سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 107
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 136420
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


اساسا تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب و اجرا کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان 1.1 تا 1.2 بود.

اساسا تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب و اجرا کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان 1.1 تا 1.2 بود.
امیرحسین ثابتی- رجانیوز: همزمان با اولین سالگرد برجام، رییس جمهور در جمع اعضای هیئت دولت سخنانی را پیرامون دستاوردهای برجام مطرح کرد که در روز چهارشنبه 23 تیرماه 95 توسط بخش های خبری مختلف سیما پخش شد. 
 
نکت جالب آنکه در 7 دقیقه صحبت های رییس جمهور در بیان دستاوردهای برجام، ایشان حداقل 8 ادعای خلاف واقع مطرح کرد که  در این نوشتار به طور جداگانه به هر یک از آنها پرداخته می شود:
 
1.اگر برجام نبود، فروش نفت ایران به صفر می رسید!
 
رییس جمهور اولین دستاورد برجام را اینطور توصیف کرد: «اگر این مذاکرات نبود چه می شد؟ یکی از گزینه هایی که پیش روی مردم بود این بود که که مذاکره نکنیم و تحریم ها ادامه پیدا کند، فشارهایی را هم که آنها برنامه ریزی کرده بودند، یکی بعد از دیگری اجرا بشود. اگر آن گزینه اتفاق می افتاد فروش نفت ما امروز صفر می شد چون در این سه سال 20% به 20% کاهش پیدا می کرد.»
 
این ادعا را هیچ آماری تایید نمی کند و بالعکس باید توجه داشته باشیم از ابتدای سال 2012 که آمریکا و اتحادیه اروپا قوانین تحریم فروش نفت ایران را تصویب می‌کنند تا 6 ماه پس از آن یعنی نیمه سال 2012 (تیر 91)، فروش نفت خام ایران به صورت میانگین به حدود 1.2 میلیون بشکه در روز می‌رسد؛ اما پس از آن تا زمان اجرای توافق ژنو (دی 92) به مدت یک سال و نیم میانگین فروش نفت ایران کاهش نمی‌یابد و در بازه ی 1.1 تا 1.2 میلیون بشکه در روز ثابت باقی می‌ماند.
 
در واقع این سخن که به زودی فروش نفت ایران به صفر می‌رسیده است، خلاف آمارها و واقعیت موجود است و آمریکا موفق نشده است هر 6 ماه، 20 درصد فروش نفت ایران را کاهش دهد. این در حالی است که آمریکایی‌ها حتی در قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» در سال 2012 مصوب کرده بودند که فروش نفت ایران به صفر برسد اما در عمل نتوانستند حتی فروش نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه در روز برسانند.
 
علت این ناکامی امریکا نیز مشخص است و آن اینکه اساسا تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب و اجرا کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان 1.1 تا 1.2 بود. ضمن آنکه امروز نیز علیرغم عقب نشینی های گسترده در برجام؛ همچنان دریافت پول های ناشی از فروش نفت به قوت خود باقی است و از سوی دیگر، امریکا با کمک آل سعود توانسته قیمت نفت را تا حدی پایین بیاورد که ایران علیرغم فروش نفت بیشتر نسبت به سال 92، در مجموع درآمد کمتری دارد.
 
2.برجام باعث امنیت کشور و دوری از جنگ شد!
 
رییس جمهور دومین دستاورد برجام را اینطور بیان کرد: «اگر برجام نبود تهدیداتی که وجود داشت روز به روز بیشتر می شد. در برجام یکی از موفقیت هایی که به دست آمد این بود که تهدید از سر مردم برداشته شد. چون ما را به شورای امنیت و فصل 7 و ماده 41 برده بودند و زمینه را برای جنگ آماده کرده بودند.»
 
در شرایطی که برجام به تعبیر رییس بانک مرکزی دستاورد اقتصادی اش برای کشور «تقریبا هیچ» بوده است، طبیعی است از سوی رییس جمهور و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده این روزها برایش «دستاورد تراشی» شود لذا احتمالا از این به بعد نیز از این دست اظهارات در دفاع از برجام بیشتر شنیده خواهد شد زیرا وقتی دستاورد واقعی برای آن وجود ندارد، سخنانی زده خواهد شد که به علت عدم اثبات پذیری آنها،راحت تر می شود به آنها استناد کرد تا در نهایت برجام قابل دفاع جلوه کند.
 
اما در باره این ادعا نباید فراموش کرد که اولا دقیقا یک دهه قبل نیز همین ادعا برای دفاع از مذاکرات شکست خورده سعد آباد، بروکسل و پاریس در دوره اصلاحات بیان شد اما بعدها بارها مقامات ارشد امریکا و اروپا از رابرت گیتس امریکایی تا سر چیلکات انگلیسی بیان کردند که در آن دوره اساسا بحث حمله نظامی به ایران هیچ گاه جدی نبوده و هزینه های این کار برای غربی ها، بزرگترین مانع تصمیم شان بوده است.
 
