سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 188
بازدید دیروز : 415
کل بازدید : 137925
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


 

گاهی فرهنگ، مقدمه‌ساز پذیرش دین در جامعه است/ اگر فرهنگ مناسب نباشد، دین هم در آن جامعه جا نمی‌افتد!/ مثلا اگر فرهنگ حیا نباشد، دین را نمی‌شود عرضه کرد!

 

فرهنگ نه‌تنها برای زندگی ما در جامعه، یک اساس و بنیادی است که می‌تواند زندگی ما را مختل کند، یا زندگی‌مان را راحت کند، برای دین‌داری و معنویت نیز، پایه و اساس به‌حساب می‌آید. اگر جامع? ما از فرهنگ مناسبی برخوردار نباشد دین هم در آن جامعه جا نمی‌افتد، گاهی از اوقات فرهنگ مقدم بر دین می‌شود، مقدمه‌ساز پذیرش دین می‌شود؛ اگرچه دین خودش فرهنگ‌ساز است، اگرچه دین هم فرهنگ و آیین مخصوص دین را تثبیت و توزیع می‌کند، و در جامعه ترویج می‌دهد و هم فرهنگ برای زندگی انسانی را تقویت می‌کند، اما واقعاً گاهی اوقات، استقرار دین در یک جامعه به یک‌سری عناصری وابسته است که اگر این عناصر در جامعه نباشند اصلاً نمی‌شود دین را به آن جامعه عرضه کرد!

 

پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمودند: از هم? ادیان سابق- که تحریف شدند- یک حرف بین مردم باقی مانده است، این یک حرفی که بین مردم باقی مانده-که یک حرف فرهنگی است- نشان‌دهند? این است که اگر این عنصر فرهنگی در جامعه نباشد، پیامبران الهی هم نمی‌توانند کاری کنند. رسول خدا(ص) می‌فرماید: از ادیان گذشته و از انبیاء گذشته، یک حرف باقی مانده که ضرب‌المثل، سرِ زبان مردم است و آن این است «إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ» اگر حیا نداری دیگر هرکاری دلت می‌خواهد انجام بده! یعنی دیگر پیامبران الهی هم نمی‌توانند با تو کار کنند (لَمْ یَبْقَ مِنْ أَمْثَالِ الْأَنْبِیَاءِ إِلَّا قَوْلُ النَّاسِ إِذَا لَمْ تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ؛ امالی صدوق/510) لذا حیا یک عنصر فرهنگی می‌شود که اگر در یک جامعه‌ای نبود نمی‌شود دین را به آن افراد جامعه عرضه کرد.

 

در دوران جاهلیت، عناصر فرهنگی مثبتی بود که زمین? پذیرش دین شد

 

در مک? مکرمه هم-قبل از بعثت نبوی- عناصر فرهنگی مثبتی وجود داشت که زمین? پذیرش دین قرار گرفت؛ مانند احترام به پدر، احترام به مادر، احترام به اولیاء خدا. مثلاً آنها مقام حضرت ابراهیم(ع) و جای قدم‌های حضرت هاجر را گرامی می‌داشتند.(عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمْ یَزَلْ بَنُو إِسْمَاعِیلَ وُلَاةَ الْبَیْتِ یُقِیمُونَ لِلنَّاسِ حَجَّهُمْ وَ أَمْرَ دِینِهِمْ ...وَ فِی أَیْدِیهِمْ أَشْیَاءُ کَثِیرَةٌ مِنَ الْحَنِیفِیَّةِ مِنْ تَحْرِیمِ الْأُمَّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی النِّکَاحِ إِلَّا أَنَّهُمْ کَانُوا یَسْتَحِلُّونَ امْرَأَةَ الْأَبِ وَ ابْنَةَ الْأُخْتِ وَ الْجَمْعَ بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ وَ کَانَ فِی أَیْدِیهِمُ الْحَجُّ وَ التَّلْبِیَةُ وَ الْغُسْلُ مِنَ الْجَنَابَةِ إِلَّا مَا أَحْدَثُوا فِی تَلْبِیَتِهِمْ وَ فِی حَجِّهِمْ مِنَ الشِّرْکِ وَ کَانَ فِیمَا بَیْنَ إِسْمَاعِیلَ؛ کافی/4/210‏) (أَنَّ قُرَیْشاً وَ الْعَرَبَ کَانُوا إِذَا حَجُّوا یُلَبُّونَ وَ کَانَتْ تَلْبِیَتُهُمْ «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ» وَ هِیَ تَلْبِیَةُ إِبْرَاهِیمَ ع وَ الْأَنْبِیَاءِ؛ تفسیر قمی/2/154)

 

اینها زیرساخت‌های فرهنگی‌ای بود که در مکه وجود داشت. یعنی مک? مکرمه به یک‌باره، سرشار از بدی و سیاهی نبود؛ چنان‌که مستشرقین بیان می‌کنند و دوست دارند بگویند: جامع? قبل از پیامبر(ص)-که ما به آن «جاهلیت» می‌گوییم- این‌قدر سیاه بوده که پیامبر هنر نکرده است در آن جامعه یک حرف خوبی زده و کارش گرفته است! اما نه؛ اصلاً پیامبر گرامی اسلام(ص) به مدد عناصر مثبت فرهنگی‌ای که در آن جامعه بود، توانستند سیزده سال کار تبلیغی خودشان را انجام بدهند.

