی پرده را خواهد دید. من همچنان مشتاقم که فیلمم اکران شود؛ ولی نه به تشویق کسانی که چهرهای دوگانه و به روایتی منافقانه دارند و قصدشان از اکران، تحلیل فیلم نیست؛ چراکه در همان زمانی هم که ساخته شد، دغدغهشان مفهوم فیلم نبود، الان نیز همین دغدغه را دارند و بیشتر بازی سیاسی است. من هیچ میلی برای بازی در این میدان نفسانی ندارم و همچنان صبور خواهم ماند.
مصاحبه کننده در این گفتوگو بحث را به سمت دیگری میکشاند و از حاتمیکیا در مورد افرادی که اصطلاحا دلواپس می نامدشان سوال میکند. حاتمیکیا هم در مورد این سوال با زیرکی جواب داده است و گفته است : دلواپسان که دارند کارشان را میکنند! از دولتمردان هم باید خواست پای وظایفشان بایستند! اگر دلهای یک عدهای برای یکسری اتفاقات واپس است که الحمدلله با ایمان کامل دارند کارشان را میکنند، این طرف دل مسئولانی که فاقد این ایستادگی و ایمان هستند باید واپس باشد تا بلکه کاری کنند!
هیأت دولت گاهی در موضع اپوزیسیون میایستد
در جایی از مصاحبه از حاتمیکیا درمورد اتفاقاتی حاشیه ای فیلم «رستاخیز» یا حواشی سفر معتمداریا به کاشان سوال میشود و کارگردان «بادیگارد» باز هم با انتقاد از نقش منفعل دولت میگوید: حیرتآور است وقتی میبینیم این اتفاق افتاده که هیأت دولت هم گاهی در موضع اپوزیسیون میایستد و حرفش را میزند؛ یعنی خودش را از آنچه بهعنوان ساختار سیستم مطرح است، جدا میکند. میگویند «ببینید این اتفاقات که میافتد، کار ما نیست، کار آنهاست!» به نظر من این غمانگیز است و نباید چنین نگاهی حاکم باشد. الان آقای ایوبی و آقای جنتی و تشکیلات ارشاد که جزء ساختار نظام هستند، نمیشود صرفا در برابر این اتفاقات، در مقام اپوزیسیون ظاهر شوند و نقد کنند! باید بروند و این مسائل را با ایستادگی و پایمردی حل کنند. نه اینکه فقط در لفظ، منتقد این اتفاقات باشند و برایش کاری نکنند.
کاگردان «به رنگ ارغوان» حتی در مورد عدم حضور رئیس جمهوری در شورای عالی سینما انتقاد کرده است و گفت: مقام معظم رهبری جایگاه فرهنگ را اینگونه تعریف کردهاند که «فرهنگ را ذیل سیاست جا ندهید» و از اهالی فرهنگ خواستهاند که در جایگاهی بالاتر بایستند. وقتی میبینم آقای روحانی یک بار هم در جلسات «شورایعالی سینما» که با چه مصیبتی شکل گرفت، شرکت نمیکند تا لااقل در جریان یک بخشی از مسائل قرار بگیرد، دیگر چه میتوانم بگویم؟ اصلا ایشان بهعنوان رئیس شورایعالی، این شورا را کنار گذاشتند و برایشان جزء بحثهای حاشیهای شده.
یا اینجا نمیآمدی یا بابت این صندلیای که رویش نشستهای، باید برای سینما بجنگی
در این جای بحث مصاحبه کننده به حمایت از مواضع دولت میگوید: البته چالههای زیادی از دولت قبل مانده بود که مشغول پر کردنش بودند و هستند، از جمله مناقشه هستهای و مذاکرات بینالمللی... . حاتمیکیا هم جوابش را صریح می دهد:اینها حرف و بازی است. هر چیزی به جای خود. میخواهم بگویم اگر از این به بعد به فرهنگ و سینما توجهی ویژه نداشته باشند، سهمی از این دستاورد رفع تحریمها نصیب سینما نمیشود. مسئولان جوری از بیبودجگی خزانه فرهنگ حرف میزنند، که انگار میخواهند مسئولیت از گردنشان برداشته شود. باید به ایشان گفت آقا یا اینجا نمیآمدی بهعنوان مسئول بنشینی یا بابت این صندلیای که رویش نشستهای، باید برای بچههای هنر و سینما بجنگی، خون دل بخوری و پایشان بایستی تا این مسائل حل شود. اما من میبینم این اتفاق نمیافتد. چرا نمیافتد؟ چون مسئولان فعلی، جنگاوران حوزه فرهنگ نیستند؛ متخصصان حوزه سیاست و دیپلماسیاند. دیپلماسی قواعد متفاوتی دارد. دیپلمات امروز یک چیز میگوید، فردا حرفش را عوض میکند. امروز میگوید من مخالف یک چیزی هستم و شب تلکسی میآید و پیامی میگیرد، فردا میشود موافق همان چیز! احتیاجی هم ندارد وارد بحثی شود؛ او برای حرفش نمیجنگد.
