سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 26
کل بازدید : 137371
کل یادداشتها ها : 545
خبر مایه


من از دولت حمایت می‌کنم که ما تحریم‌ها بر ایران را حفظ می‌کنیم؛ به خاطر فعالیت‌های تروریستی‌ ایران، به علت نقض حقوق بشر، و هم‌اکنون به علت آزمایش موشک بالستیک که نقض آشکار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بود که ما در هر دو دولت بوش و اوباما از آن پشتیبانی کردیم.

من از دولت حمایت می‌کنم که ما تحریم‌ها بر ایران را حفظ می‌کنیم؛ به خاطر فعالیت‌های تروریستی‌ ایران، به علت نقض حقوق بشر، و هم‌اکنون به علت آزمایش موشک بالستیک که نقض آشکار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بود که ما در هر دو دولت بوش و اوباما از آن پشتیبانی کردیم.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: نیکلاس برنز معاون اسبق وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در دوران جرج بوش و استاد دانشگاه هاروارد در مصاحبه‌ تلفنی با شورای آتلانتیک به بررسی توافق هسته‌ای آمریکا با ایران و شرایط ایالات متحده در دوران پسابرجام پرداخته است. نیکلاس برنز زمانی در بین رسانه‌های ایرانی مطرح شد که برخی از رسانه‌های نزدیک به دولت در دروغی بزرگ مدعی پیاده‌وری چهل و پنج دقیقه‌ای وی با سعید جلیلی در جریان مذاکرات هسته‌ای شدند؛ موضوعی که کذب بودن آن به دلیل عدم حضور برنز در هیچ دوره‌ای از مذاکرات- بسیار بدیهی به نظر می‌آمد. به گزارش رجانیوز متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است: 
 
آیا برداشته شدن تحریم‌ها فرصتی برای گسترش همکاری‌های منطقه‌ای بین تهران و واشنگتن ایجاد می‌کند و به طور خاص احتمال موفقیت تلاش های دولت اوباما برای خاتمه دادن جنگ در سوریه را بهبود خواهد بخشید؟ 
 
برنز: این یک دستاورد تاریخی است. ما به مدت سی و شش سال از دولت ایران جدا و مجزا بوده‌ایم.در این مدت هیچ گفت‌وگوی پیوسته‌ای بین دولت‌ها وجود نداشته است. برای رئیس جمهور اوباما و وزیر امور خارجه جان کری برقراری ارتباط با دولت ایران؛ هدایت کردن یک ائتلاف بین‌المللی سنگین به جلو و رسیدن به این توافق یک دستاورد قابل توجه برای آن‌ها و دیپلماسی آمریکایی محسوب می‌شود. 
 
این توافق تلاش‌های هسته ای ایران را مسدود خواهد کرد.ایران در طی 15 سال آینده و من فکر می‌کنم فراتر از آن هیچ وقت قادر به دستیابی به سلاح هسته‌ای نخواهد بود.بنابراین برای یک دهه خوب یا بیشتر این مشکل از هیات مدیره برطرف شده است و آن از طریق دیپلماسی به دست آمده است نه از طریق زور اسلحه. ما از احتمال یک درگیری بزرگ‌تر دور شدیم  که حتی می توانست به سومین جنگ بزرگ در خاورمیانه بیانجامد.
 
از سوی دیگر، من پیشرفت مشابه‌  بین  ایران و آمریکا در برخی از چالش های استراتژیک بزرگ در خاورمیانه به طور عمده‌ پیش بینی نمی‌کنم زیرا که منافع ما بسیار متفاوت است. در طول یک شکاف بزرگ در یمن، در بسیاری از روش‌ها در عراق، در سوریه به طور مشخص و به طور قطع در لبنان ما در مقابل هم ایستاده‌ایم و ما آینده‌ خاورمیانه را در شرایط بسیار متفاوتی به نسبت حکومت ایران می‌بینیم.
 