ثانیا، چطور است که در 8 سال دولت قبل که ایران به طور خیره کننده ای توان هسته ای خود را افزایش داد و زیر بار هیچ کدام از قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت نرفت، امریکا و متحدانش به کشور حمله نکردند اما امروز که در سایه برجام هم توان هسته ای کشور تضعیف شده و هم تحریم های تسلیحاتی و موشکی علیه ایران در قطعنامه 2231 حفظ شده، ادعا می شود که امریکا بواسطه برجام از حمله نظامی به ایران منصرف شده؟ آیا غیر از این است که منطق دشمن برای حمله نظامی به ایران ثابت است و آن زمانی است که کشور در «ضعف» به سر ببرد و اتفاقا امروز به خاطر برجام و کرنش های بیجا در برابر امریکا، لااقل در بعد هسته ای کشور ضعیف تر از گذشته است؟
 
 حداقل اگر این ادعای رییس جمهور صحیح بود امروز نباید از سوی مقامات امریکایی جمله تکراری «همه گزینه ها روی میز است» شنیده می شد اما واقعیت این است که برجام و عقب نشینی های ایران حتی در ادبیات مقامات امریکایی نیز نتوانست تغییری ایجاد کند چه برسد به اینکه ادعا شود آنها قصد حمله نظامی به ایران را داشتند و امروز بواسطه برجام از آن منصرف شدند!
 
ضمن آنکه رییس جمهور محترم پیراموت موضوع فصل هفت تمام ماجرا را روایت نمی کند و آن این است که تا به امروز ایران هیچگاه مانند عراق یا لیبی و ... ذیل «کلیت» فصل هفت نبوده بلکه تنها ذیل ماده 41 فصل هفت بوده که اتفاقا امروز هم بخش هایی از قطعنامه 2231 ایران را ذیل ماده 41 فصل هفت حفظ کرده است.
 
لذا نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده 42» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر می کند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلا ایران قرار داشتن ذیل ماده 41 فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت ولی امروز در اثر مذاکرات دوساله با 1+5 و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده 41 فصل هفت در قطعنامه 2231 اقرار کرده و به آن رسمیت هم داده ایم.
 
3.حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شد!
 
دکتر روحانی در بیان سومین دستاورد برجام گفت: «حق فعالیت هسته ای در زمینه غنی سازی را که مورد تردید قرار گرفته بود، روشن شد که حق مسلم مردم ایران است و این را جهان پذیرفت.»
 
برخلاف این ادعا که تا کنون بارها از سوی روحانی و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای مطرح شده، در هیچ قسمت از متن 140 صفحه ای برجام، تعبیر به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران به کار نرفته، بلکه کاملا برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک "استثنا" تبدیل شده و علیرغم فعالیت های صلح آمیز هسته ای، حق غنی سازی بالاتر از 3.5% را ندارد و برای غنی سازی باید جزییات آن از جمله مکان، زمان و ... را به سمع و نظر امریکا برساند و با موافقت او این کار را انجام دهد. در حالی که اگر حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده بود، ایران بدون هیچ محدودیتی می توانست مثل بسیاری از دیگر کشورها میزان غنی سازی اش را بنا به نیاز و توان خود انجام دهد اما بر اساس برجام غنی سازی ایران دچار محدودیت های متعدد شده و در عمل به یک «دکور» تبدیل گشته است.
 
این همان نکته ای است که بعد از توافق ژنو، وندی شرمن در جلسه استماع کمیسیون بانکداری سنای امریکا در 21 آذر 92 بیان کرد و در واقع خیال نمایندگان این کشور را از فرجام غنی سازی ایران اینطور راحت کرد:
 
"ما معتقدیم که ایران حق غنی سازی ندارد ... بسیاری از کشورها دارای انرژی صلح‌آمیز هسته‌یی هستند اما برنامه غنی‌سازی ندارند. در واقع تفاوت بسیار بزرگی میان حق غنی‌سازی و یا داشتن برنامه غنی‌سازی وجود دارد."
 
4.تمامی قطعنامه های قبلی شورای امنیت لغو شده است!
 
«قطعنامه هایی که نسبت به ایران در فصل هفتم بود، لغو شد.» این چهارمین دستاوردی است که رییس جمهور از برجام در سالگرد آن توصیف کرد.
 
بر خلاف این ادعا، بر اساس متن قطعنامه 2231 که در واقع مکمل برجام است، جمهوری اسلامی ایران همچنان هم شامل تحریم های موشکی و تسلیحاتی است و هم اینکه تمامی مفاد قطعنامه های قبلی شورای امنیت در قطعنامه جدید «تجمیع» شده است و صرفا با ادعای یک کشور از 1+5 به عدم اجرای تعهدات ایران در برجام، در فاصله حداکثر 60 روز، با طی کردن رجوع به کمیسیون های کارشناسان، وزرای خارجه، مشورتی و سرانجام رجوع به شورای امنیت، تمام مفاد قطعنامه های گذشته علیه ایران باز می گردد.
 
این مساله، یعنی «بازگشت پذیری مفاد قطعنامه های گذشته» به خوبی نشان می هد عملا تحریم های قبلی «لغو نشده» اند بلکه به یک چماق بالای سر ایران تبدیل شده اند تا با کوچکترین بهانه گیری یکی از کشورهای 1+5 از جمله خود آمریکا، مجددا علیه ایران اعمال شوند.
 

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