حاتمیکیا معتقد است هنوز جنگجو است و از ایستادن پای اصول، حمایت میکند. او درجایی از کاهانی و فرهادی و کیمیایی به عنوان کارگردانهایی که پای اصولشان ایستاده اند با احترام یاد میکند و میگوید: آنچه ممکن است برای یک کارگردان در فیلمسازی و در جشنواره رخ دهد، به من و جهان من هیچ ربطی ندارد. حتی ممکن است با همان کارگردان خارج از این فضا، یک جای دیگر شاخ به شاخ همدیگر بایستیم و اصلا همدیگر را تحمل هم نکنیم. اما بهعنوان فیلمسازی که پای آنچه میگوید، ایستاده و اگر قدمهای بعدیاش را هم دنبال کنید، میبینید دارد همان را میگوید و دنبال میکند، این ستایشبرانگیز است. مثلا سینمای کاهانی هیچ ربطی به سینمای من ندارد اما کاهانی برای من محترم است. چون پای آنچه میگوید میایستد و مسیرش هم مشخص است و میداند دارد چهکار میکند. حتی آقایانی مثل فرهادی، آقای کیمیایی و... هم مسیر و جایگاهشان مشخص است و دارند راه خودشان را میروند و این برای من تحسینبرانگیز است. اما در این بین بعضیها هم هستند که فیلم میسازند، یک بار اینوری و یکبار آنوری میروند و اصلا نمیفهمی رنگشان چیست؟ قلمشان چیست؟ خطشان چیست؟ هیچچیزشان را نمیتوان فهمید چون اینها موجسوارانند!
با فیلمسازی که هویت ندارد مخالفم/ شیوه مرده شوری در فیلمسازی را دوست ندارم
کارگردان«دیده بان» میگوید با فیلمسازی که هویت ندارد مخالف است و در مورد اینکه چگونه هویت یک فیلمساز شکل میگیرد میگوید: با اصرارکردن بر جایگاه خود، بابت آن صبوریکردن، اصرارورزیدن برای بیان حرف خود، تحملکردن دشواریها و کوتاهنیامدن. متأسفانه در این چند سال در سینمای ما، به این بحث چندان وقعی نگذاشتهاند. مثلا من الان سه دهه است که فیلم میسازم و میتوانید از هر فیلم من، مرا دنبال کنید. بگویید این مسیرش این است و افتوخیزهایش هم این است. چند فیلمساز را میتوانید اینطوری تعقیب کنید؟ چقدر از فیلمسازهای ما اینطوری کار میکنند؟ یک مردهشورهایی هستند که هر مردهای را به آنها بدهند میشورند و هیچ مسئلهای هم برایشان مهم نیست. من این شیوه مردهشوری را دوست ندارم. برای همین فیلمسازی که مشی دارد و مردهشور نیست، حتی اگر زمین تا آسمان نظرات و نگاهمان با هم متفاوت باشد، برایش ارزش قائلم، محترم میشمارمش و میگویم بارکالله، آفرین!
کارگردان «بادیگارد» در این مصاحبه که گویا برای پیش از ایام انتخابات مجلس صورت گرفته است، در خصوص نگاه و نظر نمایندگان مجلس قبلی به موضوع فرهنگ و هنر گفته است: راستش تا به حال خیلی به مجلس توجهی نداشتم، ولی وقتی فریادهای اصولی آرمانگرایان را میبینم که هیچ فریادرسی از دولت برنمیخیزد، تازه به جایگاه مجلس و کمیسیون فرهنگی فکر میکنم. خدا کند در مجلس آینده کسانی در کمیسیون فرهنگی بنشینند که درک آرمانی از فرهنگ داشته باشند، والا همین صدا نیز خاموش خواهد شد.
به شبکه های اجتماعی خوش بین نیستم، آدرس غلط میدهند
در بخش دیگری از این مصاحبه، حاتمیکیا از عدم علاقه اش به شبکه های اجتماعی و رسانههای مجازی میگوید. مصاحبه کننده از او میپرسد: پس چطور جوانها را میشناسید و از دنیای جوانها باخبر میشوید؟ و حاتمیکیا جواب میدهد:مگر جوانها فقط در همین محیطهای مجازی هستند؟ من خیلی خوشبین به این فضاها نیستم و حتی معتقدم آدرس غلط میدهند. کسانی که به این فضا دل خوش میکنند، عملا از جامعه عقب میافتند. این محیطها حضورشان به اندازه یک فشار دگمه به خاموشکردن دستگاه اینترنت است و من در فیلم «چ» کاملا فهمیدم که این فضا اصلا قابلاعتماد نیست و نباید دل به آن سپرد. اما برای ارتباط با جوانها، راههای حضوری و چشمدرچشم هست که من به حد خودم در آن حضور دارم. ادعای بزرگی هم ندارم، دو پسر جوان دارم که با آنها زندگی میکنم. به اندازه خودم جوانها را درک میکنم؛ به اندازه معاشرت یک مرد 54ساله، با نسل جدید ارتباط دارم. هرچه از جوانها میدانم از زاویه پدر و پدربزرگی است که نوه دارد. البته بهگواه دوستان جوانی که با من همقدم میشوند، روحم بهشدت جوان است و اهل مبارزه.
منبع:شرق