جان کری توانست با با وزیر امور خارجه ایران محمد جواد ظریف مذاکره کند که نماینده جناح اصلاح‌طلب در حکومت ایران است. اما مردمی که عملا سیاست‌های امنیتی ایران را اداره می‌کنند، شبکه‌های اطلاعاتی‌شان، حمایتشان از گروه‌های تروریستی مانند حزب‌الله و حماس عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌باشد. آن گروه از مردم است اساسا بیشتر ضد آمریکایی، بدبین و نگاه بی‌رحمانه‌ای از آینده سیاست خاورمیانه دارند. لذا دستیابی به موضوعات امنیتی از همان طریق پیشرفتی که تیم باراک اوباما به شکل درخشانی در موضوع هسته‌ای رسیده است برای ما بسیار دشوار خواهد بود. البته این گفته به این معنی نیست که ما نباید تلاش کنیم.
 
وزیر خارجه کری به طور بدیهی به نسبت برخی اسرار را با ظریف گسترش داده است .وقتی که سربازان ما هفته گذشته دستگیر شدند آن حادثه تاسف آور بود. شیوه‌ای که آن‌ها بازداشت شدند و تصویری که آزاد شدن ملوانان آمریکایی تسلیم شده را نشان داد، نقض کنوانسیون ژنو و  نشانه‌ای از یک دولت غیر دوست بود. اما ظریف توانست آزادی آن ملوانان آمریکایی را در 24 ساعت تامین کند .
 
من فکر می‌کنم وزیر خارجه کری به درستی دارد ایرانی‌ها را آزمایش می‌کند. آیا ایران بخشی از راه‌حل مسئله سوریه است یا بخشی از مشکل باقی خواهد ماند؟
 
در یمن تقریباً همه معتقد هستند که آن تاسف آورترین جنگ است. این حس را برای ما ایجاد می‌کند که ایرانی‌ها را در یمن بیازمائیم تا ببینیم که آیا آن‌ها حمایت نظامی فعال خود را به شورشیان حوثی متوقف خواهند کرد؟ 
 
در عراق ایران صدایی برای وحدت ندارد زیرا آنها صرفا از طرف شیعه بخش دولت عراق حمایت می‌کنند.
 
در لبنان ایرانی‌ها سلا‌ح‌ها را به حماس و حزب‌الله  منتقل می‌کنند تا حملات راکتی علیه اسرائیل انجام دهد.
 
این یک خشونت و حکومت زور است و ما فرصت آزمایش و تعامل با آن‌ها را داریم. به عنوان یک دیپلمات سابق، من باور دارم ما باید همیشه در گفت و گو باشیم؛ به خصوص با دشمنان مان. اما این مهم است که از خیال‌گرایی و پیش‌بینی این که موفقیت در توافق هسته‌ای موفقیت در حوزه‌های دیگر را فراهم خواهد کرد اجتناب کنیم.
 
چه توصیه ای به رئیس جمهور اوباما و جانشینش در برخورد با ایران می‌کنید  هنگامی که مسائل مهمی پیش می‌آید  مانند آن‌که جمهوری اسلامی از رژیم اسد در سوریه ، حزب الله در لبنان، حوثی ها در یمن حمایت می‌کند و مسئله نقض حقوق بشر آن‌ها ؟
 
برنز: من فکر می‌کنم که رئیس جمهور اوباما و وزیر امور خارجه کری به یک جمع بندی کلی رسیده‌اند  که چرخش  به دیپلماسی به عنوان ابزار استراتژیک مرکزی جهت محدود کردن ایرانی‌ها تصمیم درستی بود و درستی آن برای آن‌ها اثبات شده است.
 
یکی از چیزهایی که من دولت اوباما را بسیار تحسین می‌کنم تاکید او بر دیپلماسی است؛ برقراری ارتباط با دشمنان؛ مذاکره کردن بر روی اختلافاتمان؛ در صورتی که ممکن باشد. دیدن دیپلماسی به عنوان اولین ضربه و استفاده از نیروهای نظامی به عنوان آخرین راه حل. به نظر من، این همبستگی شایسته منافع استراتژیک آمریکا است. همچنین من می‌بینم توافق هسته‌ای ایران نه تنها برای این مهم است  که از دستیابی ایران به قدرت سلا‌ح هسته‌ای جلوگیری می‌کند بلکه به دلیل  تاکید مجدد بر قدرت دیپلماسی آمریکایی. این یک ابزار حیاتی برای ما است.
 