 

به عنوان مثال، در آن سیزده سال، می‌خواستند پیامبر اکرم(ص) را به قتل برسانند ولی به‌خاطر احترام ابوطالب، این کار را نمی‌کردند (ثُمَّ اجْتَمَعُوا إِلَى أَبِی طَالِبٍ فَقَالُوا أَنْتَ سَیِّدٌ مِنْ سَادَاتِنَا فَادْفَعْ إِلَیْنَا مُحَمَّداً لِنَقْتُلَهُ‏ وَ تَمْلِکَ عَلَیْنَا؛ تفسیر قمی/1/379) خب این خودش یک فرصتی ایجاد کرد. درست است که آنها بد بودند و سخن پیامبر(ص) را نمی‌پذیرفتند، اما این‌قدر هم بد نبودند که هم? موازین را زیر پا بگذارند. مثلاً آنها این‌‌قدر فرهنگ داشتند که در همان سه سال شعب ابی‌طالب، در موسم حج، پیامبر(ص) آزادانه کنار خان? خدا در بین زائران تبلیغ می‌کرد، و آنها به احترام موسم حج و خان? خدا، به پیامبر(ص) تعدی نمی‌کردند(وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْرُجُ فِی کُلِّ مَوْسِمٍ فَیَدُورُ عَلَى قَبَائِلِ الْعَرَبِ... وَ بَقُوا فِی الشِّعْبِ أَرْبَعَ سِنِینَ لَا یَأْمَنُونَ إِلَّا مِنْ مَوْسِمٍ إِلَى مَوْسِمٍ وَ لَا یَشْتَرُونَ وَ لَا یُبَایِعُونَ إِلَّا فِی الْمَوْسِمِ وَ کَانَ یَقُومُ بِمَکَّةَ مَوْسِمَانِ فِی کُلِّ سَنَةٍ مَوْسِمُ الْعُمْرَةِ فِی رَجَبٍ وَ مَوْسِمُ الْحَجِّ فِی ذِی الْحِجَّةِ ؛ اعلام‌الوری/ج1/ص125-126)

 

در «لیلة‌المبیت» که می‌‌خواستند شبانه حمله کنند و پیامبر اکرم(ص) را به قتل برسانند-در یک نقلی هست که- همان قاتل‌ها لااقل یک‌ذره فرهنگ داشتند که وقتی نصف شب می‌خواستند به خانه هجوم ببرند، به همدیگر گفتند: «بالاخره در این خانه، زن و بچه هست، اینها که گناهی نکرده‌اند، صبر کنید تا صبح شود و بعد حمله کنیم» (فَلَمَّا أَمْسَى رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَتْ قُرَیْشٌ‏ لِیَدْخُلُوا عَلَیْهِ‏ فَقَالَ‏ أَبُو لَهَبٍ‏ لَا أَدَعُکُمْ أَنْ تَدْخُلُوا عَلَیْهِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ فِی الدَّارِ صِبْیَاناً وَ نِسَاءً وَ لَا نَأْمَنُ أَنْ تَقَعَ بِهِمْ یَدٌ خَاطِئَةٌ فَنَحْرُسُهُ اللَّیْلَةَ، فَإِذَا أَصْبَحْنَا دَخَلْنَا عَلَیْهِ، فَنَامُوا حَوْلَ حُجْرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ تفسیر قمی/1/275)

 

صهیونیست‌ها می‌خواهند «زیرساخت‌های فرهنگی» را نابود کنند، که دیگر دین نتواند شکل پیدا کند/مثالی از آموزش و پروش

 

یک چیزی از فرهنگ-بیشتر از این چیزهایی که ما الان می‌گوییم- در میان آن مردم مکه بوده که پیامبر اکرم(ص) توانستند دین را در آنجا جاری کنند. الان نقشه‌ای که صهیونیست‌ها برای ادار? جهان دارند این است که زیرساخت‌های فرهنگی را نابود کنند، که دیگر دین نتواند شکل پیدا کند؛ مثل حیا و موارد دیگری که دارند روی آنها کار می‌کنند. مثلاً اینها روی موضوع «بی‌احترامی به پدر و مادر» خیلی سنگین کار می‌کنند، حتی پیشنهاد‌هایی به مدرسه‌ها و آموزش و پرورش ما هم داده‌اند که مثلاً «چرا شما بابا آب داد» را در کتاب‌ها آورده‌اید؟ این پدر سالاری است؛ این‌را حذفش کنید! البته یک مقداری از حرف‌های آنها نیز در اینجا پذیرفته شده است؛ حالا اینکه از سر نادانی بوده یا از سرِ نفوذ؟ نمی‌دانم، ولی بالاخره زیرساخت‌های فرهنگی برای یک جامعه خیلی مهم است.

 

زیرساخت‌های فرهنگی یک جامعه، عامل پذیرش دین می‌شود/ برای ترویج زیرساخت‌های فرهنگی، گاهی نیاز نیست «دینی» عمل کنیم، «انسانی» هم می‌شود

 

زیرساخت‌های فرهنگی برای یک جامعه عامل پذیرش دین می‌شود، زیرساخت‌های فرهنگی برای یک جامعه گاهی نیازی نیست که اصلاً به‌صورت دینی تبلیغ و ترویج بشود، بلکه به‌صورت «انسانی» هم می‌شود روی آن زیرساخت‌های فرهنگی کار کرد. و مردم هم پذیرش دارند، همان قشری که ما به آنها «قشر خاکستری» می‌گوییم، آنها هم می‌پذیرند.

 

به‌هرحال، فرهنگ خیلی مهم است، فرهنگ عامل سعادت مردم در زندگی دنیایی آنها هم می‌شود؛ مثل «فرهنگ کار» و «فرهنگ معیشت». اگر تن‌پروری و تنبلی در یک جامعه باب باشد، اگر پُست‌ گرفتن و پول درآوردن از طریق کار اداری در یک جامعه‌ای باب باشد، آن جامعه، جامع? موفقی نخواهد بود.

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