توافق ایران، برقراری رابطه با کوبا، توافق تغییرات آب و هوا؛ توافق همکاری اقیانوس آرام، همه نمونه هایی از تمرکز دولت در استفاده از دیپلماسی به عنوان بخش مرکزی زرادخانه ما هستند. به عنوان کسی که دیپلمات بوده در حال حاضر دیپلماسی درس می‌دهد من این را بسیار امیدوار کننده می‌دانم.
 
رئیس جمهور اوباما کار بسیار خوبی را با برقراری رابطه با ایرانی‌ها انجام داده است. من فکر می‌کنم که ما باید سیاست تعامل و بازدارندگی داشته باشیم. در هر جایی که بتوانیم تعامل می‌کنیم، در هر جایی که بتوانیم با آن‌ها کار می‌کنیم؛ اما ما آن‌ها را در جاهایی که می‌توانیم به عقب رانده، محدود کرده ومهار می‌کنیم .این چهارچوب راهبردی بسیار دشواری برای اجرا کردن است. کشورهای زیادی در دنیا نیستند که ما با آن‌ها تعامل و بازدارندگی می‌کنیم.آن‌ها محدود هستند. برای مثال ما با چینی‌ها در مجموعه‌ای از تمامی مسائل از جمله تغییرات آب و هوا با میزان موفقیت زیادی تعامل می‌کنیم اما همواره جهت محدود کردن دستیابی ارتش چین به چین جنوبی و دریای چین شرقی تلاش می‌کنیم. ما همان نوع از توسعه روابط با ایران را داریم اما کمی غیر دوستانه‌تر.
 
در رابطه با ایران، حادثه‌های عاطفی سوزاننده‌ای را در پیش داشتیم؛ دستگیری دیپلمات‌های ما در سال 1979، بازداشت کردن زندانیان آمریکایی در طی چهار یا پنج سال گذشته که به تازگی در پایان هفته آزاد شدند. شما به سرعت همه این‌ها را فراموش نمی‌کنید.
 
آیا ما می‌توانیم در طول زمان اعتمادسازی کنیم؟ در حال حاضر ما اعتماد نداریم. ایرانی‌ها باید این اعتماد را به دست آورند. توصیه من ادامه ارتباط با ایران خواهد بود، اما ادامه به چالش کشیدن آن‌ها. تعامل کنیم، اما در حوزه‌های مختلف همواره آن‌ها را محدود کنیم.
 
 
 
عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد پس از آن‌که مردم ایران که به خاطر اعدام روحانی شیعه خشمگین بودند به سفارت عربستان حمله کردند. آیا شما نگران آن هستید که تشدید شکاف شیعه و سنی هر منفعت بالقوه دیپلماتیک را که از توافق هسته‌ای تاکنون به دست آمده تضعیف خواهد کرد؟
 
برنز: آن(اتفاق) قطعا کمک نخواهد کرد.در واقع ممکن است تلاش‌های جهت ایجاد ثبات که مولود مذاکرات سوریه را پیچیده کند. 
 
عربستان سعودی شریک کلیدی آمریکا در خلیج فارس است. یک کاری که رئیس جمهور اوباما و وزیر خارج کری نیاز دارند تا انجام دهند و آن‌ها در حال تلاش برای انجام آن هستند ترمیم آسیبی است که در رابطه ما با عربستان سعودی و همچنین رابطه ما با اسرائیل به خاطر اختلاف نظری که در توافق هسته‎‌ای داشتیم به وجود آمد. بین ریاض و واشنگتن و یقیناً بین دولت اسرائیل و آمریکا به همان اندازه اعتماد وجود ندارد که به صورت تاریخی مورد توجه بوده است.
 
اگر ما در برخی از بحران‌های متعارف راهبردی زمینه محدود کردن تاثیر ایران در خاورمیانه را فراهم کنیم، به سمت درک عربستان سعودی،دیگر کشورهای خلیج، اسرائیل و ترک‌ها می‌رویم.
 
 دولت اوباما چه کاری -که تاکنون انجام نداده- باید کند جهت کاستن نگرانی‌های اسرائیل، کشورهای عربی خلیج که نگران جاه طلبی هژمونیک ایران هستند؟
 
برنز: بسیاری از کشورهای عربی و اسرائیل معتقدند که آمریکا کمی از نقش رهبری سنتی‌اش افول کرده‌ است. بدان وسیله منظور من استقرار ده‌ها هزار سرباز نیست. منظور من، دیپلماسی سنتی ما و نقش رهبری سیاسی در پویا بودن، رهبر همیشگی ائتلاف کشورهایی که جهت ایجاد ثبات در خاورمیانه تلاش می‌کنند می‌باشد.
 
در رابطه با اسرائیل این یک جاده دو طرفه است. من فکر می‌کنم ما به یک سیگنال عمومی در ارتباط با اسرائیل نیاز داریم که نشان دهد ما در مسیر بازگشت هستیم. من دولت نتانیاهو را مسئول بسیاری از مشکلاتی می‌دانم که در سال گذشته رخ داد. تصمیم بنیامین نتانیاهو برای سخنرانی در نشست مشترک کنگره ایالات متحده و مخالفت آشکار با رئیس جمهور اوباما بی‌سابقه بود.برای یک کشور شریک آمریکا تلاش فعال جهت شکست رئیس جمهور در واشنگتن، در سالن‌های کنگره؛ من فکر می‌کنم به شکل ضعیفی به نتانیاهو مشورت داده شده بود.
 
 آدم زوبین از وزارت خزانه داری در سخنرانی در شورای آتلانتیک در ماه دسامبر گفت که حتی پس از آن‌که تحریم‌ها برداشته شدند تحریم‌های ایالات متحده بر روی ایران اساساً باقی خواهد ماند. با توجه به این واقعیت آیا شرکت‌های ایالات متحده همتایان اروپایی خود را که در به دست آوردن فرصت‌های تجاری در ایران عجله دارند را از دست خواهند داد؟
 
برنز: من از دولت حمایت می‌کنم که ما تحریم‌ها بر ایران را حفظ می‌کنیم؛ به خاطر فعالیت‌های تروریستی‌ ایران، به علت نقض حقوق بشر، و هم‌اکنون به علت آزمایش موشک بالستیک که نقض آشکار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بود که ما در هر دو دولت بوش و اوباما از آن پشتیبانی کردیم.
 
 
این تاسف آور است که شرکت‌های آمریکایی فرصت‌های زیاد خیلی خوبی را از  دست بدهند؛ اما این موضوع‌ها بسیار مهم‌تر از فرصت‌های تجاری است. تحریم‌ها به مرکز اختلافات اساسی که ما با ایران داریم برمی‌گردد؛ حقوق بشر، تروریسم، گسترش تسلیحات و توسعه موشک‌های بالستیک. منافع ملی ما می‌گوید که این موضو‌ع‌ها بر منافع تجاری در این زمان با توجه به ماهیت این رژیم اولویت دارند.
 
 برداشته شدن تحریم‌ها بهانه اصلی دولت‌های متوالی ایران را از بین می‌برد تا وضعیت اقتصادی ایران را شرح دهند. رئیس جمهور روحانی هم‌اکنون برای احیای اقتصاد ایران تحت فشار است. این خطرناک است که دولت وی با یک واکنش مواجه خواهد شد اگر ایرانیان به سرعت منافع ملموس توافق هسته‌ای را نبینند.با توجه به چالش‌های بسیاری که او دارد- فساد، سوء مدیریت و قیمت پائین نفت- پیامدهای احتمالی برای دولت روحانی چه هست اگر او قادر نباشد تا تغییر مطالبه مردم ایران را به سرعت برآورده کند؟
 
برنز: این مسئله تاثیر عمده‌ای بر معین شدن پیروز مبارزه قدرت در ایران بین اصلاح‌طلبان و محافظه کاران دارد.
اصلاح‌طلبان بر این واقعیت حساب باز می‌کنند که اتصال مجدد ایران با اقتصاد جهانی استانداردهای زندگی را بهبود می‌بخشد، اشتغال زایی می‌کند، ایجاد امیدواری می‌کند؛ زیرا که اقتصاد ایران در دهه گذشته به شدت تحت تاثیر به تحریم‌ها قرار گرفته است. این یکی از عوامل مهم در تعریف آینده ایران در طی پنج الی ده سال آینده خواهد بود.
 


 


  

 


 برجام با همه هیاهو‌ها و فراز ونشیب هایش،با همه نظرات موافق و مخالف،سرانجام به فرجام رسید و دیگر دولت خدمتگزار هیچ عذری برای غفلت از امور اصلی مردم و بر زمین گذاشتن وعده هایش ندارد.اکنون وقت آن است که آن همه وعده زیبا و دلنشین،جامه عمل بپوشد و مردم بالاخره طعم شیرین «تدبیر» دولت تدبیر و امید را بچشند. مروری بر وعده‌های انتخاباتی رئیس جمهور محترم، می‌تواند دلیل انتظار به حق و به جای مردم را از دولت روشن‌تر کند و نشان دهد که دولت،اکنون دیگر هیچ بهانه‌ای برای خلف وعده ندارد و فقط و فقط باید پاسخ مطالبات مردم را بدهد. تنوع و وسعت وعده‌ها به حدی بود که برای هر مخاطبی این احساس را ایجاد می‌کرد که در پی برآمدن دولت یازدهم و بالاتر از آن با به فرجام رسیدن مذاکرات هسته‌ای، فصل نوینی در زندگی مردم آغاز می‌شود که حتما با قبل از آن تفاوت چشمگیری خواهد داشت !اکنون آن فصل رسیده است.
شعار من نجات اقتصاد ایران است
این جمله مشهور رئیس جمهور محترم است که نجات اقتصاد ایران را به‌عنوان شعار خود برگزیده بود. سی ماه از آن وعده  گذشته و مرور  برخی وعده‌ها باعث می‌شود تا بپذیریم که مردم حق دارند از دولت تحقق آنها را بخواهند. برخی از مهمترین و تاریخی‌ترین وعده‌های رئیس جمهور محترم عبارتند از:
*دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند.
*کارخانه‌های موجود در کشور اگر به جای 20 درصد توان با 60 درصد توان کار کنند، بخش عظیمی از مشکلات اشتغال‌زایی در کشور برطرف می‌شود
* در ماه‌های ابتدای آغاز به کار دولت «تدبیر و امید» موانع از سر راه تولید برداشته می‌شود
 *برنامه اقتصادی من حل معضل اشتغال به خصوص برای تحصیل‌کرده‌هاست .
* اساس برنامه‌ اقتصادی من بر دو محور «تولید ثروت ملی» و «توزیع عادلانه ثروت» استوار است.
* اساس سیاست من بالا بردن ثروت ملی و رونق تولید و اشتغال و بهبود فضای کسب‌وکار و توزیع عادلانه ثروت است.
* در دولت آینده برای توجه به بخش خصوصی، سیاست‌های مدونی را در نظر گرفته‌ایم.
* روی آوردن به مسیر واردات بزرگ‌ترین بی‌عدالتی است.
* عدالت این است که ما بتوانیم در داخل به تولید کمک کنیم، فضا را بهبود ببخشیم، تولید داخل را افزایش دهیم و بر مقدار واردات بکاهیم
از این دست شعار‌های زیبا و دلنشین، می‌توان فهرستی مفصل ارائه کرد  وبه این نتیجه رسید که مردم برای رسیدن به این وعده‌ها به رئیس دولت یازدهم اعتماد کردند. اما آیا آنچه گفته شد عملیاتی هم شد!؟ وضع اسفبار امروز تولید و صنعت،به راحتی گویای واقعیت هاست و با ارائه چند آمار دم دستی، ازشرح و بسط و ارائه تحلیل بی‌نیازمی شویم.
اقتصاد بیمار و طبیب ناتوان
اکنون  و سی ماه پس از این شعار‌های زیبا، به اقرار مسئولان دولتی،صنایع کشور در تعطیلی و رکود کامل به سر می‌برند و هر 5 دقیقه یک ایرانی بیکار می‌شود. اشتغالی که قرار بود ایجاد شود،با رکودی تاریخی و بی‌سابقه، به فراموشی سپرده شده و همان افرادی که شغل داشتند هم در معرض بیکاری قرار گرفته اند! گزارش‌های مستند متعددی ،حکایت از آن دارد که  بسیاری از کارخانجات و بنگاههای تولیدی به‌دلیل رکود حاکم در دو سال و نیم اخیر یا تعطیل شده‌اند یا برای ادامه فعالیت دست به تعدیل نیرو و اخراج بخشی از کارگران زده‌اند. به این نمونه‌ها توجه کنید :
* خبرگزاری دولتی ایرنا تعطیلی کارخانه قند ورامین را پس از 81 سال فعالیت مستمر اعلام کرد واز بیکاری400 کارگر شاغل در این کارخانه خبر داد.
*تعطیلی کارخانه فارسیت دورود که یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های صنعت سیمان و جزء هلدینگ فارس خوزستان است و در اثر آن بیش از 260 نفر با سوابق کاری بالا بیکار می‌شوند
*تعطیلی شرکت صنایع ذوب آهن شمال غرب(ملکان) که در اثر آن، 80 نفر کار خود را از دست دادند.
* تعطیلی 80 درصدی واحد‌های تولیدی شهرک صنعتی ارومیه .
*تعطیلی 14هزار واحد تولیدی در شهرک‌های صنعتی در سال گذشته و اخراج بخشی از کارگران صنایع تعطیل نشده به‌دلیل رکود .
موارد ذکر شده و بسیار موارد دیگری که ذکر آنها از حوصله این نوشتار خارج است حاکی از تعطیلی‌های گسترده و بیکاری در قلب تپنده اقتصاد کشور یعنی صنایع تولیدی  است. در بسیاری از این موارد، عدم حمایت از تولید و کاهش توان رقابتی تولیدکنندگان داخلی با کالاهای خارجی علت تعطیلی این بنگاهها اعلام شده است.
در چنین شرایطی که اقتصاد و تولید نیاز مبرم به توجه و حمایت دولت و تامین سرمایه دارد، واردات از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا با وجود رکود و کم شدن تقاضا برای تولیدات  داخلی، واردات بی‌رویه، همین بازار محدود را نیز از تولید کنندگان می‌گیرد.  ضمن اینکه ارز و سرمایه حیاتی برای این صنایع را نیز مصروف خود می‌کند.اما در عالم واقع به این نکته بدیهی توجه شده است؟
شعارهای سیاسی نا سازگار با عملکرد اقتصادی
«شعارهای سیاسی ما با عملکردهای اقتصادی سازگار نیست. چرا که در شعار سیاسی، شعار مقاومت می‌دهیم، اما در مقام عمل شعار اقتصاد مقاومتی برقرار نیست.»این جمله،متعلق به رئیس جمهور محترم است و عملکرد اقتصادی دولت،مصداق تام و تمام آن! علیرغم وضع اسفباری که به گوشه‌هایی از آن اشاره شد، آمار و اخبار حاکی از آن‌ا‌ست که در دولت یازدهم، نه تنها میزان واردات کاهش نیافت  بلکه به شکل چشمگیری افزایش داشته است! براساس گزارش مرکز آمار از ارزش ریالی آمار بازرگانی خارجی ایران، واردات کشورمان در 2 سال اول دولت یازدهم معادل 4 سال دولت دهم بوده است.یعنی مجموع واردات کشور در سال‌های 1392 و 1393درحالی به  بیش از 6/260 هزار میلیارد تومان رسیده که این عدد معادل واردات کل 4 سال دولت دهم (1388 تا 1391) بوده است.
آمار گمرک ایران حاکی‌است دولت یازدهم طی 2 سال 25 میلیارد دلار کالای چینی وارد کرده در حالی‌که در 8 سال دولت‌های نهم و دهم نزدیک به 40/5 میلیارد دلار کالای چینی به ایران وارد شده.
اما نکته بسیار تلخ در این بین این است که بسیاری از اقلام وارداتی شامل کالا‌هایی است که بدلیل رکود حاکم بر کشور، در آن کالاها مازاد تولید در داخل وجود دارد!
به عنوان مثال چندی پیش رئیس سازمان توسعه معادن از واردات 2  میلیون و هفتصد هزار تن ورق فولادی با وجود انباشت 3 میلیون تن فولاد در کارخانه‌ها خبر داد و گفت: واردات این حجم  ورق فولادی در شرایطی که انبار کارخانه‌های فولاد کشور مملو از محصولات فولادی است، نگران‌کننده است.
نمونه‌های متعدد و تکان دهنده‌ای از واردات بی‌رویه و فاجعه باری که هریک به نابودی و تعطیلی یک یا چند رشته صنعتی و بیکاری هزاران نفر منجر شده می‌توان ارائه داد که البته حاصلی جز تکدر مردم از عملکرد وزیرانی که قرار بود ژنرال گونه عمل کنند، نخواهد داشت.
بر اساس آنچه ذکر شد،می توان نتیجه گرفت که در شرایط اقتصادی کنونی، یعنی  رکود بی‌سابقه و محدودیت ارزی، آشفتگی و بی‌برنامگی گسترده‌ای در زمینه واردات وجود دارد و در واقع عملکرد دولت تدبیر و امید حاکی‌است نه تنها نتوانسته است برخلاف شعارها، وضعیت اقتصادی گذشته را سامان دهد بلکه اصولا برنامه مشخصی نیز برای این امر نداشته است.
نوبت به قسمت سخت ماجرا رسید!
اما ممکن است عده ای،این روش غلط و فاجعه‌انگیز دولت را، به گردن تحریم‌ها بیندازند و به روی خودشان هم نیاورند که در عالم! جز تحریم،موضوعاتی به نام علم اقتصاد و دانش مدیریت و ... هم وجود دارد و خوب است از آنها هم استفاده شود!اما حتی اگر برخی خود را بی‌نیاز از آن دانش‌ها هم بدانند،اکنون که دولت مدعی است به معجزه قرن دست یافته و فتح الفتوح برجام رقم خورده، دیگر نباید بهانه‌ای درکار باشد و برای رفع مشکلات اقتصادی، همه راه‌ها هموار شده است. بر این اساس باید دید آیا دولتمردان برای روزگار موسوم به «پسابرجام» برنامه‌ای دارند یا اینکه قرار است این روزگار هم همچون ایام و سنوات گذشته به رکود تولید داخل و بیکاری جوانان و واردات گسترده و بی‌رویه منجر شود!؟آنچه از قرائن و اظهارات مقامات دولتی بر می‌آید این است که هیچ برنامه منطقی و مدونی برای روزهای پسابرجام با هدف افزایش تولید ملی و اشتغال جوانان در کار نیست و ظاهرا قرار است اگر پولی هم آزاد می‌شود،صرف واردات کالا‌ها و اجناسی شود که یا خودمان می‌توانیم بسازیم و یا به آن احتیاج چندانی نداریم!
پز عالی جیب خالی!
در حالیکه تولید کنندگان ورشکسته و آسیب دیده از شرایط سخت کنونی،دائما از کمبود نقدینگی می‌گویند و مقامات دولتی هم علت آن را نداشتن پول عنوان می‌کنند،هر عقل سلیمی حکم می‌کند که اگر پولی از پول‌های بلوکه شده ایران آزاد شود،بلافاصله در راه تولید و اشتغال بکار گرفته شود و با تزریق آن به بخش راکد اقتصاد،چرخ زنگ زده و به گل نشسته آن به حرکت در آید. اما ظاهرا همه چیز برعکس است و آروزهای شعاری و رویایی و بلند پروازی‌ها و دغدغه‌های اشرافی برخی مسئولان،اجازه نمی‌دهد سفره مردم رنگین شود!بعنوان یک نمونه ساده،وزیر راه از قصد کشورمان برای خرید 114 هواپیمای ایرباس سخن گفته است!بررسی‌ها نشان می‌دهد که هدف از خرید این هواپیما‌ها ،استفاده از آنها در مسیر پرواز‌های خارجی است! چرا که برای مسیر‌های داخلی، پیش از این مذاکراتی با طرف روسی برای خرید هواپیمای سوخو100 صورت گرفته است. برخی منابع با بیان جزئیات منتشرنشده‌ای از خرید 114 هواپیمای مسافربر ایرباس از «فرانسه» اعلام کرده‌اند،  این معامله حاصل  توافقی پشت پرده و راز آلود و یادآور الگوی«نفت در برابر غذا» است .بخصوص وقتی به این نکته توجه کنیم که  این تعداد هواپیمای مسافری عملاً بیش از سه برابر نیاز فعلی ایران است و مشتمل بر دو نوع هواپیما است؛ هواپیماهای نو ولی از رده فناوری روز خارج شده و هواپیماهای کهنه! بدیهی است هدف این معامله نجات اقتصاد بحران زده فرانسه به قیمت قربانی کردن منافع ایران! است اکنون باید پرسید، چند درصد مردم، منتظر و آرزو مند پرواز به یک کشور خارجی با هواپیمای خطوط داخلی هستند و آن را به اشتغال فرزندانشان و روشن شدن چراغ کارخانه‌ها ترجیح می‌دهند!؟ آیا واقعا الان مهمترین مسئله کشور ونظام، اشتغال جوانانی که به وضع فاجعه بار و اسفباری رسیده نیست!؟ وآیا با واردات 114 هواپیما، جمع کثیری از فرزندان ایران به شغل و ثبات اقتصادی می‌رسند؟ برآوردها نشان می‌دهد که خرید این هواپیما‌ها، بیش از ده میلیارد دلار برای کشور هزینه در برخواهد داشت! اکنون باید از وزیر راه پرسید، این دغدغه اشرافی،در کشوری که قریب هشتاد درصد صنایع آن تعطیل است و نرخ جوانان بیکار آن در برخی استان‌ها، به مرز 50 درصد رسیده، دغدغه‌ای بجا و منطقی است!؟
ایران جایگزین اعراب می‌شود!؟
در سال‌های گذشته، بارها و بارها شنیده بودیم که در آستانه ورشکستگی غول‌های تولیدی جهان همچون بوئینگ و لاکهید و ...،کشورهای عربی  حوزه خلیج فارس با سفارش‌های عجیب و خیره‌کننده و خریدن محصولاتی که به هیچ وجه و تا سالیان سال، برای آنها هیچ کاربردی نداشت، به عنوان ناجی آن صنایع وارد عرصه شده و به اربابان آمریکایی و اروپایی خود ،خوش خدمتی کرده اند! تاریخ دو دهه اخیر مناسبات اعراب و غرب، مشحون از این سوابق و خاصه خرجی‌ها در بزنگاه‌های حساس و تاریخی است. اکنون باید پرسید رئیس جمهور ما و وزرای او، مامور تامین شغل و اقتصاد فرزندان ایرانند یا تامین منافع ایرباس و بوئینگ!؟ آیا برای کمک به اقتصاد بحران‌زده اروپا و آمریکا، سوگند خورده‌اند یا برای رسیدگی به حال مردم محروم و بیچاره‌ای که با هزار امید به شعارهای دولت «تدبیر و امید» رای داده‌اند و اکنون با«تعطیل و رکود» مواجه شده اند! آیا حقیقتا این دغدغه‌های فانتزی، ناشی از آن نیست که مسئولان دولت یازدهم، کمترین اطلاعی از مشکلات حقیقی مردم ندارند و براساس زندگی اشرافی خود، برای ثروت مردم تصمیم می‌گیرند!؟
اقتصاد مقاومتی،شاید وقتی دیگر!
 اما در حالی که درد اقتصاد کشور به وضوح روشن است و درمان آن نیز به وضوح، تکیه بر توان ملی و پی ریزی و پیگیری تمام قد اقتصاد مقاومتی است، شاهد آنیم که هیچ تلاشی برای تحقق آن صورت نمی‌گیرد و بجز برخی شعارهای فریبنده و دهان پرکن، اقدام دیگری انجام نمی‌شود! مصداق بارزآن، بودجه سال 95 است که در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است. وضع بودجه به حدی نا مربوط با اوضاع اقتصادی کشور است که در چند روز گذشته، برخی اقتصاد دانان متمایل به دولت با صراحت به نقد آن برخاسته و خواهان استرداد آن توسط دولت و اصلاح اساسی آن شده اند! از نوع برنامه ریزی- یا در اصل بی‌برنامگی دولت- اینگونه به نظر می‌رسد که دولتمردان، با نگاهی سیاسی، اندک پول آزاد شده در ماجرای پر هزینه و پر ضرر برجام را صرف واردات کرده و مردم و فرزندانشان را دست خالی با انبوهی از مشکلات تنها می‌گذارند و این، فاجعه‌ای است که می‌تواند به از بین رفتن نور امید در دل مردم منتهی شود. هرچند این روزها نمایندگان مجلس سرگرم انتخابات و تبلیغات انتخاباتی هستند، اما بازهم امید است آنها و  دستگاه‌های نظارتی برای پیشگیری از این خطر بزرگ فکری بکنند و دولتمردان صدیق و مردمی هم، خود را در معرض پرسش مردم و بازخواست الهی ببینند.

 


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